eitaa logo
🌺ــهـشـتـــ❤️ـــبــهـشــتـــ🌺
478 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
ادبی، مذهبی، تاریخی، شهدا و... ادمین کانال @seyyed_shiraz آیدی 👆جهت انتقادات و پیشنهادات، سوالات شرعی، اعتقادی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷 ﷽ یکم طولانیه ولی ارزش خوندن داره از دستش ندید👇👇 🍃یکی بود یکی نبود ❌یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه , مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد ... ❌همینطوری که داشت راه میرفت ... 👣 ❌وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد : 🍃خواهرم حجابت !! خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !! ❌نگاه کرد ، دید یه جوون ریشوئه ❌از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده ❌به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم و گرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه ، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید ... ❌تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه‌ ... ❌وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات ❌بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن 🍃پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت : خدایا این کم رو از من قبول کن !! ❌شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد ... ❌گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد ❌فردای اون روز دوباره آینه و آرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت ❌توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند ❌شب وقتی که داشت از پارک برمی گشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت ... ❌لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده ❌پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید ❌دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد ❌اما کسی جلو نمیومد ❌اینبار با صدای بلند التماس کرد  ❌اما همه تماشاچی بودن ❌هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن ، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن 🍃دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه : آهای ولش کن بی غیرت !! 😡مگه خودت ناموس نداری ؟؟ 🍃وقتی بهشون رسید ، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو  و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !! ❌دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه  ناخودآگاه یاد دیروز افتاد اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد : ❌وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !! ❌همون ریشوی افراطی و تندرو 💥مثل 🌹 تو این ماه ، ماه عزای (ع) بیاد شهدا باشیم 🌷شادی روح همه ی 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise