﷽
#زمینه #امام_حسین_ع #اربعین
بند اول
کاشکی بشه بیام اربعین کربلا
کاش نزنی تو رومو زمین کربلا
آدم از دوری
میمیره اینجوری
خرج زیارتت رو ندارم حسین
زانو بغل میگیرم می بارم حسین
من گرفتارم
اما دوست دارم
دردم کربلا
من روی اربعین حساب کردم کربلا
آزردم نکن
ازت میخوام بذاری برگردم کربلا
کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا
بند دوم
خیلی سخته که من جا بمونم حسین
همه بیان ولی من نتونم حسین
حق بده سخته
بختم چه بدبخته!
راضیم قرض کنم راهی شم کربلا
راضیم تو حرم پا نذارم آقا
کربلا باشم
خب(من) هر کجا باشم !
مُردم کربلا
کلی گلایه واست آوردم کربلا
به خاکت قسم
به عشق تو زندم؛ قسم خوردم کربلا
کربلا کربلا کربلا کربلا کربلا
📝 : حسین عیدی
● تلگرام ● ایتا ● اینستاگرام ● روبیکا
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه #امام_حسین_ع #اربعین
بند اول
دیدی رسیدم
من با قرض اومدم اینجا که بگم : آقا بریدم
نرسید دستم به شیش گوشهت ؛ ازت دست نکشیدم
دیدی رسیدم
درمون دردم
کاری کن این اربعین از کربلا من برنگردم
فقط اون روزایی که اینجا بودم زندگی کردم
درمون کردم
همین جا پاکم کن... اگه زحمت نیست برات مردم تو خاکم کن
بگن حسین اومد... دید که نوکرش یه عمری بی قرارشه بهش سر زد
ثار الله یا اباعبدالله
بند دوم
سخت بود ولی شد
حالا میگم آقام هر جوری که بودش منو آورد
دید که دارم غصه میخورم کنارم غصه مو خورد
سخت بود ولی شد
حرفامو گوش کرد
دید همه پسم زدن امام حسین آغوش وا کرد
گفت بیا کرب و بلا پیش خودم بازم صدام زد
حرفامو گوش کرد
امام دلتنگا... هر موقع خوردم به مشکل رسیدی سر بزنگاه ها
امام مهجورین... من خودم رو پیدا کردم تو حرم مرکز مفقودین
ثارالله یا اباعبدالله
📝 : حسین عیدی
● تلگرام ● ایتا ● اینستاگرام ● روبیکا
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه #امام_حسین_ع #اربعین
بند اول
حالم خرابه
من امانتی تو جا گذاشتم اخه تو خرابه
روی دست دخترات جای النگو نیست ؛ طنابه
حالم خرابه
باعث دردن
کی میگه سه روز اینا یه اربعین خاکت نکردن*
اگه نامحرم نبود نشون میدادم که چه کردن
باعث دردن
بی آبروشن کاش... پیرهن کهنه ای که از تن تو بردن نپوشن کاش
این قلب من خونه... با عبایی که ازت دزدید چطور نماز میخونه؟
واااای بدنم... خیلی خیلی خیلی زدنم
بند دوم
با غم عجینم
تا حالا یه روز نبوده که نشه تو رو ببینم
حالا بعد چهل روز دارم سر خاکت میشینم
با غم عجینم
قربون چشمات
من ندیدم اما رقیه میگفت که سوخته موهات
آخه من چطور میگفتم توی طشته سر بابات ؟
قربون چشمات
آخ خیلی ترسیدن... دخترات هر موقع که خوردن زمین اینا می خندیدن
جای ما بازار بود... اونی که جاش خیلی خالی بود کنار ما علمدار بود
وااای بدنم... خیلی خیلی خیلی زدنم
* مجالس المواعظ صفحهی ۱۷۴ - شیخ جعفر شوشتری
📝 : حسین عیدی
● تلگرام ● ایتا ● اینستاگرام ● روبیکا