به دور از کربلا زندگی میکنم
لابلایِ این خرتُ پرتهایِ شکسته
یكیشان هم قلبم (:
عَناقالحُب .
-
روضه امشب اگر و شاید و اما دارد ؛
در خودش قصهی یک دختر تنها دارد .
عَناقالحُب .
-
فرشته ها دنبال
آرام کردن رقیه بودند؛
اما رقیه فقط
با سرِ حسین آرام گرفت (:
میخواهم بدانی
اینکه امسال برایت گریه میکند،
همانی نیست که پارسال برایت اشک ریخته!
خیلی تنهاتر است. خیلی مستأصل است . .
خیلی گُم است ، خیلی پریشان است .
سهم بیشتری از تو میخواهد امسال(:
خودش شبه پیغمبر بود و فرقش مثل حیدر شد
میان آن نبرد او هم ز پهلو مثل مادر شد
تنش را با عبا برده به سوی خیمه بابایش
که آن رعنا قد و بالاش ، مکرر مثل اصغر شد .
من بچهی پایینِ این شهرم ، یک عمر با عشقِ تو خو کردم . .
از هر کسی هر جا دلم پر بود ، برگشتمُ پیشِ تو رو کردم .
شرحِ دلتنگیِ من بی تو فقط یك جملهست
تا جنون فاصلهای نیست از اینجا كِ منم . .
نفسش سخت گرفتهست به آغوش بکش ،
نوکرِ خستهیِ رنجورِ بهم ریخته را . .