eitaa logo
🌺ــهـشـتـــ❤️ـــبــهـشــتـــ🌺
478 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
ادبی، مذهبی، تاریخی، شهدا و... ادمین کانال @seyyed_shiraz آیدی 👆جهت انتقادات و پیشنهادات، سوالات شرعی، اعتقادی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللّهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ، وَ مَقَالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ، وَ أَعُوذُ بِاللّهِ تَعَالَى مِنْ جَوْرِ الْجَائِرِينَ، وَ كَيْدِ الْحَاسِدِينَ، وَ بَغْيِ الظَّالِمِينَ، وَ أَحْمَدُهُ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ، اَللّهُمَّ أَنْتَ الْوَاحِدُ بِلا شَرِيكٍ، وَ الْمَلِكُ بِلا تَمْلِيكٍ، لا تُضَادُّ فِي حُكْمِكَ، وَ لا تُنَازَعُ فِي مُلْكِكَ، أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، وَ أَنْ تُوزِعَنِي مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِي غَايَةَ رِضَاكَ، وَ أَنْ تُعِينَنِي عَلَى طَاعَتِكَ وَ لُزُومِ عِبَادَتِكَ، وَ اسْتِحْقَاقِ مَثُوبَتِكَ بِلُطْفِ عِنَايَتِكَ، وَ تَرْحَمَنِي بِصَدِّي [وَ صُدَّنِي ] عَنْ مَعَاصِيكَ مَا أَحْيَيْتَنِي، وَ تُوَفِّقَنِي لِمَا يَنْفَعُنِي مَا أَبْقَيْتَنِي، وَ أَنْ تَشْرَحَ بِكِتَابِكَ صَدْرِي، وَ تَحُطَّ بِتِلاوَتِهِ وِزْرِي، وَ تَمْنَحَنِي السَّلامَةَ فِي دِينِي وَ نَفْسِي، وَ لا تُوحِشَ بِي أَهْلَ أُنْسِي، وَ تُتِمَّ إِحْسَانَكَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ عُمْرِي، كَمَا أَحْسَنْتَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 📿💠ترجمه💠📿 به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهرباني اش هميشگى است. به نام خدا كه كلمه پناه جويان و گفتار پرهيزكاران است، و پناه مي برم به خداي بلندمرتبه از ستم ستمگران، و نيرنگ حسودان، و سركشي ظالمان، و او را مي ستايم ستايشي برتر از ستايش ستايشگران، خدايا! تويي يگانه بي انباز، و پادشاه علي الاطلاق، در فرمانروايي ات مخالفت نشوي، و در پادشاهي ات هماوردي نداري، از تو مي خواهم كه بر بنده و فرستاده ات محمد درود فرستي، و سپاس نعمت هايت را چنان قسمت من كن كه مرا به كمال خشنودي ات نائل گرداند، و به بركت عنايت خويش بر طاعت و مداومت عبادت خود و شايستگي پاداشت ياري نمايي، و تا زنده ام به بازداشتن از گناهانت بر من مهر ورزي، و تا پايان عمر بر انجام آنچه بهره ام رساند توفيقم دهي، و به كتاب خود (قرآن) براي پذيرش حق، سينه ام را فراخ گرداني، و بار گناهانم را با تلاوتش از نامه اعمالم فرو ريزي، و ، و كساني كه به آن ها انس گرفته ام از من وحشت زده نكني، و در باقيمانده عمر، احسانت را بر من تمام نمايي چنان كه در گذشته عمرم بر من احسان نمودي، اي مهربان ترين مهربانان. ✅ الهی آمین 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ 🔔 فقر را از خانه بیرون کن ✅ آیت الله کشمیری (ره) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هنگام ورود به خانه بعد از سلام کردن و فرستادن صلوات، سوره توحید را بخوانید که فقر را از خانه بیرون می‌برد... بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 🌸 👇 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ ٢۴_اردیبهشت_١۴٠١ برنامه ی تلاوت قرآن 📖 صفحه ی ٢٧٠، سوره ی مبارکه ی نحل 🌸 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ ‍ نکات طلایی ارتباط با ✅پرهیز از مناقشات خانوادگی: خانه بایستی محل آرامش و جايي امن برای اعضاء خانواده به ویژه نوجوان باشد و مناقشات و جرو بحث‌ها و دعواهای علنی والدین به آن لطمه نزند و بهانه گریز نوجوان از خانواده را فراهم نیاورد. ✅شناخت دوستان : دوستان نوجوان خود را بشناسیم. کودکان وقتی بزرگ می شوند و به مدرسه می روند به خصوص زمانی که به سن نوجوانی می رسند، بیشتر از دوستان خود تقلید می کنند. نوجوان بسیار آسیب پذیر است و اگر دوستان او رفتارهای خوبی نداشته باشند به راحتی می توانند او را به بدآموزی و خلافکاری بکشانند. ✅ایجاد تعادل بین آزادی نوجوان و مراقبت از او: نوجوان بزرگ شده است و به آزادی نیاز دارد. اما چون آسیب پذیر است و در بسیاری از موارد به جای عقل و منطق از احساسات خود پیروی می کند، به مراقبت مناسب هم احتیاج دارد، اگر بتوانیم در دادن آزادی به نوجوان و مراقبت از او زیاده روی نکنیم و اندازه نگه داریم، به هر دو نیاز او پاسخ مثبت داده ایم و از خطرهایی که آزادی زیاد و مراقبت شدید ایجاد می کنند، پیشگیری کرده ایم. بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 🌸 👇 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ ما را از سادگی ترسانده‌اند. هیچ کس نگفت سادگی هم خوب است. هیچ کس نگفت ساده که باشی ساده میخندی، ساده شاد می‌شوی، ساده ذوق می‌کنی، ساده می‌بخشی و ساده‌تر دل می‌بندی. همدیگر را یافتن، هنرنیست؛ هنر این است که همدیگر را گم نکنیم. آدمهای ساده بی هیچ دلیلی دوست داشتنی هستند. سادگی شیک‌ترین ژست دنیاست...🍃🍃🍃 👤الهی قمشه‌ای بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 🌸 👇 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ منتِ چادرتان را بڪشد جبرائیل🌸 تونگو چـادر مشڪے که بگو پَر داری عصمٺ‌الله شدن ڪار ڪسے غیر تو نیست و تو این ارثیه از داری... 🌱 🌸 👇 https://eitaa.com/eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ شیطان میگه: همین یڪ بار ڪن، بعدش دیگه خوب شو! /۹یوسف/ خــدا میگه: باهمین یڪ گناه ،ممکنه بمیره و هرگز توبه نکنی، وتا ابد جهنمی بشی...!! /۸۱بقره/ ؟ .... 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ شهید محمد علی جهان آرا : بچه ها، اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهیم کرد؛مواظب باشید که ایمانتان سقوط نکند فرماندهان عراقی در پاسخ به سوال صدام که چرا نمی توانید وارد شهر خرمشهر شوید، گفته بودند جوان ۲۷ ساله ای به نام جهان آرا مانع از این کار می شود. جوانی که با همرزمانش و با مقدار بسیار کمی سلاح توانستند جلوی ۴۰۰ تانک و چند لشکر رو بگیرند. ☝️اینهم عکسی از اون جوان و فرزندش. با همین سادگی و با همین مردانگی. حمایت از بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ ❤️👇 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 🍃🌷 ﷽ 📝 مهیا، نگاهی به چهره غرق در خواب شهاب انداخت. لبخندی زد و در دل اعتراف کرد؛ که چقدر این مرد را دوست دارد. ولی با یادآوری اینکه شهاب، عزم رفتن به سوریه را دارد؛ غم در دلش نشست. آرام زمزمه کرد. ــ من نمیزارم بره... نمیزارم... آنقدر به شهاب نگاه کرد؛ تا چشمان شهاب تکانی خوردند. شهاب آرام آرام، بیدار شد. دستی به صورتش کشید، به سمت مهیا برگشت و با دیدن مهیا که خیره به او بود؛ لبخندی زد. ــ سلام خانومی! داشتی منو دید میزدی؟! مهیا آرام خندید. ــ اعتماد به نفست منو کشته...! مهیا آرام از جایش بلند شد. ــ وای خدا! چقدر سرم درد میکنه! شهاب، نگران سر جایش نشست. ــ دراز بکش الان برات دارو میارم. ــ نه نمی خواد. اونقدر هم درد ندارم. ــ هر چی دکتر گفت. باید استراحت کنی. من برم صورتم رو بشورم؛ تو هم زود بیا تا یه چیزی بخوری. مهیا سری تکان داد. شهاب که از اتاق خارج شد، مهیا از جایش بلند شد سریع لباس مناسب پوشید. رو به روی آینه ایستاد و نگاهی به چهره خسته و رنگ پریده خود انداخت. از اتاق خارج شد و به سمت سرویس بهداشتی رفت. شیر آب سرد را باز کرد و چند بار، پشت سرهم، صورتش را آب زد. شیر آب را بست. سرش گیج رفت. سریع دستش را به روشویی گرفت. با اینکه خیلی بهتر شده بود؛ اما این سرگیجه دست بردار نبود. از سرویس بهداشتی بیرون آمد، بوی آش در خانه پیچیده بود. نفس عمیقی کشید. به آشپزخانه رفت. ــ سلام! شهین خانوم و مهال خانم، با دیدن مهیا به سمتش آمدند. ــ به به! عروس گلم! بیا بشین اینجا عزیزم... مهیا روی صندلی نشست و تشکری کرد. مهال خانم به طرف دیگ آش رفت. ــ بقیه کجان؟! ــ مریم خونه، پدر شوهرشه؛ احمد آقا و حاجی هم رفتن بیرون، گفتند کار دارند. مهیا، سری تکان داد و با دست طرح های نامفهومی روی میز کشید؛ که با صدای مادرش نگاهش را بالا برد. ــ بگیر مادر. برو پیش شوهرت، نهارتون رو بخورید. مهیا به سینی که دوتا کاسه آش با تزئین کشک و نعناع بود؛ نگاهی انداخت. سری تکان داد و از مادرش گرفت. ــ خیلی ممنون! ــ نوش جونت عزیزم! مهیا به طرف پذیرایی رفت. شهاب با دیدنش از روی مبل بلند شد و سینی را از او گرفت. ــ بشینیم روی زمین؟! ــ باشه. هردو کنار هم روی زمین نشستند. مهیا سریع قاشق پر از آش را برداشت و در دهانش فروبرد. چشمانش را بست. ــ وای خدای من! چه آشش خوش مزه است. چشمانش را که باز کرد؛ نگاهش با نگاه مهربان شهاب که با لبخند او را نگاه می کرد؛ گره خورد. ـ چیه؟! چرا اینجوری نگاهم میکنی؟! شهاب، سرش را پایین انداخت و مشغول کاسه آش شد. ــ هیچی! بیخیال! ــ اِ شهاب! اذیت نکن بگو! ــ نمیشه... ــ اذیت نکن بگو! شهاب، به چشمان مهیا خیره شد. ــ یعنی بگم؟! ــ اره بگو! _به این فکر میکردم، مگه قحطی زن بود؛ اومدم تویه زشت رو گرفتم! مهیا با تعجب، ابروهایش را بالا داد. کم کم که متوجه حرف شهاب شد. عصبی گفت: ــ من زشتم آره؟! ناخن هایش را روی دست شهاب، گذاشت و محکم فشار داد. شهاب با اینکه دردی نداشت اما بلند داد زد: ــ آخ آخ! چیکار کردی!! مهال و شهین خانوم نگران از آشپزخانه بیرون آمدند. ــ چی شده؟! مهیا، سرش را پایین انداخت. شهاب خنده اش را جمع کرد. ــ هیچی مامان! چیزی نیست! شهین خانوم سری تکان داد. ــ هی جوونی... کجایی؟! مهال خانم، لبخند تلخی زد و همراه هم به آشپزخانه رفتند. شهاب روبه مهیا گفت: ــ دیدی چیکار کردی؛ بیچاره ها رو یاد جونیاشون انداختی... مهیا آرام خندید ولی زود خنده اش راجمع کرد و اخم هایش را در هم کشید. ــ الان من زشتم؟! شهاب خندید و با مهربانی گفت: ــ تو زیباترین زن زندگی منی. زیبایی به چهره نیست، تو وجودت زیباست؛ و برای من این مهمه! از صحبت های شهاب، لبخندی بر لبان مهیا نشست. ... ✍نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 👇 🆔 @eightparadise 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
🌼🌸🌼 🌸🌼 🌼 🍃🌷 ﷽ 📝 مهیا، کاسه سالاد را در یخچال گذاشت. ــ مامان، سالاد تموم شد شهین خانوم، بوسه ای به گونه اش زد. ــ دستت درد نکنه! امشب، همه برای شام خانه ی محمد آقا دعوت بودند. مریم وارد آشپزخانه شد. ــ مامان، محسن میگه گوجه ها رو بدید. شهین خانوم، گوجه ها را به دست مریم داد. همزمان، صدای ماشین از حیاط آمد و صدای مریم در خانه پیچید. ــ مامان شهاب اومد. لبخندی روی لب های مهیا، نشست. شهین خانم چاقو را از دست مهیا گرفت. ــ برو استقبال شوهرت! مهیا، از جایش بلند شد و به سمت در رفت. به شهاب، که مشغول در آوردن کفش هایش بود؛ خیره شد. شهاب با احساس سنگینی نگاهی، سرش را بالا برد. با دیدن مهیا که کنارش ایستاده بود؛ لبخندی زد. ــ سلام! خسته نباشی! ــ سلام خانومی! درمونده نباشی! مهیا کتش را گرفت. شهاب ادامه داد: ــ کی میرسه؟! ــ چی؟! ــ بریم سرخونه زندگیمون، بعد تو همیشه اینجوری بیای استقبالم... ــ بی مزه!! مهیا، کت شهاب را آویزان کرد و به دنبالش، به آشپزخانه رفت. شهاب، مشغول خوش و بش با مادرش شد. ــ شهاب برات چایی بریزم؟! ــ نه ممنون خانمی! ماموریت بودیم، نتونستم نماز بخونم. برم نماز بخونم... مهیا سری تکان داد. صدای محمد آقا، از حیاط به گوششان رسید. ــ نون بیارید خانما! مهیا نان را برداشت. ــ من میبرم. به حیاط رفت و نان ها را، دست محمد آقا داد. با کمک مریم، سفره را توی حیاط، انداختند و با سلیقه چیدند. شهاب، به حیاط آمد. نفس عمیقی کشید. بوی جوجه کبابی در خانه پیچیده بود. شهاب به طر ف محسن رفت و روی شانه اش زد. ــ چی کار کردی داماد جان! دستت طلا... محسن سیخ های جوجه را جا به جا کرد. ــ چیکار کنیم دیگه... وقتی پسر خانواده نمیاد؛ مجبوریم خودمون به فکر شام باشیم... شهاب تکه ای جوجه برداشت. ــ وظیفته اخوی! باید ببینم دستپختت خوبه یا نه؟! بالخره باید بدونم خواهرم تو زندگیش، از نظر آشپزی مشکلی نداره... ــ باشه! ولی اینقدر از اینا نخور. شهاب، جوجه دیگری برداشت. ــ خودم میخورم؛ برا زنمم برمیدارم. حرفیه؟! ــ نه سرگرد! گردنتون کلفته، نمیتونیم چیزی بگیم! همه به بحثشان می خندیدند. شهاب به سمت مهیا رفت و جوجه را به او داد. با صدای محسن، همه سر سفره نشستند. ــ اهالی خانه! شام آماده است. شام را، با کل کل های محسن و شهاب؛ و خاطرات جبهه احمد آقا، به خوبی و خوشی در کنار هم صرف کردند. بعد از شام همه در حیاط ماندند. مهیا سینی چایی به دست، به طرفشان آمد. همه چایی هایشان را برداشتند و تشکری کردند. شهاب که چایی اش را برداشت، آرام زمزمه کرد. ــ چاییت رو خوردی، تموم شد؛ بیا دنبالم تو اتاق، کارت دارم. مهیا، سری تکان داد و کنار مریم نشست. شهاب، چایی اش را خورد و بلند شد و به اتاقش رفت. مهیا تا می خواست بلند شود و به دنبال شهاب برود؛ محمد آقا، از او در مورد دانشگاه سوال پرسید؛ و مهیا مجبور شد که بنشیند و جوابش را بدهد. کلافه شده بود. از این طرف محمد آقا را بدون جواب نمی توانست بگذارد؛ از آن طرف هم شهاب منتظرش بود. ــ مهیا جان یه لحظه میای؟! با صدای شهاب، مهیا با اجازه ای گفت و به طرف اتاق شهاب رفت. وارد اتاق شد. شهاب با اخم به او نگاه می کرد. ــ چرا نمیومدی؛ باید صدات کنم؟! ــ اخمات رو باز کن. خب بابات داشت باهام صحبت می کرد. نمی شد بلند شم. بعدش هم، اینقدر موضوعه مهمه که اینقدر عجله داری؟! ــ آره مهمه! مهیا کنارش روی تخت نشست. ــ بفرمایید در خدمتم... ... ✍نویسنده: 💐💖الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💐 👇 🆔 @eightparadise 🌼 🌸🌼 🌼🌸🌼
🍃🌷 ﷽ امام زمانمــ❤️ـــ بی هرگز عددی صد نشود بر هر که نظر کنی دگر نشود تو دعا کن که بيايد زيرا اگر دعــا کنی رد نشود .. 🍃 برای تعجیل در ظهور مولایمان ❤️ بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم 🍃اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ🍃 🌹دعـای سلامتی (عج)🌹 "اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا" 🌸 ✨مهربان معبودم شب خود و دوستانم را ✨به تو می‌سپارم آرزوهایم زیاد است ✨اما ناب ترین آرزویم نعمت سلامتیست ✨برای همه ی عزیزانم صبور باشیم ✨مشکلات هم تاریخ انقضا دارند امشب براتون ✨سلامتی آرزو می‌کنم ان شاءالله همیشه ✨سلامت و شاداب باشید🙏 🌹 👇 💖 https://eitaa.com/eightparadise
🍃🌷 ﷽ امام زمانمـــ❤️ــــــ تو را آرزو می‌کنم چونانکه باغ ، بهار را ... یا چلچله ، پرواز را ... یا کبوتری دربند ، آسمان را ... تو را آرزو می کنم چونانکه تشنه ، آب را ... یا زمین عطشناک ، باران را ... یا آسمان ، رنگین کمان را ... تو را آرزو می کنم چونانکه بیمار ، طبیب را ... یا غمزده ، حبیب را ... "بیا ای همه ی آرزوها ..." 🌷🍃💖 همین که تو هر صبح در خیالِ منی؛ حالِ هر روزِ من خـوب است... صبحت بخیر آقایِ خوبی ها ❤️ 🌸 ✋سلام مهربانان همراه صبحتون بهشتی در پناه خدا و نگاه خاص و پر مهر 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج💚 ✅لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان خوبتــ😍ــون معرفی کنید👇 🌸 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بِسْمِ اللّهِ الَّذِي لا أَرْجُو إِلّا فَضْلَهُ، وَ لا أَخْشَى إِلّا عَدْلَهُ، وَ لا أَعْتَمِدُ إِلّا قَوْلَهُ، وَ لا أُمْسِكُ إِلّا بِحَبْلِهِ، بِكَ أَسْتَجِيرُ يَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوَانِ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ، وَ مِنْ غِيَرِ الزَّمَانِ، وَ تَوَاتُرِ الْأَحْزَانِ، وَ طَوَارِقِ الْحَدَثَانِ، وَ مِنِ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ، وَ إِيَّاكَ أَسْتَرْشِدُ لِمَا فِيهِ الصَّلاحُ وَ الْإِصْلاحُ، وَ بِكَ أَسْتَعِينُ فِيمَا يَقْتَرِنُ بِهِ النَّجَاحُ وَ الْإِنْجَاحُ، وَ إِيَّاكَ أَرْغَبُ فِي لِبَاسِ الْعَافِيَةِ وَ تَمَامِهَا، وَ شُمُولِ السَّلامَةِ وَ دَوَامِهَا، وَ أَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ، وَ أَحْتَرِزُ بِسُلْطَانِكَ مِنْ جَوْرِ السَّلاطِينِ، فَتَقَبَّلْ مَا كَانَ مِنْ صَلاتِي وَ صَوْمِي، وَ اجْعَلْ غَدِي وَ مَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِي وَ يَوْمِي، وَ أَعِزَّنِي فِي عَشِيرَتِي وَ قَوْمِي، وَ احْفَظْنِي فِي يَقَظَتِي وَ نَوْمِي، فَأَنْتَ اللّهُ خَيْرٌ حَافِظاً، وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، اَللّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ فِي يَوْمِي هَذَا وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْآحَادِ مِنَ الشِّرْكِ وَ الْإِلْحَادِ، وَ أُخْلِصُ لَكَ دُعَائِي تَعَرُّضاً لِلْإِجَابَةِ، وَ أُقِيمُ عَلَى طَاعَتِكَ رَجَاءً لِلْإِثَابَةِ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَيْرِ خَلْقِكَ الدَّاعِي إِلَى حَقِّكَ، وَ أَعِزَّنِي بِعِزِّكَ الَّذِي لا يُضَامُ، وَ احْفَظْنِي بِعَيْنِكَ الَّتِي لا تَنَامُ، وَ اخْتِمْ بِالْإِنْقِطَاعِ إِلَيْكَ أَمْرِي، وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْرِي، إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ. 📿💠 ترجمه 💠📿 به نام خدايي كه جز به فضل و بخشش او اميد نبستم، و جز از عدالت او نهراسم، و جز به سخن او اعتماد نمي كنم، و جز به ريسمانش چنگ نزنم، تنها به تو پناه مي آورم اي خداي بخشايشگر مهربان از ستم و دشمني، و مصائب روزگار و اندوه هاي پياپي و پيش آمدهاي ناگوار دوران، و از گذشت عمر پيش از مهيا شدن و توشه برداشتن، و تنها از تو راهنمائي مي جويم به سوي آنچه خير و صلاح من در آن است، و فقط از تو ياري مي خواهم در آنچه پيروزي و رستگاري با آن همراه است، و در پوشيدن لباس عافيت و كمال آن و فراگيري سلامتي و دوام آن تنها به تو دل مي بندم، و به تو پناه مي آورم اي پروردگار من از وسوسه هاي شياطين، و به ياري سلطنت تو دوري مي جويم از ستم پادشاهان، پس آنچه از نماز و روزه ام صورت گرفته پذيرا باش، و فردا و روزهاي پس از آن مرا بهتر از اين ساعت و امروزم قرار ده، و مرا در بين خويشاوندان و بستگانم عزيز گردان، و ، چرا كه تويي خدا و بهترين نگهدار، و تويي مهربان ترين مهربانان، خدايا من در امروزم و يكشنبه هاي ديگر از شرك و بي ديني به سوي تو بيزاري مي جويم، و دعايم را تنها براي تو خالص مي كنم تا در معرض اجابت قرار گيرد، و به اميد پاداش تو بر طاعتت پايداري مي كنم، پس درود فرست بر بهترين آفريده ات محمّد، آن كه دعوت كننده مردم به حقانيت تو بود، و با عزّت ذلّت ناپذير خود، و به ديده بي خواب خودت حفظ كن، و كارم را با گسستن از همه خلق و پيوستن به تو و عمرم را با آمرزش خويش پايان بخش، همانا تويي بسيار آمرزنده و مهربان. ✅ الهی آمين بفرمائید هشت بهشت 👇😊 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
🍃🌷 ﷽ 💞روز یکشنبه به نام حضرت علی و حضرت زهرا علیهم السلام است. ✨در زیارت حضرت علی علیه السلام بگوئیم السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ، الْمُونِقَةِ [الْمُونِعَةِ] بِالْإِمَامَةِ، وَ عَلَى ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ، وَ الْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ، يَا مَوْلايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، هَذَا يَوْمُ الْأَحَدِ، وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ، وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جَارُكَ، فَأَضِفْنِي يَا مَوْلايَ وَ أَجِرْنِي، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ، وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ عِنْدَ اللَّهِ، وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَ بِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَيْهِمْ [عَلَيْكُمْ ] أَجْمَعِينَ. 💠📿💠📿💠📿💠📿💠📿💠 سلام بر شجره نبوت، و درخت تنومند هاشمي، درخت تابان و بارور به بركت نبوّت، و خرّم و سرسبز به حرمت امامت، و بر دو آرميده در كنارت آدم و نوح (درود بر آن ها باد) ، سلام بر تو و بر اهل بيت پاك و پاكيزه ات، سلام بر تو و بر فرشتگان حلقه زننده بر دورت و گرد آمده بر قبرت، اي مولاي من اي امير مؤمنان، امروز روز يكشنبه و روز تو و به نام توست، و من در اين روز ميهمان و پناهنده به توأم، اي مولاي من از من پذيرايي كن و مرا پناه ده، چه همانا تو كريمي و مهمان نوازي را دوست مي داري، و از سوي خدا مأمور به پناه دادني، پس برآور خواهشي را كه براي آن در اين روز بسوي تو ميل نمودم و آن را از تو اميد دارم، به حق مقام والاي خود و جايگاه بلند اهل بيتت نزد خدا، و مقام خدا نزد شما، و بحق پسر عمويت رسول خدا كه خدا بر او و خاندانش همه و همه درود و سلام فرستد. 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ✨و در زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها بگوئیم السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ، فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً، أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا، وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلا أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا، لِتُسَرَّ نَفْسِي، فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ [طَاهِرٌ] بِوِلايَتِكِ وَ وِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ. 💠📿💠📿💠📿💠📿💠📿💠 سلام بر تو اي آزموده شده، آن كه تو را آفريد آزمودت، پس تو را به آنچه آزمود شكيبا يافت، من از صميم قلب به تو ايمان دارم، و بر آنچه پدر بزرگوارت و جانشينش (درود خدا بر آن دو باد) آوردند بردبارم، و از تو مي خواهم از آنجا كه مؤمن به تو هستم مرا به گروندگان آن دو ملحق سازي تا دلشاد گردم، پس گواه باش كه همانا من تنها به ولايت تو و ولايت اهل بيتت (كه درود خدا بر همه آنان باد) پاك گشته و دلگرمم. ✅ زیارت قبول لطفاً کانال هشت بهشت را به دوستان💖 خوبتان معرفی کنید 🌸 https://eitaa.com/eightparadise 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ قسمت هشتم 🌐اگر انسان ، با هوش و اندیشه به دنيا می آمد 🤔 ✍........ اگر نوزاد فهيم و عاقل به دنيا مى آمد، وقت تولد جهان هستى را انكار مى كرد و هنگامى كه با حيوانات ، پرندگان ، و ديگر موجودات غريب رو به رو مى گشت و هر ساعت و هر روز پاره اى از اشكال مختلف شگفت عالم را كه از پيش نديده بود مى ديد، هر آينه عقل و انديشه اش سرگشته و گمراه مى گشت . 🍃 بدان كه اگر عاقلى را به اسيرى از سرزمينى به سرزمين ديگر ببرند (از ديدن شگفتيهاى نامأنوس ) همواره واله و سرگشته است و بخلاف كودكى كه در كودكى اسير شود بسرعت ، زبان و آداب (آن سرزمين جديد) را فرا نمى گيرد. 🍃 نيز اگر نوزاد، دانا و هوشمند پاى در جهان مى نهاد از اينكه (آنقدر ناتوان است كه توان راه رفتن ندارد ناچار) بايد ديگران بر دوشش گيرند، شيرش ‍ بنوشانند، در جامه اش بپيچند و در گاهوارش بخوابانند. سخت احساس ‍ خوارى و پستى مى كرد و از سوى ديگر او به خاطر ظرافت و طراوت و رطوبت بدن ، هيچ گاه از اين امور بى نياز نيست (در نتيجه چه بسا در هلاكت مى افتاد و يا رشد روحى و بدنى مناسبى نمى كرد.) همچنين در چنين حالى آن شيرينى ، دلبندى و محبوبيت كودكان را نداشت ؛ از اين رو آنان در حالى به دنيا مى آيند كه از كار جهان و جهانيان غافلند. 🍃اينان با ذهن ضعيف و شناخت اندك و ناقص خود با همه چيز رو به رو مى شوند، اما اندك اندك و گام به گام و در حالتهاى گوناگون بر شناخت و آگاهى آنان افزوده مى شود. كودك ، پيوسته چنين كسب شناخت مى كند تا آنكه از مرحله حيرت و سرگشتگى و تاءمل ، پاى فراتر مى نهد و با كمك عقل و انديشه ، قدم در وادى تصرف و تدبير و چاره انديشى معاش و... مى گذارد. از حوادث ، پند مى گيرد، اطاعت مى كند و يا در اشتباه و فراموشى و غفلت و گناه سقوط مى كند. حكمتهاى فراوان ديگرى نيز در پس اين امر نهفته است ؛ از جمله : 🍃اگر كودك در گاه تولد، عقلى كامل داشت و مستقل و خودكفا مى بود، شيرينى فرزند دارى از ميان مى رفت . پدر و مادر به مصالحى كه در تربيت كودك نهفته است نمى رسيدند؛ در نتيجه ، تربيت ، سرپرستى و رحم و شفقت بر آنان هنگام پيرى بر فرزند لازم نبود. (زيرا پدر و مادر در قبال او زحمتى نكشيده اند كه او در سن كهنسالى و نياز، به آنان برسد. او از آغاز، مستقل و بى نياز از والدين بوده است .) 🍃همچنين با اين فرض ، در ميان فرزندان و والدين هيچ پيوند و الفتى حاكم نبود؛ زيرا كودكان از تربيت و سرپرستى پدران بى نياز بودند و از زمان تولد از پدران خويش جدا مى گشتند. او نيز پس از آن ، پدر و مادرش را (و خواهر و برادرش را) نمى شناخت و اين عدم شناخت باعث مى شد كه بر سر راه ازدواج با مادر و خواهر و ديگر محارم مانعى پديد نيايد. و كمترين مفسده و بلكه شنيعترين و قبيحترين زشتى هنگامى است كه چنين طفل هوشمندى ، در هنگام تولد بر چيزى نظر افكند كه رخصت اين عمل را از او ستانده اند و سزاوار نيست كه چنين كند. 🍃آيا نمى بينى كه چگونه هر چيز آفرينش در جاى مناسب خود استوار گشته و در ريز و درشت اجزاى هستى ، اندك خلل و ناصوابى پيدا نيست ؟ 📚 👇 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🚫چرا بدگویی از همسر خود جلوی فرزندانمان کاری اشتباه است؟ ❌یکی از عادت های بدی که بعضی پدر و مادرها دارند این است که در حضور بچه ها از همسرشان بدگویی کرده و در واقع با بچه خود درد و دل می‌کنند و در پی یار جمع کردن در دعوا و کشمکش‌ها هستند. غافل از اینکه این مسأله چقدر به فرزندان آسیب می‌زند , آسیبی که ممکن است در حد تجاوز جنسی به فرزند ضربه زننده باشد. ❌این مساله به چند دلیل حایز اهمیت است: 1⃣ جایگاه پدر یا مادر در ذهن بچه تنزل پیدا می‌کند و آن احترامی که هر فرزندی باید به پدر و مادرش بگذارد از بین می‌رود . 2⃣ آن فرزند از یک رابطه صمیمانه و دوستانه با پدر یا مادرش محروم می‌شود و امنیت عاطفی اش به خطر می افتد. 3⃣ از کودکی درگیر مسائل و مشکلاتی می‌شود که مناسب سن او نیست و از او کودکی غمگین می‌سازد . 🍃بیاییم، بیشتر مراقب حرف ها در حضور فرزندانمان باشیم. بفرمائید کانالِ ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ 🔹 وای بحال سفیهی که پشت به خدا و قرآن کرده و تکیه و اعتمادش به مال و منالش باشد؛ 🔹 ولی در حماقت محض پرسه میزند؛ عنقریب است که تمام این ثروت و امکانات به وارث و مالک اصلی اش، یعنی خدا برسد 👈 و این بیچاره، لخت و دست خالی، با چند تکه کفن پوسیده با خدا روبرو گردد 👇👇👇👇 🌴 سوره مریم آیات ۷۷ و ۷۹ 🌴 🕋 أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالًا وَ وَلَداً 🕋 كَلَّا سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا ⚡️ترجمه: پس آيا ديدى كسى را كه به آيات ما كفر ورزيد و گفت: (در بهشت هم) قطعاً به من مال و فرزند بسيار داده خواهد شد! و هر چه (از مال و فرزند) دم مى‌زند ما وارث خواهيم شد و او بى كس و تنها نزد ما خواهد آمد. بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 🌸 👇 @eightparadise
🍃🌷 ﷽ برایش شعر خواندم گوش کرد و بی تفاوت گفت کتابش کن که بفروشد درآمدزاست اشعارت 😔 بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 🌸 👇 @eightparadise
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ کارهایی که افراد موفق وقتشان را برای آن‌ها تلف نمی‌کنند .... ✍افراد موفق از نظر عاطفی استرس زا نیستند. 🌸اگر یک زندگی واقعاً موفق می خواهید ، باید روی همه مواردی که به طور مثبت به زندگی شما سود می رسانند تمرکز کنید. افراد موفق وقت خود را صرف فعالیت ها و جزئیاتی نمی کنند که از نظر احساسی آنها را خسته می کند. 🌸بنابراین اطمینان حاصل کنید که فعالیت یا وظیفه ای که در لیست کارهای روزمره خود قرار داده اید ، قبل از انجام آن تأثیر مثبتی به زندگی شما خواهد افزود و اگر فکر می کنید این اتفاق نمی افتد ، آن را به هیچ وجه وارد نکنید. بسیار مهم است که وقتی از شما خواسته می شود کاری را مستقیماً انجام دهید احساس تکلیف نمی کنید ، اما قبل از موافقت با آن خوب فکر کنید و بدانید که رد کردن برخی از درخواست ها که باعث اتلاف وقت شما می شود خوب است. .... ✍افراد سازنده و موفق به چیزهایی فکر نمی کنند که هیچ کنترلی روی آنها ندارند. 🌸افراد موفق می دانند که اضطراب مانع از رسیدن آنها به هر مکانی در زندگی می شود ، به خصوص اگر در این زمینه کاری از دستشان ساخته نیست. بنابراین افکار خود را به فعالیت های مبتنی بر عمل تبدیل کنید و روی کارهایی تمرکز کنید که می توانید به خوبی انجام دهید. بفرمائید ــهـشـتـــ ـبـــهـشـتـــ 👉 💖 @eightparadise