eitaa logo
اِحیاء
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
149 فایل
[بسم‌رب‌الحسین..🫀] ꧇ السلآم‌علیڪ‌یاابا‌عَبداللّٰه🖐🏻..! باحُسیـن‹؏› می‌شَودتـا‌آسمـان بی‌بـٰال،پروآز‌کـرد(:🤍🕊 ꧇ بھ‌وقتِ1401/06/31⏳ ꧇ ﴿ڪانال‌وقف‌ِمادرمون‌زهراۜسٺ🫀🙂﴾ . خادمان الزهرا👇 @yafatemehzahra_313 آدمین تبادل @Azadehgholami
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان» 🖋 قسمت هشتاد و هفتم همانطور که نگاهم به خُرده شیشه‌ها بود، بغضم شکست و با گریه‌ای که میان صدای گوش خراش جارو گم شده بود، ناله زدم: «دیدی همه موهاش ریخته؟... دیدی چقدر لاغر شده؟... دیدی چشماش دیگه رنگ نداره؟... » و همین جملات ساده و لبریز از درد من کافی بود تا قلب عبدالله را آتش بزند. جارو را خاموش کرد، همانجا پای دیوار آشپزخانه نشست و سرش را میان دستانش گرفت تا مسیر اشک را روی صورتش نبینم. بدن نحیف مادر که این روزها دیگر پوستی بر استخوان شده و سر و صورتی که دیگر مویی برایش نمانده بود، کابوس شب‌های من و عبدالله شده و هر بار که تصویر مصیبت‌بارش مقابل چشمانمان جان می‌گرفت، گریه تنها راه پیش رویمان بود. با چشمانی که جریان اشکش قطع نمی‌شد و دلی که لحظه‌ای خونابه‌اش بند نمی‌آمد، به طبقه بالا برگشتم و وضو گرفتم که در اتاق با صدای کِشداری باز شد و مجید آمد. صورت گندمگونش از سوزش آفتاب گل انداخته و لب‌های خشک از تشنگی‌اش، همچون همیشه می‌خندید. با مهربانی سلام کرد و جعبه زولبیا را روی اُپن آشپزخانه گذاشت که نگاهش به پای چشمان خیس و سرخم زانو زد و پرسید: «گریه کردی؟» و چون سکوت نمناک از بغضم را دید، باز پرسید: «از مامان خبری شده؟» سرم را پایین انداختم و آهسته جواب دادم: «می‌خوان فردا باز عملش کنن.» و همین که جمله‌ام به آخر رسید، صدای اذان بلند شد و نوای ناامیدی‌ام در میان آوای آرام اذان گم شد. نفس عمیقی کشید و با لب‌هایی که دیگر نمی‌خندید، پاسخ نگاه پُر از ناامیدی‌ام را با امیدواری داد: «خدا بزرگه!» و برای گرفتن وضو به دستشویی رفت. طبق عادت شب‌های گذشته، ابتدا نماز مغرب را می‌خواندیم و بعد برای صرف افطاری به آشپزخانه می‌رفتیم. نمازم را زودتر از مجید تمام کردم و به آشپزخانه بازگشتم که تازه متوجه شدم کنار جعبه زولبیا، یک شاخه گل سنبل سفید هم انتظارم را می‌کشد. شاخه سنبل را با دو انگشتم برداشتم و رایحه لطیفش را با نفس عمیقی استشمام کردم که مجید از اتاق بیرون آمد. با دیدن شاخه ظریف سنبل مقابل صورتم، لبخندی شیرین بر صورتش نشست و با لحنی عاشقانه زمزمه کرد: «امروز دلم خیلی برات تنگ شده بود... ولی وقتی حالتو دیدم، روم نشد چیزی بگم...» و بی‌آنکه منتظر پاسخ من بمانَد، قدم به آشپزخانه گذاشت و ساکت سر میز نشست. از اینکه ماه‌های اول زندگی مشترکمان این همه تلخ و پر درد و رنج شده بود که حتی فرصت هدیه دادن شاخه گلی را از قلب عاشقمان دریغ می‌کرد، دلم گرفت و با سکوتی غمگین سر میز نشستم. ❤️. ❥︎➪@azghadirtazohor_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸ترتیل صفحه ۹۷قرآن کریم ❥︎➪@azghadirtazohor_313
ترتیل ۹۷.mp3
1.21M
🔸ترتیل صفحه ۹۷قرآن کریم ❥︎➪@azghadirtazohor_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅نکاتی از جزء بیست و پنجم قرآن کریم ❥︎➪@azghadirtazohor_313
✡️ منجی‌ستیزی و اسلام‌هراسی هری پاتر 1️⃣ ضدّیت با اسلام در این فیلم بسیار آشکار است. از همان قسمت اول، پروفسور کوییرل با روحانیت شیعه، شیطان را زیر عمامه‌اش مخفی کرده است!!
✡️ منجی‌ستیزی و اسلام‌هراسی هری پاتر 2️⃣ لرد ولدمورت نیز به‌عنوان ضدمنجی که به هاگوارتز حمله کرده و بزرگ‌ترین دشمن بشریّت است، لباس (عبا و قبا) را به تن کرده است.
✡️ منجی‌ستیزی و اسلام‌هراسی هری پاتر 3️⃣ ولدمورت هنگام ظهورش، یارانش را توبیخ می‌کند که چرا به فکر بازگشت من نبودید؟ پاسخ می‌دهند که در زمان شما، اگر ندایی بود حتماً دنبال می‌کردیم.
✡️ منجی‌ستیزی و اسلام‌هراسی هری پاتر 4️⃣ هم‌چنین هنگام ظهورِ دوبارهٔ ولدمورت پس از چند سال، یاران او از ابرها به محضر او می‌آیند. در اسلام و مسیحیت، این مطلب که سوار بر ابرها به محضر او شرفیاب می‌شوند، وجود دارد.
✡️ منجی‌ستیزی و اسلام‌هراسی هری پاتر 5️⃣ هم‌چنین در کتاب مقدس آمده است که حضرت مسیح بعضی از مسیحیان مؤمن را قبل از ظهور، می‌رباید تا در کنار ایشان باشند. اتفاقی که در قسمت «یادگاران مرگ» شاهد آن هستیم. 6️⃣ همچنین آوردن اسم ولدمورت در فیلم قدغن است، که می‌تواند اشاره به باور شیعیان بر نیاوردن اسم خاص منجی (م ح م د) باشد و یا اشاره به باور یهودیان ارتدوکس که اسم خدا (ی ه و ه) را نمی‌آورند، که این نیز می‌تواند اشاره‌ای به ضد خدا بودن فیلم باشد. 7️⃣ به‌صورت کلی، الگوی ولدمورت، «ضدمنجی / ضدمسیح» در اسلام و مسیحیت است. چرا که اساساً داستان حول محور فردی قدرتمند و دارای مریدان فراوان است که در دوره‌ای از چشم‌ها محو می‌شود و دوباره ظهور می‌کند. این مسأله دقیقاً الگوی در دو دین مسیحیت و اسلام را به چالش می‌کشد. ✍️ متن کامل مقاله را اینجا بخوانید: 👉 https://jscenter.ir/jews-and-the-media/jews-and-hollywood/19622