#ماجرای‌فاطمیّه یعقوبی میگوید: گروهی دور علی(ع) را گرفتند و خواستند با او بیعت کنند. حضرت به آنان فرمود:« فردا صبح، با سرهای تراشیده، همین جا حاضر شوید.» اما چون صبح شد، از آن عدّه، به جز سه نفر، کسی حاضر نشد. از آن پس،علی(ع)شب هنگام،فاطمه(س)را بر چهارپایی می‌نشاند و به در خانه‌های انصار می‌برد و از آنان می‌خواست در بازپس گرفتن حقّش یاری دهند.فاطمه(س)نیز آنان را به یاری علی(ع)می‌خواند. 📚سقیفه؛علامه‌عسکری؛ص۱۱۷ ادامه‌دارد.. @ein_hae

#ماجرای‌فاطمیه -فدک: فدک از جمله قلعه های خیبر بود. اهل فدک بی‌جنگ آمدند و تسلیم پیامبر(ص) شدند. پس از آنکه پیامبر خیبر را گشود و کار آن‌را یکسره کرد، اهالی فدک فرستاده ای به خدمت پیامبر(ص) فرستادند و با واگذاشتن نیمی از فدک به وی، پیشنهاد صلح و سازش دادند. فدک خالصهٔ(مخصوص) پیامبر(ص) بود. زیرا مسلمانان در تصرف آنجا، پای در رکاب نکرده، اسبی بر آن نتاخته بودند. این بود که پیغمبر(ص) محصولات آنجا را که به دست می‌آمد خود به مصرف میرسانید. پیامبر از زمین‌هایی که داشت،به دیگران بخشیده بود،امّابه حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)چیزی واگذار نفرموده بود. و چون آیهٔ «و ذی‌القُربی حَقّهُ (اسراء/۲۶)» نازل گردید، رسول خدا(ص) دخترش فاطمه(ص) را طلبید و فدک را به وی بخشید. (و در ادامه، ماجرای غصب فدک و خطبهٔ حضرت زهرا(س)؛ که چون همه ماجراش رو خوندند و به دلیل اجتناب از تفصیل، ذکر نکردم.. 🙏🌿) 📚الفتوح‌البلدان‌؛بلاذری ادامه دارد.. @ein_hae

#ماجرای‌فاطمیه (۳) حضرت زهرا(سلام‌اللّه‌علیها) بیمار شدند. اولین کسی که به عیادت آن حضرت آمد، امّ‌سلمه بود. گفت: «ای دختر رسول خدا، شب را چگونه صبح کردی؟» فرمود: «حزن و اندوه قلبم را فراگرفته، به سبب از دنیا رفتن پیامبر و ستمگری به وصیّ پیامبر(ص)؛ حجاب علی را هتک کردند؛ همانانکه اماماتش را غصب کردند، برخلاف آنچه خدا در قرآن نازل کرده و پیامبر در سنّت خود فرموده بود. سبب این کار کینه‌هایی بود که از بدر(ازعلی) به دل داشتند و انتقام خون‌هایی که در أحد ریخته بود. این منافقان دشمنی علی را در دل پنهان داشتند و آنگاه که خلافت را گرفتند و به هدف رسیدند، یکباره، ابر اهل شقاق بر ما باریدن گرفت و بلا بر ما فرو ریخت. بند کمان ایمان از سینه‌های آنان برید و آنچه دلهایشان می‌خواست، به سبب غرور دنیا به ما آزار کردند. این ها همه به جهت آن بود که علی پدران آنان را در نبردهای سخت و در منازل شهادت کشته بود. 📚سقیفه؛ علامه‌عسکری؛ ص۱۴۵ ادامه دارد.. @ein_hae

#ماجرای‌فاطمیه (۴) از هنگامی که پیامبر(ص) رحلت کرد، بلال نیز خاموشی گزید و لب به اذان نگشود. روزی حضرت زهرا(سلام‌اللّه‌علیها) شوق شنیدن صدای اذان مؤذّن پدر را کردند. چون این خبر به بلال رسید، اذان گفت. حضرت زهرا(س) در اثر شنیدن صدای اذان بلال، به یاد پدر و روزگار حیات وی افتاد و بیهوش شد. مردم گفتند: «بلال، بس کن که دختر پیامبر از دنیا رفت.»پنداشتند که حضرت فاطمه(س) از دنیا رفته است. بلال اذان را قطع کرد. وقتی زهرا(س) به هوش آمد، از او خواست تا اذان را ادامه دهد و تمام کند، ولی بلال قبول نکرد و گفت: «می‌ترسم برشما، از آنچه هنگام شنیدن صدای اذانِ من بر سر خود می‌آورید.»پس آن حضرت بلال را از اذان گفتن معاف داشتند. 📚من‌لایحضره‌الفقیه؛شیخ‌صدوق؛ج۱حدیث‌۹۰۷ ادامه دارد.. @ein_hae