🍃🌷
﷽
#چراغ_راه
💢👈اعمال شب های قدر در مفاتیح الجنان
اعمال زیر در شبهای قدر مستحب است، می توانید هر کدام از اعمال زیر را که توانستید انجام بدهید:
1⃣- غسل
2⃣-دو ركعت نماز كه در هر ركعت پس از سوره «حمد» ، هفت مرتبه «توحيد» خوانده، و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگويد، أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَيْهِ
3⃣- دعای قرآن به سر
4⃣ -خواندن زیارت امام حسین علیه السلام
♨️👈در روايت آمده: هنگامى كه #شب_قدر می شود، مَنادى از آسمان هفتم از پشت عَرْش ندا سر مى دهد كه خدا هركه را به زيارت مزار امام حسين عليه السّلام آمده آمرزيد.
5⃣-احيا بدارد، روايت شده هركه شب قدر را احيا بدارد، گناهانش آمرزيده مى شود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگينى كوه ها و پيمانه درياها باشد
6⃣صد ركعت نماز بجا آورد، كه فضليت بسيار دارد و بهتر آن است كه در هر ركعت پس از سوره «حمد» ، ده مرتبه «توحيد» بخواند.
7⃣- خواندن دعای اللَّهُمَّ إِنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءاً أَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى نَفْسِي وَ أَعْتَرِفُ لَكَ بِضَعْفِ قُوَّتِي وَ قِلَّةِ حِيلَتِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَيَّ مَا آتَيْتَنِي فَإِنِّي عَبْدُكَ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ الضَّعِيفُ الْفَقِيرُ الْمَهِينُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِي نَاسِياً لِذِكْرِكَ فِيمَا أَوْلَيْتَنِي وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِكَ فِيمَا أَعْطَيْتَنِي وَ لا آيِساً مِنْ إِجَابَتِكَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّي فِي سَرَّاءَ [كُنْتُ ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ
8⃣دعاى جوشن كبير
🔟روايت شده كه خدمت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله عرض شد: اگر شب قدر را يافتم، از خداى خود چه بخواهم؟
فرمود: عافيت.
[خواندن ۱۰۰۰مرتبه سوره قدر یا سوره توحید بسیار سفارش شده است]
التماس دعا
________________
🌙 امام صادق علیه السّلام فرمودند:
مقدّرات در شب نوزدهم تعيين، در شب بيست و يكم تأييد و در شب بيست و سوم [ماه رمضان] امضا مى شود.
الكافى
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_سی_و_چهارم
✍چشمانم را بستم.
یک یکِ تصاویر از فیلتر خاطراتم گذشت.
#خودش بود🔺
شک نداشتم،اما اینجا در #ایران چه میکرد؟
وقتی چشمانم را باز کردم دیگر نبود.
به دنبالش از پله های آموزشگاه به بیرون دویدم.
رفت،سوار بر ماشین و به سرعت!
نمیدانستم باید چکار کنم،آن هم در کشوری ترسناک و غریب
هراسان به داخل آموزشگاه رفتم و بدون صدور اجازه به اتاق مدیر داخل شدم.
همان اتاقی که عطر دانیال را میداد.
بدون گفتن سلام مقابل میز و مرد جوانی که با چشمانی متعجب پشتش نشسته بود ایستادم
- اون آقایی که الان اینجا بود اسمش چیه؟
کجا رفت؟
تمام جملاتم انگلیسی فریاد میشد و میترسیدم که زبانم را نفهمد.
مرد به آرامش دعوتم کرد اما کار از این بازیها گذشته بود.
دوباره با پرخاشگری،سوالم را تکرار کردم.
و او عصبی و حق به جانب جبهه گرفت.
- دوستم حسام!
اینکه کجا رفت هم فکر نکنم به شما ربطی داشته باشه😡
خواستم شماره یا آدرسی از او به من بدهد که بی فایده بود و به هیچ عنوان قبول نکرد.
گفتم
- با دوستت تماس بگیر و بگو تا بیاد اینجا
تماس گرفت،چندین بار اما در دسترس نبود.
نمیدانستم باید به کدام بیابان سربگذارم؟
شماره ی تماسم را روی میزش گذاشتم و با کله شقی خواهش کردم تا آن را به دوستش بدهد.
بدون آنکه یادم بیاید برای چه به آن آموزشگاه رفته بودم به خانه برگشتم.
دوباره همان درد لعنتی به سراغ معده ام آمد،با تهوعی به مراتب سنگینتر!
باز هم صدای #اذان مسلمانان روی جاده ی خاکی افکارم قدم میزد و سوهانی میشد بر روحِ ترک خورده ام.
جلوی چشمان نگران پروین به اتاقم پناه بردم.
مغزم فریاد میزد که خودش بود.خود خودش
اما چرا اینجا؟
چرا زندگیم را به بازی گرفت؟
تمام شب،رختخواب عرصه ای شد برای درد تهوع.
پیچیدن به خود،جنگیدنِ افکار و باز صدای اذان بلند شد.
برای بستن و پنجره به رویِ الله اکبر مسلمانان از جایم برخواستم.
چشمانم سیاهی رفت،پاهایم سست شد و برخورد با زمین تنها منبع حسیم را پتک باران کرد.
صدای زمین خوردن آنقدر بلند بود که پروین نماز صبح خوان را به اتاقم بکشاند.
چیزی نمیدیدم اما #یا_فاطمه ی زهرایش را میشنیدم.
تکانم داد،صدایم زد،توانی برای چرخاندن زبان نبود.
گوشی به دست،پتویی بر تن یخ زده ام کشید.
صدایش نگران بود و لرزان...
- الو سلام آقا حسام
تو رو خدا پاشید بیاید اینجا سارا خانوم نقش زمین شده!
حسام؟
در مورد کدام حسام حرف میزد؟حسامی که من امروز دیدمش؟
تهوع به وجودم هجوم آورد و من بالا آوردم تمام نداشته های معده ام را.
پیرزن با صدایی که سعی در کنترلش داشت فریاد زد
- آقا حسام تو رو خدا بدو بیا مادر،این دختر اصلا حالش خوب نیست داره خون بالا میاره!
من نمیدونم چه خاکی بر سرم بریزم
خون؟کاش تمام زندگیم را بالا می آوردم
✍ زهرا اسعد بلند دوست
⏪ #ادامہ_دارد
📝 @eightparadise
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷
﷽
#دلنوشته_رمضان
🌸 سحر بیستم و یکم
✍ فقط ... چند ضیافت دیگر،تا جمع شدن
خوان رحمتت باقی مانده است. و من هنوز،
جامانده ترین مسافر پرواز رمضانم!
🕊ناله های الغوث الغوث مرا شنیده ای ...
و اگر اذن تو یاریم کنــد،باز هم خواهی شنید.
🕊من از "خودم"،عجیــب به تنگ آمده ام،
که اینگونه دستانم را،مضطرانه بالا گرفته ام.
آنقدر،منيت هايم،زمین گیرم کرده اند،
که صد بار فریاد الغوث الغوث سر داده ام.
🕊من آتشـ🔥ــی به سوزانندگی خودم،
سراغ ندارم؛خداهر الغوث من،استغاثه به فریاد
رسی است،که تنها قدرت رها کننده من،
از حصار منيت هایم است.
🕊باز هم می آیم دلبرم.
و تو را به "خودت" قسم می دهم؛
تا مرا از"خودم"برهانی.
بِــکَ یا اللّـه ...
آیا مرا در زمره آزاد شدگان از نفسم،
قرار می دهی؟
🕊می ترسم از چشمانی که گناه،
خشکشان کرده است!
🕊می ترسم از دستانی که غرور ...
فقر را،از لابلاي سرانگشتانش،دزدیده است!
می ترسم از قلبی که نجاسات نَفْسَم،
بال پروازش را شکسته است.
🕊به فریاد دلم برس ...
من جز تو،فریادرسی سراغ ندارم.
نام محبوب ترین بندگانت را پیشکش کرده ام،
شاید به اعتبار هیبتشان،مرا نیز،
به پروازی بلند،مفتخر کنی!
🕊ترس دلم را بریز ...
همیشه مرا به هر بهانه ای بخشیده ای!
من سالهاست که جز بخشــش،
خاطره ای از تو،به یادم ندارم
🕊دستانم را بالا گرفته ام،
مرا از میان لجن زار منيت هايم،
بیرون می کشی؟
#ماه_مبارک_رمضان
👇
🏴https://eitaa.com/eightparadise
1_744001521.mp3
13M
🍃🌷
﷽
#جزءخوانی_قرآن_کریم
#جزء_بیست_و_یکم قرآن کریم
🔊 قاری استاد #پرهیزگار
🕐 زمان: ۵۴ دقیقه
🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانت هر روز قرآڹ بخوني...
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#قطره_ای_از_دریای_قرآن
🔻روزِ #حسرت🔻
خدا تو قرآن به پیامبرش دستور داده که ای پیامبر، مردم رو بترسون👈 «أَنْذِرْهُمْ».
از چی بترسونه⁉️😱😨
👈 از روزِ حسرت «يَوْمَ الْحَسْرَةِ».
روز حسرت چه روزیه⁉️🤔
👈 یکی از اسمهای قیامته.
«يَوْمَ الْحَسْرَةِ»👈 روزی که همه #حسرت میخورند. هم خوبها، هم بدها، هر دو گروه حسرت میخورند.
➖ بدها حسرت میخورند که چرا اعمال صالح انجام ندادند،
➖ و خوبها حسرت میخورند که چرا اعمال صالحِ بیشتری انجام ندادند.
😔 همه #حسرت میخورند...
ولی دیگه اونجا حسرت خوردن فایده نداره، چون دیگه همه چیز تموم شده.👈 «إِذْ قُضِيَ الْأَمْر»
😔💔 و کار از کار گذشته، فرصت جبرانی نیست.
حیف که مردم الان تو خواب غفلتند و گوششون به این حرفها بدهکار نیست👈 «وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ».
🕋 وَ أَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ، إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ، وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ، وَ هُمْ لَا یُؤْمِنُونَ (مریم/۳۹)
💢 ای پیامبر! آنان را از روز حسرت بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان مییابد، ولی امروز آنها در غفلتند، و ایمان نمیآورند.
☝️ پس تا دیر نشده از خواب غفلت بیدار بشیم.
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#کلام_ناب
🌹شهید خرازی
"اگر برای #خدا جنگ میکنید [ یا کاری انجام میدهید ]، احتیاج ندارد که به من و دیگری گزارش کنید، گزارش را نگه دارید برای قیامت.
اگر کار برای خداست، گفتنش [به مردم] برای چه؟
_________
🌷 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در وصف یاران اهل بیت در آخرالزمان:
آگاه باشید! آنان که پدر و مادرم فدایشان باد، از کسانی هستند که در آسمان ها معروف، و در زمین گمنام اند!
(خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه)
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
1_991120455.mp3
4.5M
🍃🌷
﷽
#فایل_صوتی
#سخنرانی
🎙واعظ: شهید #شیخ_احمد_کافی
🔖داستان زیارت #امام_علی (علیه السلام)🔖
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#پرسیدن_عیب_نیست
☝️آیا انسان می تواند مرگ خود را از خدا طلب کند؟
🌷حضرت علی (ع) میفرماید :
✍بسیار به یاد مرگ و منزلهاى پس از آن باش، اماّ هرگز آرزوى مرگ مکن، مگر آن گاه که صددرصد به رضایت الهى مطمئن باشى.
📕(نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۶٩)
✅بنابر این اگر طلب مرگ از سر شوق به رسیدن به قرب الهی و دیدار حضرت حق باشد اشکالی ندارد،
کما اینکه علی بن ابیطالب (ع) گاهی این اشتیاق را داشت:
⚜روزی حضرت علی(ع) در کوفه بالای منبر خطبه میخواند سپس محاسن خود را گرفت و گفت پس کی بدترین مردم (قاتل حضرت) میآید و این محاسن را از خون سرم خضاب میکند .
📕(شواهد التنزیل ج٢ ص۴٣٨)
❌ ولی اگر از سر فشار مشکلات و سختیهای زندگی باشد این امر کراهت دارد و بهتر است انسان در آنها صبر پیشه کند.
از اینرو نتجه میگیریم ، طلب مرگ حضرت زهرا (س) و امام کاظم (ع)، صرفا به خاطر فرار از مشکلات و سختیها نبوده، بلکه از یک شوق به دیدار خدا و پیامبر (ص) داشتند و از طرف دیگر رسالت خود را در دنیا انجام داده بودند و وظیفه دیگری نداشتند و این مرگ برای آنها شهادت بوده و باعث رشد و ارتقاء آنها میشد.
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا
#قسمت_سی_و_پنجم
✍به فاصله ای کوتاه،زنگ خانه به صدا درآمد و پروین پیچیده شده در #چادر_نماز گلدارش به سمت در دوید.
خوب شد قرصهای تجویزی یان،مادر را به خوابی زمستانی فرو می برد.
چشمانم تارِ تار بود،آنقدر که فقط کلیتی از اجسام را تشخیص میدادم.
مردی جوان با همان قد و هیکل حسام آموزشگاه،هراسان به همراه پروین وارد اتاق شد
- خب آخه چرا به آمبولانس زنگ نزدین؟من الان تماس میگیرم
پیرزن به سمت لباسهایم رفت
- نه مادر تا اونا بیان این طفل معصوم از دست رفته،منم از بس دست پاچه شدم شماره امدادو یادم رفت.
بیا کمک کن یه چیزی سرش کنم خودت ببرش
جوان با پتو بلندم کرد،بدون حتی کوچکترین تماسِ دست.
انگار از وجودم میترسید.
مسلمانان حماقتشان از گنج قارون هم فراتر بود
پروین شال را روی سرم گذاشت و جوان با گامهایی تند مرا به طرف ماشینش برد.
همان عطر بود!
عطر دانیال،
عطری که در آموزشگاه دنیا را جلوی چشمانم آورد حالا دیگر مطمئن بودم خودش است،
همان حسام امروزی همان قاتل خوشبختی!
در ماشین تقریبا از حال رفتم و وقتی چشم باز کردم که روی تخت با دستانی سرم بند،مورد نوازشهای پروین چادرپوش قرار داشتم.
تمام اتاق را از نظر گذراندم.
حسام نبود،آن مُخِّل آسایش و مسلمان وحشی نبود.
لابد در پی طعمه ای جدید،برادر معامله میکرد با خدایش
خواستم سراغش را از پروین بگیرم اما یادم آمد که او زبانم را نمیفهمد.
بی قرار چشم به در دوختم
چند ساعتی گذشت،نیامد
اما باید می آمد،من کارها داشتم با او
خسته بودم.
بیشتر از تنم،ذهنم درد میکرد.
حالا سوالهایی جدید دانه دانه سر باز میکردند در حیاتِ فکریم.
حسام،همان دوست مسلمان بود که تنها شمع زندگیم را خاموش کرد.
اما حالا در ایران،در آن آموزشگاهی که یان معرفی کرد،
در خانه ی ما چه میکرد؟
پروین از کجا او را میشناخت؟
دوست ایرانی یان چه کسی بود؟
ترسیدم
با تک تک سلولهایم ترس را لمس کردم.
اینجا پر بود از سوالاتی که جوابش به وحشت میرسید.
نمیدانم به لطف مسکنهای سنگین پرستار چند ساعت در کمای تزریقی فرو رفتم؟
اما هرچه که بود درد و تهوع را به آن آشفتگیِ خواب نما ترجیح میدادم.
بیهوشی که جز تصویر دانیال و دستان خونی این جوان مسلمان،چیزی در آن نبود.
گوشهایم هوشیاریش را پس گرفته بود و چشمانم جز پرده ای از نور نمیدید.
صدای مسن دکتر و آن جوان حسام نام را شنیدم
از جایی درست کنار تخت
- دکتر یعنی شرایطش خوب نیست؟
و پیرمردی که موج تارهای صوتی اش صاف و بی نقص حریم شنوایم را شکست
- نه متاسفانه #توده ها تمام سطح معده اش را پوشوندن.
خودمم موندم چطور تا حالا درد رو تحمل کرده،
امید چندانی وجود نداره اما بازم خدا بزرگه.
ما #شیمی_درمانی رو به درخواست شما شروع میکنیم،
نمیخوام نا امیدتون کنم اما احتمال اینکه جواب بده خیلی کمه.
شیمی درمانی مساوی بود با #سرطان !
سرطان یعنی اوج ترسم از دنیا
ریختن مو،ناپدید شدن ابرو و مژه ها،
دردی که رِبِکا را از پای درآورد و من دیدم مچاله شدنش را روی تابوت منتظر بیمارستان
و من لرزیدم.
کلیتی دستپاچه از حسام به چشمم میرسید.
- دکتر تو رو خدا هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدین من قول دادم
قول؟ قول مرا به چه کسی داده بود این قصاب مسلمان؟
لابد به سفارش دانیال،چوب حراج زده بود به #دخترانه هایم محض قربانی در راه خدای قصی القلبشان.
اما من هانیه،صوفی،یا هر زن دیگری نبودم
من سارا بودم...
✍ زهرا اسعد بلند دوست
⏪ #ادامہ_دارد
📝 @eightparadise
🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷
﷽
#شبی_با_امیر_بیان
✉️ #نامه٢٣ 👈 وصیت امام علیه السلام در لحظه های شهادت در رمضان ٤٠ هجری
🌸 پندهای جاودانه
سفارش من برای شما آنكه به خدا شرك نورزيد، و سنت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) را تباه نكنيد، اين دو ستون دين را برپا داريد، و اين دو چراغ را روشن نگهداريد، آنگاه سزاوار هيچ سرزنشی نخواهید بود. من ديروز همراهتان بودم و امروز مايه عبرت شما می باشم، و فردا از شما جدا می گردم، اگر ماندم خود اختيار خون خويش را دارم، و اگر بميرم، مرگ وعده گاه من است، اگر عفو كنم، برای من نزديك شدن به خدا، و برای شما نيكی و حسنه است، پس عفو كنيد. (آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد؟) به خدا سوگند! مرگ ناگهان به من روی نياورده كه از آن خشنود نباشم، و نشانه های آن را زشت بدانم، بلكه من چونان جوينده آب در شب كه ناگهان آن را بيابد، يا كسی كه گمشده خود را پيدا كند، از مرگ خرسندم كه: (و آنچه نزد خداست برای نيكان بهتر است.) (شبيه اين كلمات در خطبه ها گذشت كه جهت برخی مطالب تازه آن را آورديم.)
📜🌿🌴🌿📜
✉️ #نامه٢٢ 👈 نامه به ابن عباس فرماندار بصره در سال ٣٦ هجری که گفت پس از سخنان پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم ) هیچ سخنی را همانند این نامه نیافتم
🌸 سفارش به آخرت گرایی
پس از ياد خدا و درود! همانا انسان گاهی خشنود می شود به چيزی كه هرگز از دستش نمی رود، و ناراحت می شود برای از دست دادن چيزی كه هرگز به آن نخواهد رسید. ابن عباس! خوشحالی تو از چيزی باشد كه در آخرت برای تو مفيد است، و اندوه تو برای از دست دادن چيزی از آخرت باشد، آنچه از دنيا به دست می آوری تو را خشنود نسازد، و آنچه در دنيا از دست می دهی زاری كنان تاسف مخور، همت خويش را به دنيای پس از مرگ واگذار.
🌺فقط حیدر امیرالمؤمنین است 🌺
📚 #نهج_البلاغه
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
دلم نه عشق مےخواهد
نه دروغهای قشنگ!
نه ادعاهاے بزرگ
نه بزرگهاے پر ادعا!
دلم یڪ دوست میخواهد ڪه بشود
با او حرف زد و بعد پشیمان نشد!
مثل خدا...
#شبتون_پراز_آرامش
#با_وضو_بخوابیـ
🌟
👇
💖https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#دلنوشته_رمضان
🌸 سحر بیست و دوم ...
✍ آخرین #شب_قدر ، شب تائید عاشقی مان رسید؛
دلبرم،
من از چشمان دوازدهمین تجلی تو در زمین،
روي ماهت را شناخته ام،و راه نور را یافته ام.
🕊دلبر دردانه من
👆چندین سحر است،که آغوش گشوده ای به
روی من،تا کمی درد تنهایی ام را التیام ببخشی.
🕊اما اله بی همتای من؛
درد من،با یکی دو سحر،دوا نمی شود ...
من،گمشده ای دارم که آیینه تمام قد تو،
در زمین است.
🕊من بدون او،
راه آغوش تو را هزار بار گم کرده ام.
🕊چاره ای نمی کنی؟
یک اذنِ بيگاه تو،
تمام آوارگی هزار ساله او را،
و تمام درد غریبِ سینه مرا،
به یکباره درمان می کند.
🕊سومین سحر قدر ضیافتت،
پُر است از بوی نرگسین پیراهن یوسفم،
که سالهاست همه اهل زمین را،
به حیرت وا داشته است.
🕊مـــرا،
به لمس نگاهش،
اجابت کن ... خدا
#ماه_مبارک_رمضان
👇
💖 https://eitaa.com/eightparadise
1_744002868.mp3
13.12M
🍃🌷
﷽
#جزءخوانی_قرآن_کریم
#جزء_بیست_و_دوم قرآن کریم
🔊 قاری استاد #پرهیزگار
🕐 زمان: ۵۴ دقیقه
🍃🌺خوشبختي یعني بہ نیابت از امام زمانت هر روز قرآڹ بخوني...
🌸
👇
https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷
﷽
#تلنگر_تفکر
✅ هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی را
که از درونشون خبر نداری نخور!
✅ حسادت نوعی
اعتراف به حقیر بودن خویش است
✅ هر قلبی دردی دارد
فقط نحوه ابراز آن فرق دارد
بعضی ها آن را در چشمانشان
بعضی ها درلبخندشان پنهان میکنند
✅ خنده را معنی به سرمستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
✅ نه سفیدی بیانگر زیباییست
نه سیاهی نشانه زشتیست
✅ انسان به اخلاقش
سنجیده می شود نه به مظهرش
✅ قبل از اینکه سرت را
بالا ببریونداشتههایت را
به پیش خدا گلایه کنی
نظری به پایین بینداز
و داشتههایت را شاکر باش
💕
👇
https://eitaa.com/eightparadise