بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_به_ماه_محرم
#سعید_بیابانکی
بر پا شده است در دل من خیمهی غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
عمریاست دلخوشم به همین غم، که در جهان
غیر از غمت نداشتهام یار و همدمی
بر سیل اشک، خانه بنا کردهام ولی
این بیت سُست را نفروشم به عالمی
گفتی شکار آتش دوزخ نمیشود
چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی
دستی به زلف دستهی زنجیرزن بکش
آشفتهام میان صفوف منظّمی
میخوانیام به حُکم روایات روشنی
میخواهمت مطابق آیات محکمی
ذیالحجّهاش درست به پایان نمیرسد
تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی...
🔹 محرّم متفاوت
غم بزرگ، غم مهربان، غم متفاوت!
حدیث زخم و نمک، سوز و مرهم متفاوت!
تمام آینهها اسم اعظمند خدا را
تو ای شکستهترین اسم اعظم متفاوت
میان اینهمه افسون و غمزهی متشابه
کرشمههای تو آیات محکم متفاوت
کسی که عشق تو را دارد و کسی که ندارد
دو آدمند ولی در دو عالم متفاوت
صفوف سینهزنانت مُنظمند و مشوّش
منظمند و پریشان، منظم متفاوت
تو با تمام جهان فرق میکنی، تو که هستی؟
ضریح و تربت و آیین و پرچم متفاوت
چگونه میکُشی و زنده میکنی، دل و جانم
فدای چشم تو، عیسی بن مریم متفاوت
تو آمدی که جهان را از این ستم برهانی
خوش آمدی به جهان ای محرّم متفاوت
#مهدی_جهاندار
______________
🆔 @ehsantabriziyan
ای خون اصیلت به شتکها ز غدیران
افشانده شرفها به بلندای دلیران
جاری شده از کربوبلا آمده و آنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزهی تکثیر
ترکیـد بر آیینهی خورشیدضمیران
ای جـوهـر سـرداری سـرهـای بـریـده
وی اصـل نمیـرنـدگـی نسـل نمیـران
خرگاه تو میسوخت در اندیشهی تاریخ
هربار که آتش زده شد بیشهی شیران
آن شب چه شبـی بود که دیدند کواکـب
نظـم تو پراکنـده و اردوی تـو ویران
وآن روز که با بیرقی از یک تن بیسر
تا شـام شـدی قـافلهسـالار اسیـران
تا بـاغ شـقایـق بشـونـد و بشکـوفـنـد
باید کـه ز خـون تـو بنوشنـد کویـران
تـا انـدکـی از حـقّ سخـن را بگـزارنـد
بایـد کـه ز خـونـت بنـگارنـد دبیـران
حدّ تو رثا نیست عزای تو حماسهاست
ای کاسته شأن تو از این معرکهگیران
حسین منزوی
___________________
🆔 @ehsantabriziyan
به بام بر شده ام از سپیده ی تو بگویم
اذان به وقت گلوی بُریده ی تو بگویم
اذان به وقت گلویی که قطعه قطعه غزل شد
غزل غزل شده ام تا قصیده ی تو بگویم
غزل غزل شده ام ای شهید عشق که چون گل
از عاشقان گریبان دریده ی تو بگویم
هزار مرتبه آتش شدم، نشد که غروبی
ز خیمه های به آتش کشیده ی تو بگویم
خوشا هماره نمازی که حمد، مدح تو باشد
به جای سوره ی صفات حمیده ی تو بگویم
به بام بر شده ام با عقیق، آینه، سبزه
مگر ز دیدن ماه ندیده ی تو بگویم
به بام بر شده ام تشنه- باصدای بریده
اذان به وقت گلوی بریده ی تو بگویم
علیرضا قزوه
🔹درد و دلی با مادحین آل الله
🔻بی شک یکی از مهم ترین ابزارهای مداح برای ارائه معارف، مدایح و مراثی آل الله علیهم السلام شعر است.
🔸 حقیر معتقدم برای بهترین های عالم باید بهترین ها را خرج کرد. باید بهترین صداها برای آل الله بخوانند و برترین شعرها برای اهلبیت سروده شوند. هر چند که طبق نص زیارت جامعه کبیره "موالی لا احصی ثنائکم و لا ابلغ من المدح کنهکم"؛ هر کس هر چه در وصف آل الله بگوید به اندازه ظرف وجودی و فهم خودش آن ها را توصیف کرده است.
◀️خلاصه که آن روایاتی که در باب فضیلت شعر گفتن برای اهلبیت آمده دال بر شعر بودن بما هو شعر دارد نه فقط نظم و آن هم نظم ضعیف.
💠سالیانی است که متاسفانه به اسم نوآوری و حرف تازه، نظم هایی سخیف در شأن اهلبیت گفته می شود که برخی از آن ها به معنای واقعی کلمه وهن وهن است.
🔹برخی از آن ها روضه سازی های بی سند و بی مورد است؛ برخی نعوذ بالله ذلیل و خوار نشان دادن اهلبیت را به همراه دارد؛ برخی از زبان حال ها از لسان معصومین واقعا دلخراش است و قص علی هذا
▫️الغرض اینکه ما هیچ وظیفه ای در باب گریاندن مستمعین به هر وسیله ی ممکن نداریم و هیچگاه هدف وسیله را توجیه نخواهد کرد. پس مواظب باشیم چه اشعاری را برای خواندن استفاده می کنیم. چرا که باید لحظه به لحظه جلسات را پاسخگو باشیم.
▪️در ادامه یک مورد از باب آشنایی با این پدیده محضر شما عرضه می شود.
به دل سپرده ام ای نانجیب در سختی
بگو حسین و نجیبانه استقامت کن
ز دست شمر، دل دوستان تو خون است
بیا به حشر تو درخواست غرامت کن
تمام حنجر خود را نده به خنجر شمر
عنایتی به سنان در مسیر شامت کن
به پادشاهی ات عریان شدن نمی آید
میان بخشش خود فکر احترامت کن
🔹قضاوت با شما
یا علی
🌸 شکفتن
من به آب و تاب رأی میدهم
من به شعر ناب رأی میدهم
انتخاب، اوّل شکفتن است
من به انتخاب رأی میدهم
رأی میدهم به آینه، به کوه
من به بازتاب رأی میدهم
من به برکهای که خیره میشود
سوی ماهتاب رأی میدهم
من به متّقیترین مخاطبِ
ذلِک الکِتاب رأی میدهم
من به مادر شهید کوچهمان
من به آفتاب رأی میدهم
من به انقلاب، من به انقلاب
من به انقلاب رأی میدهم
#مهدی_جهاندار
#انتخاب
@mehdi_jahandar
#غزل_مناجاتی
سِیرِ آنان که دلبرند کنم
اول -آخر تو را پسند کنم
حق بده در فراقِ آغوشت
چشم خود را به گریه بند کنم
میزنم بال بال تا خود را
در هوای تو شهربند کنم
عین فرزانگیست گر اینجا
آنچه دیوانگان کنند کنم
نَفَسم گیر نَفْس مانده اگر
روضه خوانی به چون و چند کنم
روزگارم که تلخ شد باید
نذر هیئت دو کیسه قند کنم
گریه بر تو نشاط داده اگر
بعدِ روضه بگو بخند کنم
شب جمعه برای غربت تو
گریه ی فاطمه پسند کنم
از روی خاک گرم کرب و بلا
کاش بودم تو را بلند کنم
_________________
#اشعار_انتخابی_از_گروه_یا_مظلوم
🆔 @ehsantabriziyan
#غزل_مناجاتی
تا قنوتَت رو به سوی یار بالا می رود
بر دو دستت آسمان انگار بالا می رود
پرچمت را از زمانی که در خانه زدم
برکت و نور از در و دیوار بالا می رود
اوج، معنایش به دست و پای تو افتادن است
نوکرت از این جهت بسیار بالا می رود
بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست
ذیل ذکر اسم تو اذکار بالا می رود
تربت تو در حقیقت آب روی آتش است
هر زمانی که تب بیمار بالا میرود
حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست
دستهای سینه زن هربار بالا میرود
کشته ی جمعه، تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد
نیزه با دستور آن مسمار بالا میرود
_____________
#اشعار_انتخابی_از_گروه_یا_مظلوم
🆔 @ehsantabriziyan
#غزل_مناجاتی
دیشب کنار شمع از بال و پرم گفتم
او می چکید و من هم از چشم ترم گفتم
هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟
مانند بابا در جوابش "نوکرم" گفتم
تا تحت قبه کاملا مشغول تو باشم
حاجات را به کفشداری حرم گفتم
در خواستگاری اولین حرفی که مطرح شد
از عشق دیرینم به تو، به همسرم گفتم
جای شما را هیچ کس در دل نمی گیرد
و الله این را با تمام باورم گفتم
«با دادن حاجات من، من را مران از خویش »
این حرف را وقتی که در پشت درم گفتم
گفتم چگونه زجر زجرش داده بعد از تو
هر بار که از دخترت به دخترم گفتم
از خشکی لب ها و ذبحت با لب تشنه
امروز چندین دفعه به چشم ترم گفتم
___________________
#اشعار_انتخابی_از_گروه_یا_مظلوم
🆔 @ehsantabriziyan
#ترانه
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
_________
هیشکی دیگه کنار مسلمت نیست
الان که دارم به تو نامه میدم
کوفه وفاداره به بی وفاییش
تنها دارم راهو ادامه میدم
ظلم اگه شد به من توو شهر کوفه
تقاصشو پس میده روزی ظالم
شکسته دندونم فدای سرت
دندون شیری سه ساله سالم
فکر نمیکردم که جماعتِ صبح
شب که بشه راهشونو کج کنن
حرمت مهمونو چه زود شکستن
خدا نیاره با کسی لج کنن
یواش یواش باید وصیت کنم
غروب عمر من دیگه رسیده
به دخترم بگو تو از قول من
خیلی بابا دوست دارم حمیده
بغضِ گلوم همش به اشکم میگه
قدری امون بده نفس بگیرم
نامه نوشتم که بیا حسین جان
کاشکی میشد حرفمو پس بگیرم
بیشتر از اینی که سرم بشکنه
دلم شکست از دل سنگ کوفه
کاشکی مسیر قافله ت نیفته
به کوچه پس کوچه ی تنگ کوفه
خبر پیچیده که میای و اینجا
کوفیایی که دنبال جهازن
با طمع غارت اسباب تو
عروسیاشونو عقب میندازن
راهتو کج کن و برو مدینه
قبل از اونی که راهتو ببندن
یه عده رو اجیر گرفتن فقط
توو کربلا به گریه هات بخندن
سنگِ تراش خورده برا تو ساختن
اونایی که توو کوفه سنگ تراشن
یه عده هم نمک کنار گذاشتن
بیان رو زخمای تنت بپاشن
چهل تا نعل تازه دارن فقط
برای روی پیکرت دویدن
سلاحای جدیدشون جای خود
شمشیر کهنه هم اجاره میدن
کوفه میگفت یه روزی جبران میشه
نماز بارون براشون که خوندی
میبینم اون ظهریو که رو خاکا
آب میریزن وقتی که تشنه موندی
_______________
#اشعار_انتخابی_از_گروه_یا_مظلوم
🆔 @ehsantabriziyan
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل
اگر سنگِ مسی را کوه زر کردم ضرر کردم
اگر اینگونه خود را معتبر کردم ، ضرر کردم
من از “اِلّا جمیلا” یی که زینب گفت دانستم
به غیر از پرچمت هر جا نظر کردم ، ضرر کردم
منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم
در این بازار سودی هم اگر کردم ، ضرر کردم
مرا جز بی قراری در هوای تو ، قراری نیست
بجز خاک تو هر خاکی به سر کردم ، ضرر کردم
برایم دشمنی با دشمنانت منفعت ها داشت
اگر از دوستان تو حذر کردم ، ضرر کردم
لفی خسری که حق گفته بُوَد توصیف حال من
که هر لحظه بدون روضه سر کردم، ضرر کردم
به غیر از خاطراتِ راه تو ، ورد زبانم نیست
به غیر از کربلا ، هر جا سفر کردم، ضرر کردم
نکیر و منکر از من هر چه پرسیدند یادم رفت
بجز نام تو هر نامی ز بر کردم، ضرر کردم
#عمران_بهروج
🆔 @ehsantabriziyan
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل
نصیحت پدرم مانده است در گوشم
که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم
غم گرسنگی ات قوت غالب من شد
همیشه در وسط روضه اشک مینوشم
قسم به کتری جوشیده در حسینیه
که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم
حسین گفت پدر جای لای لایی شب
شراب ریخت به جانم، هنوز مدهوشم
کفن که دستِ مرا بست؛ دست تو باز است
وَ دست باز تو یعنی بیا در آغوشم
چرا به یاد لب تشنه ات نمی میرم
مرا ببخش عزیزم که آب مینوشم
مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت
مصیبت پسر تو نشد فراموشم
میان روضه ی بزم یزید فریادم
به یاد شام غریبان اگر که خاموشم
عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است
تو پاره پیرهنی، من لباس می پوشم
#گروه_یا_مظلوم
🆔@ehsantabriziyan
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_زمان_عج
#مناجات
چه میخواهد لبِ تشنه به غیر از لطف بارانی
چه میخواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
شبِ طولانی و تسبیح و سجّاده چه می چسبد
بهارِ زود هنگام اند، شبهای زمستانی
توکّل بر توسّل کن، توسّل بر توکّل کن
درین دنیای حیرانی، درین دریای طوفانی
اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح می خوابی
تو از مُردن چه میفهمی؟ تو از برزخ چه میدانی؟
خلاصه بار باید بست، یا امروز یا فردا
مَده از کف مَجال این دو روزی را که مهمانی
نیاز مستمندان را بِنه بر دیده یِ منّت
مباد آنکه بگیرد دامنت را آهِ انسانی
اگر آشفته ات کردند یعنی لایقِ وَصلی
به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی
به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامَنَت دستی از این آلوده دامانی
به جز تو جُور عاشق را کسی گردن نمی گیرد
گناهش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی
به لطف گریه کارِ طفل بهتر راه می افتد
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بِگِریانی
اگر چه گریه یِ هجران شکسته می کند ما را
ولی از آب پیشانی ست بهتر، چینِ پیشانی
گِره هایی ست در عالم که بی تو وا نخواهد شد
نمی آید به کارِ این گِره ها هیچ دندانی
دگر فرقی ندارد جمعه یا شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
پشیمان می شود آنکه برای تو نمیمیرد
چرا عاقل کند کاری که بعد آرد پشیمانی
خبر داری تو که رفتی به کوچه گردی افتادم؟
به من از تو فقط هجران رسید آنهم چه هجرانی
...
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند
عجب شامِ غریبانی، عجب شامِ غریبانی
سَرِ پیراهن تو، گریه یِ ما را درآوردند
میان این همه کُشته چرا تنها تو عریانی
#علی_اکبر_لطیفیان
🆔@ehsantabriziyan
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل
خون میرود به صفحه گر املا کنم تو را
نامت بزرگ بود و نشد جا کنم تو را
یاغی نی ام ترحمی ای پادشاه حُسن
گردن کشیدهام که تماشا کنم تو را
آب از سرم گذشته، عصایی بزن به آب
یک دم بیا که حضرت موسی کنم تو را
خون مرا بگیر به گردن، مرا بکش
تا زیر تیغ سجدهی اعلی کنم تو را
کنجی برای خلوت شبهای من بده
تا گریهای به وسعت صحرا کنم تو را
بر مردگان کوی تو باید دخیل بست
یعنی قیاس کی به مسیحا کنم تو را
بندم بزن که چینی عمرم شکسته است
جامم بده که ساقی دلها کنم تو را
از روزگار خیر ندیدم بدون تو
خیرات، جان خویش چو حلوا کنم تو را
سنگینی غمت به تغافل مرا فکند
لعنت به من اگر ز سرم وا کنم تو را
#محمد_سهرابی
🆔 @ehsantabriziyan
#امام_حسین_علیه_السلام
#قصیده
هلا ای جسم من ای خفته ای زندانیِ دیوار
فقط با مرگ از این خواب سنگین می شوی بیدار
فراری از تمام مردم دنیا مسیرم خورد
به قبرستان به شهر مردمِ آرام و بی آزار
می اندیشم به آرامش به خوابی خوش درون خاک
جهان ! ای بختک بی انتها دست از سرم بردار
به سر شوق رهایی داشتم از این جهان اما
نفس در سینه ام اصرار کرد اصرار کرد اصرار
به ساز خود مرا رقصاند و بی تنبوره رقصیدم
جهان این مست لامذهب ، جهان این پیر لاکردار
جهان آری چه فرقی می کند با سیب یا گندم
فریبم داد با درهم فریبم داد با دینار
جهان این استخوان خوک در دست جذامی ها
جهان این مثل آب بینی احشام، بی مقدار
جهان یک روز در صفین ، جهان یک روز بر منبر
فریبم داد با قرآن فریبم داد با دستار
جهان نگذاشت تا روز دهم در کربلا باشم
چه فرقی می کند حالا شوم تواب یا مختار
جهان این نخ نمای رنگ و رو رفته ولی گاهی
شبیه چادر مادربزرگم می شود گلدار
جهان این تیره ی خاموش روشن می شود آری
محرم ها که می کوبم سیاهی بر در و دیوار
همان وقتی که اشکی می چکد در روضه از چشمم
همان وقتی که می گویند از گودال از مسمار
همان وقتی که در مشّایه خوابم برد روی خاک
دلم آن خواب را می خواهد آن رویای بی تکرار
عمود آخر است و چشم های خیس من بسته است
به گوشم می رسد اهلا و سهلا مرحبا زوار
جهان پایان خوبی با حسین ابن علی دارد
تو تنها گریه کن در روضه ، باقی را به او بسپار
جهان زیبا جهان زیبا جهان زیبا جهان زیباست
جهان با حضرت زهرا جهان با حیدر کرار
انالحق شَطْح منصور است روی دار اما ما
علیٌ حق به لب داریم همچون میثم تمار....
#سید_حمیدرضا_برقعی
🆔@ehsantabriziyan
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد
قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضی ام آنگونه که مولا بپسندد
مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد
از قافله دوریم ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و ما را بپسندد
یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا...بپسندد
ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد
نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم
ما آمده ایم اُمّ ابیها بپسندد
بگذار بخندند به این زار زدن ها...
می ارزد اگر زینب کبری بپسندد
#مجید_تال
🆔@ehsantabriziyan
🌙 #هلال_ماه_محرم 🌙
📎 #امام_حسین علیهالسلام
📎 #محرم
🥀 قيل للصادق عليهالسلام؛ سيدي جعلت فداك ان الميت يجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله و أراكم تجلسون انتم و شيعتكم من اول شهر بالماتم و العزاء للحسین علیه السلام
🥀 فقال عليهالسلام: ما هذا اذا هل هلال محرم نشرت الملائكة ثوب الحسين و هو مخرق من ضرب السيوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شيعتنا بالبصيرة و لا بالبصر فاذا تنفجر دموعنا
🥀 به امام صادق علیهالسلام عرض شد: آقای من! بفدایتان شوم.. وقتی کسی میمیرد یا کشته میشود جلسه نوحهای برای او میگیرند. اما من مشاهده میکنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا میکنید.
🥀 حضرت فرمودند: این چه سخنی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود، ملائکه پیراهن امام حسین علیهالسلام را آویزان میکنند، در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم دل و نه بصر میبینیم، پس اشک هایمان سرازیر میشود.
📕 ثمراتالاعواد
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#شب_اول_محرم
#طلیعه_محرم
#ترانه
نه امروز و دیروز دلتنگتم
که دل خیلی وقته پر از غم شده
من از شام عاشورای سال قبل
دلم تنگه ماه محرم شده
یه ساله همه فکر و ذکرم اینه
محرم شه، روضه بگیرم برات
یه ساله دارم روز و شب میشمارم
که تا روز سوم، بمیرم برات
هزارون هزار بار شکرت خدا
رسوندیم به ماه عزای حسین
حالا تنها چیزی که میخوام اینه
بذاری بمیرم برای حسین
شب اوله، اشک چشمم بده
بذار خون ببارم به حال خودم
دوباره زدم زیر قولم ولی
دوباره نذارم به حال خودم
توی خلوت روضه، کِز میکنم
شلوغیه بابالحسینو میخوام
دلم لک زده واسه اینکه بازم
پیاده مسیر حرم رو بیام
خودت میدونی قصهی اربعین
روی قلب زارم چه داغی شده
ببین خستهم از کار دنیا چقدر
دلم تنگه چای عراقی شده
آهای مردم شهر باور کنید
که از هرچی گفتید دل میکَنَم
ولی روضهها رو نگیرید ازم
که والله بیروضه، دق میکنم
الهی شما غم نبینید ولی
دل ما که از دست دنیا پره
الهی نبینید هیچ مادری
جلو چشم بچش کتک میخوره
الهی نبینید مردی غریب
با چشمای گریون تماشا کنه
که زخم روی بازوی خانمش
توی غسل دادن دهن وا کنه
چجوری نمیرم برای علیم
که زهراش و داره کفن میکنه
حسینش رو میگیره آروم کنه
چه فکری برای حسن میکنه؟
#داود_رحیمی
🆔@ehsantabriziyan
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
سلام ایزد منّان، سلام جبرائیل
سلام شاه شهیدان، به مسلم بن عقیل!
به آن نیابت عظمای «سیدالشّهدا»!
به آن جلالِ خدایی، به آن جمالِ جمیل!
شهید عشق که سر در منای دوست گذاشت
به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل
زهی مقام! که فرش حریم حُرمت تو
شکنج طرّهی حور است و بال میکائیل
شعاع پرتو مهرت، نسیم پاک بهشت
شرار آتش قهرت، حجارهی سجّیل
چنان شعاع که گفتی کنار تیغ کجت
ستاده گوش به فرمان، جناب عزرائیل
بر آستان درش، آفتاب، سایهنشین
به طاق قبّهی او، ماه آسمان، قندیل
تو بر حقّی و مرام تو حق، امام تو حق
به آیهآیهی تورات و مصحف و انجیل!
زهی دنائت دنیا! که از تو بیعت خواست
کسی که پیش مقام تو بندهای است، ذلیل
محیط کوفه تو را کوچک است و روح، بزرگ
از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل!
شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد
ز نطق زینب کبری به شام شد، تکمیل
فراز بام، سلام امام دادی و گفت
میان لجّهای از خون، جواب، شاه قتیل
زیارت تو ملائک کنند در ملکوت
به جای خواندن تسبیح و گفتن تهلیل
شهید راه امامی که طور سینهی اوست
ز نور، مهبط جبریل و مطلع تنزیل
مدیحت تو «ریاضی»! کجا و حضرت دوست؟
مگر خدایْ عنایت کند، جزای جزیل
#ریاضی_یزدی
🆔@ehsantabriziyan
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
بالا گرفت بر من دل خون چو کارها
صیّاد من شدند تمام شکارها
بی مایگان به دایه انیسند تا به تیغ
زنگار بسته آینه ی کارزارها
بی مُهر و موم نامه به هم قرض می دهند
نان قرض می دهند به هم خانه دارها
مهمان، متاع رایج بازار کوفه است
کسب حلال نیست در این رشوه خوارها
مسلم برای زینب تو گریه می کند
پیشانی ام شکسته در این کوچه، بارها
از بام کوفه بر لب تو می کنم سلام
چون آفتاب بام، میان غبارها
از دور از گلوی تو می بوسم ای عزیز!
گر وا کنند ره به لبم نیزه دارها
#محمد_سهرابی
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_علیه_السلام
#علی_اکبر_لطیفیان
سیر و سلوک من شده آواره بودن
بی "چاره" بودن با وجود چاره بودن
هرکس کسی دارد ولیکن من ندارم
کاری به جز زانو بغل کردن ندارم
من دوست دارم کوچه گرد شب شدن را
شب تا سحر دلواپس زینب شدن را
رفتند اما یک نفر دوروبرم بود
آن یک نفر هم سایه ی پشت سرم بود
گشتم ولی این شهر پروانه ندارد
انگار جز طوعه کسی خانه ندارد
این شهر بی درد است ، یک زن اهل درد است
طوعه پناهم داد ، خیلی طوعه مرد است
چه مردم نامهربانی داشت کوفه
ای کاش ده تا مثل هانی داشت کوفه
در کوفه دیگر حرمت مهمان شکسته
این چند روز آنقدرها دندان شکسته
اینجا وفا دارد ، وفاهای دروغی
بازار هم دارد ، چه بازار شلوغی !!!
بازار ، دنبال وفا رفتم ، جفا داشت
اما خدا را شکر دیدم بوریا داشت
حالا که دستم بسته شد یاد علی ام
معلوم شد امروز داماد علی ام
از بام نه از چشمشان افتادم آخر
دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر؟!!
گفتم سرم را طوعه میگیرد به دامان
اما سرم را کوفیان دادند طفلان
مانند قربانی تنم را میکشیدند
دست مرا بستند و از پا میکشیدند
میخواستم خونم به پای رب بریزد
گل در مسیر محمل زینب بریزد ...
4_5784881104406189755.mp3
5.72M
🎧 #بشنوید
🚩 #حضرت_مسلم علیهالسلام
🚩 حجتالاسلام حنیفی
#محرم
جهان پوشید بر تن رخت ماتم
هلال ماه دارد هالهٔ غم
دمادم فاطمه با گریه گوید؛
مُحرّم شد، محرّم شد ، محرّم...
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#ورودیه
کاروان، کاروان شورآور
کاروان، اشتیاق، سرتاسر
همه در حالت سفر از خود
همه بیتاب چون نسیم سحر
همه دلباخته چو پروانه
همه بر پای شمع، خاکستر
پدران از تبار ابراهیم
مادران از قبیلهٔ هاجر
عارفانِ قبیلهٔ عرفات
شاعران عشیرهٔ مشعر..
سروهایی به قامت طوبی
چشمههایی به پاکی کوثر
در دل و جانِ كاروان اکنون
میتپد این نهیب، این باور:
نكند شوكران شود معروف!
نكند نردبان شود منكر!
مرحبا بر سلالهٔ زهرا
هان! «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَر»
::
میسزد حُسن مَطلعی دیگر
وقت وصف عقیله شد آخر
در نزولش ز منبر ناقه
خطبهخوانِ حماسه، آن خواهر
شد عصا، شانهٔ علیاكبر
پای عباس، پلهٔ منبر
سرزمین، سرزمین گلها بود
پهنهٔ عشق! وه چه پهناور!
::
شد پدیدار صحنهای دیگر
کشتی نوح بود و موج خطر
ناگهان در هجوم باد خزان
كنده شد برگههایی از دفتر!
کاش دستان باد میشد خشک
کاش میشد گلوی گلها تر!
كیست مردی كه میرود میدان
كه ندارد به جز خودش لشکر؟!
ترسم این داغ شعلهور گردد
مثل آتش که زیر خاکستر...
آه! از زین، روی زمین افتاد
پارهٔ جان احمد و حیدر
و زنی روی تل برای نبی
صحنه را میشود گزارشگر
كه ببین جای بوسههای شما
شده سرشار بوسهٔ خنجر!
میبَرَند از تن عزیز تو جان
میبُرَند از تن حسین تو سر
آن طرف صحنهٔ شگفتی هست
نه! بسی صحنه هست شرمآور
رفته از پای دختران خلخال!
رفته از دست مادران زیور!
::
كاروان میرود به كوفه و شام
کاروان میرود به مرز خطر
كاروان میرود ولی خالیست
جای عباس و قاسم و اكبر
کاروان جاری است در تاریخ
کاروان باقی است تا محشر...
#جواد_محمد_زمانی
#امام_حسین_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_دوم_محرم
#ورودیه
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست
کنارِ تو کسی دلواپسِ خار مغیلان نیست
بیابان گَردمان کردی، ولی زینب پریشان نیست
اگر در به درِ کوه و بیابانم کنی عشقست
اگر زخمیِ صد خارِ مغیلانم کنی عشق است
پریشانم کنی عشق است،حیرانم کنی عشق است
اگر دنبال معشوق است دل،دنبالِ سامان نیست
بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد
بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد
مسیر کوفه تا شامِ بلا را شرح خواهم داد
هر آنچه از تو پنهان نیست،از من نیز پنهان نیست
برادر جان تو ثارالله، ثارالله دیگر من
حسینِ قبلِ خنجر تو،حسینِ بعدِ خنجر من
تجلی میکنم در تو،تجلی میکنی در من
شهادت یا اسارت هر دو آغاز است،پایان نیست
بنه پا بر زمین،این خاک ها مشتاقُ لبریزند
تمام دختران یک یک مُژه بر پات میریزند
نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزند
چرا که خلق میدانند صاحبِ خانه مهمان نیست
میانِ کاروانِ تو ندیدم غیر زیبایی
جوانان رشید و نونهالانِ تماشایی
به همره بارِ گل اورده ام آن هم چه گل هایی
غلط گفته هرآنکه گفته که این صحرا گلستان نیست
نقاب افکن مرا با مظهر حق رو به رو گردان
طنابی گردنِ زینب ببند و کو به کو گردان
همان گونه که مردی از شهادت نیست رو گردان
به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست
محال است از میانِ خیمه آهِ سرد برخیزد
ز کوهِ صبرِ من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیر زن باشد،به جنگ مرد برخیزد
بجنگم با سنان؟ هرگز سنان که جزوِ مردان نیست
به زیر سایبانِ قد و بالای تو می خوابيم
من و این کاروان از چشمه ي فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پیِ آبیم
فراتِ بی لیاقت لایقِ لبهای طفلان نیست
چه خوشبخت ست طفلی که به حلقومش نگات اُفتد
چه خوشبخت ست آنكس كه روی نعشش عبات اُفتد
یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات اُفتد
دلِ سلطانِ عالم را بدست آوردن آسان نیست
به طفلانِ تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجرِ پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما به جز شش ماه خندان نیست
صدا زد:آی مَردم! این شهید ما مسلمان است
بزرگِ خاندانم را نمی بینید عریان است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب بوسه باران است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب سنگ باران نیست
#علی_اکبر_لطیفیان