🌷بسم ربّ العارفین🌷
🌸روایتی هنرمندانه از زندگی عالم ربانی و عارف صمدانی آیت الحق شیخ محمد بهاری 🌸
صدایی که جمع را به خود آورده بود صدای شیخ لاغر اندامی بود که در کنار سکو و در مقابل آنها ایستاده بود. سید معمار، شیخ حسنعلی، شیخ همدر و سید علی همگی رویشان را برگرداندند تا صاحب صدا را ببینند.
صاحب صدا کسی نبود جز شیخ محمد بهاری همدانی، مردی که میراث دار طریقه ملاحسینقلی همدانی در نجف اشرف بود.
سید معمار گفت: جناب شیخ، سلام علیکم ، بفرمایید.
شیخ محمد درحالی که تسبیحش را در دست میگرداند، با شیرینی تمام گفت: وقت تلف کنم و بنشینم و به کرامات شنیدن عمر بگذرانم؟
شیخ همدر که توقع چنین پاسخی نداشت، گفت: جناب شیخ، تشریف بیاورید و چند دقیقه از مرحوم ملاحسینقلی همدانی برایمان بفرمایید.
سید علی با تعجب به شیخ محمد نگاه کرد و متوجه شد که شیخ محمد در حال لبخند زدن به اوست. شیخ محمد گفت: با آقا سید علی کاری داشتم.
سید علی که شیخ محمد را نمی شناخت و فقط اسم او را شنیده بود، آهسته از شیخ حسنعلی پرسید: من ایشان را نمی شناسم، ایشان که هستند؟
شیخ حسنعلی به آرامی پاسخ داد: شیخ محمد بهاری همدانی، وصی سلوکی ملاحسینقلی همدانی.
شیخ محمد که گویا شوخ طبعی اش بر باطن سراسر نورش غلبه داشت، اصلاً به او نمی آمد که وصی سلوکی مردی همچون ملاحسینقلی همدانی باشد. به تک تک افراد حاضر در جمع عصربه خیری گفت و سپس ساکت شد و سرش را پایین انداخت.
شیخ حسنعلی دوباره گفت: جناب شیخ دوستان در حال بیان کراماتی بودند که از جناب سید مرتضی کشمیری دیده بودند. اما شما نکته ای فرمودید که تأمل بر انگیز بود.
شیخ محمد سرش را بالا آورد و پس از سکوت معنا داری، گفت: خداوند، سید مرتضی کشمیری و امثال اورا برای اسلام و مسلمین حفظ کند، اما کرامت حقیقی مردان خدا اموری نیست که اینجا گفته شد، کرامت امثال سید مرتضی کشمیری، عبودیت و بندگی خدای متعال و رضا به خواست و اراده مقام احدیت است. اموری که در این مجلس گفته شد، با همه جذابیتی که دارد، نقل و نباتی بیش در راه عبودیت حق تعالی نیست. نباید کرامت اولیای الهی را که بندگی و فنای در اسما و صفات الهی است، به آثار جزئی نفوس آنها تقلیل داد. این امور برای بسیاری از اولیا رخ می دهد و چه بسا که از خود بروز نمی دهند و چه بسا که بروز آن را قاطع طریق می دانند. اما جناب سید مرتضی ممکن است مأمور باشند و در بروز این قضایا مانعی نداشته باشند.
سال ۱۳۲۵ هجری قمری، در حدود دو سال پس از وفات سید مرتضی کشمیری، خبری سخت و تلخ فضای ملکوتی نجف اشرف را در کام خویش فرو برده بود. شیخ محمد بهاری همدانی که برای درمان به ایران رفته بود، در بهار همدان، در حالی که شصت سال بیشتر نداشت، در بهار خوشه چینی سالکان از وجود آسمانی اش، از دنیای خاکی به عالم بعد، رحل اقامت افکنده بود. این خبر برای بسیاری از بزرگان و سالکانی که در ایران و عراق و نجف نجف اشرف بودند، خبری درد آور و ضایعه ای اسفناک بود. شیخ محمد بهاری آن چنان روح لطیف و اثر نفس قدرتمندی داشت که اگر مدت کوتاهی با کسی نشست و برخاست میکرد، غارتگر دل و قلب و روح و جان او می شد.
#شیخ_محمد_بهاری
#اردوی_همدان
#دوره_احیاء۶