eitaa logo
آیه‌های تاریکی
237 دنبال‌کننده
54 عکس
17 ویدیو
3 فایل
آیه‌های تاریکی تاریک‌ترین نوشته‌های یک روح تنها و باستانی #یاور_م
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️وقتی تحملم تمام می‌شود همیشه حسن نیت دارم، همیشه در رفتارم و گفتارم پر از مهربانی هستم، حتی با بدترین و کج فهم‌ترین آدم‌های دنیا هم کنار می‌آیم؛ زیرا آنقدر قلب مهربانم بزرگ است که می‌توانم خیلی چیزها را نادیده و نشنیده بگیرم و یا به خاطر برخی چیزها از خیر خیلی چیزها بگذرم. اما بالاخره زمانی می‌رسد که تحملم تمام می‌شود. آدمی نیستم که چیزی را برای کسی توضیح بدهم، اما وقتی برای کسی توضیحی می‌دهم یا برایم خیلی عزیز است یا خیلی برایش احترام قائلم؛ اگر قدر این را دانست که دانسته اما اگر ندانست به لحظه‌ای خواهیم رسید که تحملم تمام می‌شود. این لحظه دیگر هیچ چیز برایم مهم نیست و فقط می‌خواهم تنها باشم. تنهاییم را بیشتر از هر چیزی دوست دارم. @ehsas2ro
▪️سال‌ها پیش در چنین روزی سال‌ها پیش در چنین روزی سهراب سپهری، مردی که تک تک سلول‌های وجودش از احساس ساخته شده بودند را از دست دادیم. @ehsas2ro
@ehsas2roAli Zandvakili Khate Payan.mp3
زمان: حجم: 10M
پس از مدت‌ها یک آهنگ بسیار زیبا با نام" خط پایان" با صدای زیبا و دوستداشتنی "علی زندوکیلی" تقدیم به اقیانوس زیبای احساس شما @ehsas2ro
@ehsas2rotrailer 3ghatreh khon.mp3
زمان: حجم: 518K
"سه قطره خون" اثر تحسین برانگیز "صادق هدایت" این اثر تحسین برانگیز و فاخر که یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر ماست به زودی به شکل کتاب صوتی و با خوانش یاور.م در اختیار مخاطبان کانال‌های آیه‌های تاریکی و دروغهای احساسی در تلگرام، ایتا و کست باکس قرار خواهد گرفت. @ehsas2ro
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ببینید من عاشقانه‌ترین شعر زمان توام شعر: سارا بالو با صدای: یاور.م @ehsas2ro
▪️اتفاقی که دیشب افتاد! دیشب درد بسیار سنگینی در قلبم حس می‌کردم. به حدی که دیگر مطمئن شدم دارد تمام می‌شود. مدتی گذشت و بالاخره ساکت شد. از بسترم برخاستم و بعد به شکل مشتاقانه و البته احمقانه‌ای به تختم نگاه می‌کردم که ببینم آیا جسدم در بسترم مانده است یا نه! @ehsas2ro
آیه‌های تاریکی
▪️اتفاقی که دیشب افتاد! دیشب درد بسیار سنگینی در قلبم حس می‌کردم. به حدی که دیگر مطمئن شدم دارد تما
▪️اگر خدا را دیدید.. ای کسانی که فریادهای این روح تنها و باستانی که از ژرفنای تاریک‌ترین سیاه‌چال اندوه شما را می‌خواند می‌شنوید.. اگر خدا، خالق، ناظم، مجری ... هر کس، هر چیزی که این نظم آزاردهنده را رقم زده می‌شناسید یا می‌بینید و یا با او سخن می‌گویید؛ از سوی من بگویید که دیگر بس است، لجبازی کافیست، باشد تو برنده شدی، من باختم، فقط دیگر تمامش کن... @ehsas2ro
▪️جستجوی ناامیدانه این روزها ناامیدانه به دنبال کسی می‌گردم که بتوانم یکبار دیگر عشق را با او تکرار کنم. فقط حباب می‌بینم، حباب و حباب، حباب‌هایی که می‌ترکند و تو خالی بودن ادعاهای رنگین خود را به نمایش می‌گذارند. چطور می‌شود چیزی که چندین سال است نتوانسته‌ام پیدا کنم ظرف چند روز بیابم! آدم‌ها را می‌بینم که در قید و بند چیزهایی هستند که نمی‌گذارد در قید عشق باشند، قید عشق یعنی رهایی آنها از آنچه از هیچ پرشان کرده و دوان دوان به دنبال خود کشانده و به پروازشان در آورده است، نزدیک شدن و درک عشق برای ایشان به مانند نزدیک شدن سوزن به بادکنکشان است. با لمس آن می‌ترکند و محو می‌شوند! چگونه این آدم‌های عافیت طلب ادعای عاشقی می‌کنند!؟ در حالی که عشق و درد در هم آمیخته‌اند... @ehsas2ro
▪️گفتگویی در سایه خیال گفت: با این حساب اگر بروم و ازدواج کنم از دستم راحت می‌شوی گفتم: اگر کسی اینقدر احمق است که با زنی روانی مانند تو ازدواج کند حقش است که یک جهنم چند ساله را در آن زندگی مشترک تجربه کند. اگر چه به آسودگی من منجر خواهد شد اما برای آن نگون‌بخت متأسف خواهم بود. گفت: پس آنگاه از من هم خواهی نوشت!؟ مانند آنچه که همیشه از معشوقه ناکامت نوشته‌ای! گفتم: آنچه از او نوشتم از عشق است، باید بدانی دو چیز مرا به نوشتن ترغیب می‌کند. یکی عشق و دیگری نفرت! گفت: من رانه کدامین نوع از نوشته‌هایت هستم!؟ گفتم: تو آن نفرت دیرینه سال مدفون در وجودم را در من زنده می‌کنی، تو در کنارم می‌مانی که دومی را چون آتش جاودانه آتشکده آثارم زنده نگاه داری، تو پرومته نوشته‌های من هستی و با نفرتی که در وجودم زنده می‌کنی به نوشته‌هایم جان می‌بخشی... با سرخوردگی نالید: پس باید به خودم ببالم! پاسخ دادم: آری عشق و نفرت لبه یک شمشیر و مرکب نوشته‌های سیاه و سپید نویسنده هستند، باید هم به خودت ببالی... @ehsas2ro