eitaa logo
🌺ــهـشـتـــ❤️ـــبــهـشــتـــ🌺
489 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
ادبی، مذهبی، تاریخی، شهدا و... ادمین کانال @seyyed_shiraz آیدی 👆جهت انتقادات و پیشنهادات، سوالات شرعی، اعتقادی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷 ﷽ 🌷این روزها دلتنگ شهدایم😥 نه بخاطر صرفا شهید بودن شون 🌷بخاطر کمرنگ شدنِ مرامی که در زندگی داشتند... 🌷اگر اون مرام رو نداشتند قطعاً به این جایگاه نمی‌رسیدند . 🌷مثلا حسین آقا، محله ی خودمون☺️ 🌷می‌دوید جلو و زودی باری رو که دست پیرزن ها و پیر مردها بود می‌گرفت و تا دم خونه شون می‌آورد ...یه روز اومد زنبیل زینب خانوم جوان رو هم گرفت و برد... پسرها که جایگاه تجمعشون سر کوچه بود،شروع کردند به کنایه😏 🌷چی شد حسین؟؟؟یهو دلت برای جوون ها هم سوخت؟؟؟یا دلت لرزید و ... 🌷حسین همونطورکه لبخند می‌زد ،گفت: مگه ندیدید که باد چندین بار داشت ش رو مینداخت...چون بار دستش بود نمی‌تونست راحت چادرش رو حفظ کنه🤔 🌷جای این ها،خیلی خالی شده❗️😔 👌فرق با بقیه در عمق نگاهشون و بصیر دیدنشونه... مبادا فکرکنیم خدا راحت بهشون رخت داده‼️ لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ 🌸انباردارمون گفت: یه بسیجے اینجاست کہ عوض ده تا بسیجے کار مے کنہ ، میشه این نیرو رو بدے به من تا تو انبار ازش استفاده کنم؟ بهش گفتم : ڪو؟ ڪجاست؟ 🤔 گفت: همـون ڪہ داره گونےها رو دوتا دوتا مےبَـره تو انبـار ، نگاه کردم ببینم ڪیه.!!! 🌸گونی ها جلوی صورتش بود و چهره اش دیده نمے شد.رفتم نزدیکتر، نیم رخش رو دیدم ... آقا مهدی باکری بود ، فرمانده ی لشڪرمون، تامن رو دید ، باچشم و ابرو اشاره کرد که به انباردار چیزی نگم ،مےخواست کارش رو تموم کنہ... 🌸دل توی دلم نبـود اما دستور آقا مهـدے بود به انباردار نتونستم بگم... گونے ها که تموم شد ، آقامهــدے گفت بریم رفتیم و کسے نفهمید فرمانده لشکر....  ۳۱عاشورا لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸