▪️ببخش که نمیبخشمت
آن دستان مهربان و نوازشگر خیلی وقت است سرد شده اند و آن صدای آرامشبخش مدتهاست که خاموش شده است. من نمیتوانم ببخشمت، نمیتوانم فراموش کنم. مرا ببخش که نمیتوانم عذرخواهیت را بپذیرم، ببخش که بخشیدن تو توهین به خودم است، ببخش که نمیتوانم گناه انکار ناپذیر و ناسپاسی خبیثانه ات را فراموش کنم.
آری عزیز دلم، راهمان خیلی وقت است که از هم جدا شده است، بر مشکلات من تحمل یک زخم دیگر اضافه شده است، امیدوارم چیزی بر مشکلات تو افزوده نشده باشد.
#یاور_م
@ehsas2ro
Alireza Ghorbani - Rosvaye Zamaneh.mp3
15.4M
جاودانه ای با نام "رسوای زمانه"
با صدا و اجرای بی نظیر "علیرضا قربانی"
#خاطره_ها
#جاودانه_ها
@ehsas2ro
Reza Bahram Mane Divaneh.mp3
6.97M
"من دیوانه"
با صدای "رضای بهرام"
@ehsas2ro
Babak Jahanbakhsh Dele Man.mp3
8.61M
"دل من"
با صدای "بابک جهانبخش"
@ehsas2ro
Garsha Rezaei Ashegh Shodam.mp3
7.84M
"عاشق شدم"
با صدای "گرشا رضایی"
@ehsas2ro
▪️زنجیر نگاهش را پاره کردم...
وسایلش را جمع کرده بود و داشت میرفت، صدای گامهایش در ساختمان خالی شده احساسم میپیچید. تق، تق، تق، قدمهای آهسته و با تردید...
صدایش زدم: عزیزم..
برگشت و جواب داد: بله
چشمانش به زیبایی همان روز نخستین بود، صدایش به همان دلکشی، اما او دیگر مال من نبود. ازان من نبود. پیش از آنکه بیاید رفته بود و مدتها پیش چیزی که بنا بود بسازد را با دستان خودش خراب کرده بود و طی مدتی که کنارم بود تمام سنگریزه های باقیمانده آن بنای سترگ را با واژگانش به سمتم پرتاب میکرد!
چند ثانیه به چشمانش نگاه کردم، تبسمی نا محسوس روی لبانش نقش بست و به همان سرعت نقش بستنش محو شد.
گفتم: دیگر برنگرد
چند لحظه نگاهم کرد و گفت: چشم!
... و رفت! در میان غرولندهایش و ازدحام کلماتی که حتی نمیدانست به چه منظور بر لبانش جاری میشوند، رفت و درب ساختمان را باز گذاشت. نمیدانم برای من یا برای خودش یا برای کسی دیگر! شاید میخواست من بروم و درب را ببندنم یا اینکه بدرقه اش کنم. پس اعتنایی نکردم و درب را باز گذاشتم، بگذار هر کس که میخواهد وارد این ساختمان خالی شود...
#یاور_م
@ehsas2ro