eitaa logo
استاد علی صفایی حائری
62.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
36 فایل
انتشارات لیله القدر ناشر انحصاری آثار مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین.صاد) سایت: www.einsad.ir 📲ارتباط با ادمین @ad_einsad 📚 سفارش کتاب @einsadshop_ad 🔗شبکه های اجتماعی zil.ink/einsad.ir تلفن : ۰۲۵۳۷۷۱۲۳۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
شناسنامه_کوتاه_مجموعه_آثار_عین_صاد.pdf
457.8K
📚 شناسنامه کوتاه مجموعه آثار استاد علی صفایی حائری 🔸 تهیه کننده: عزیزالله حیدری(شاگرد استاد صفایی) 🌿 @einsad
📣 آدرس انتشارات لیله القدر؛ ناشر آثار استاد علی صفایی حائری در نمایشگاه بین المللی کتاب: ✅ شبستان، راهرو23، غرفه 3 🌿 @einsad
 دست در دست ولي خدا حجت‎الاسلام سيد محمدمهدي‌ ميرباقري احساس من اين بود در سلوك دهه پاياني عمر استاد، ايشان دقيقا دريافته بود كه سلوك تنها باور نيست، البته در همه عمر ايشان آدم اين رد پا را مي‌يابد، و مي‌بيند كه به نقطه اوج خودش رسيده بود. هرچه مي‌رسد از آن‎جاست. و شما بايد تلاش كنيد كه هم خودتان را برسانيد به آستان ولي‌تان و هم ديگران را. معتقد بود ما مأموريتي در جهان نداريم الا اين‌كه خودمان را به دست ولي‌مان بسپاريم و بعد با پاي ولي‌مان حركت كنيم. ديگران را هم دست‌شان را به دست ولي‌مان برسانيم. اگر به آن‌جا رساندي و خودت حذف شدي، او رسيده است و اگر نرساندي جز گمراه شدن و گمراه كردن كار ديگري از تو ساخته نيست. حتي آن‎هايي كه خودشان قطب و محور مي‌شوند و فلشي نيستند كه ديگران را به ولي خدا برسانند، دست مردم را نمي‌توانند به دست ولي خدا برسانند؛ هم گمراه مي‌شوند و هم حجاب ديگران. يعني ديگران را هم گمراه مي‌كنند. اين حاصل دهه پاياني عمر ايشان بود. شما بحث‌هاي ايشان را در محرم‎های دهه 70 ببينيد. از آن‎ چنین مطلب موج مي‌زند. اين‎كه ما اضطرار به ولي‌مان داريم. همه دوستان ما كه دنباله‌روي اين عزيزمان هستند، مي‌دانند كه ایشان راه را به پايان نبرده‌اند. سرنخ‌هايي را براي ما به جا گذاشته‌اند تا ما راه را ادامه بدهيم. ولي آن‌چه كه مهم است اين‎كه افق‌گشايي‌هايي كه شما در آثار ايشان مي‌بينيد، به‎نظر من از مهم‌ترين مسائلی است كه من در آثارشان يافتم؛ هم در وجودشان و هم در آثار مكتوب‎شان. افق‌گشايي‌ها، يعني وقتي شما تفسير ايشان را مي‌بينيد، افق جديدي گشوده مي‌شود. آدم مي‌فهمد اين‎گونه نيز مي‌توان مطالعه كرد، اين‎گونه نیز مي‌توان نگاه كرد و نگاه عميق‌تر و جامع‌تري داشت. البته اين آفاق مي‌تواند بازتر شود. افق‌گشايي از خصوصيات‎ ایشان است. در مسئله تربيتي، در مسئله تفسير قرآن هست. از جمله نكته‌اي كه من استفاده كردم از كلمات ايشان در موضوع ما همين افق‌گشايي است. اين افق‌گشايي به معناي اين است كه در آثارشان از اين دست مطالبي كه من عرض كردم، زياد دیده می‎شود كه پرداخته‎اند به عمق تحليل و در جاي خود عميق تحليل کرده‎اند. من هم مطمئن هستم ايشان در مراتب وجداني خودشان واجد اين معارف و بالاتر بودند. همان چيزي كه آدم با آن محشور مي‌شود، يعني آدم با حرف‌هايش محشور نمي‌شود با يافته‌هايش محشور مي‌شود؛ آن دريافتي كه ايشان از وجود مقدس امام رضا(ع) داشتند، همان چيزي بود كه در يك كلمه گفتند. مي‌فرمودند: «من اين‌ها را خدا نمي‌دانم و از خدا جدا نمي‌دانم.» اين تمام حرف است. يعني در قوس نزول اسماء حسني الهي هستند. اركان توحيد، دعا مدينه، «اسماءُ التي ملاتْ اركان كل شيء» اين احساس در وجود ايشان موج مي‌زد. نسبت به ائمه به‎خصوص ثامن‌الحجج مشهود بود. نسبت به همه اولياي معصوم. http://www.einsad.ir/Main.php?pid=of_others&start=1&tedad=10 🌿@einsad
✅ آشنایی با استاد علی صفایی حائری 🔸بی قراری در جمع 🔹حجت‌الاسلام علی سرلک مواجهه‌ با مرحوم حاج شيخ، حتي اگر كوتاه و گذرا و با نگاه معمولي و درآميخته با روزمرگي‌ها و عادت‌ها و خواهش‌هاي نفساني، نشان مي‌داد كه ايشان يك بي‌قرار جاري‌ست، يك بي‌قرار سر قرار حاضر. آدمي كه از درون به جوشش‌هايي و وسعت‌هايي دست پيدا كرده بود كه سهم تنهايي خودش نبود و آن‌ها را با همه آدم‌ها تقسيم مي‌كرد؛ گاهي در قالب واژه‌هاي پر نفوذش كه انگار ديناميت پشت آن‌‌ها بود، گاهي با برخوردهايش، گاهي با اشكهايش، گاهي با لبخندهايش. خيلي كم با ايشان برخورد كردم، اما در همين برخوردهاي كوتاه و ميني‌ماليستي ايشان هم مي‌شد بي‌قراري و بي‌كرانگي‌اش را درك كرد. لذا نقطه اتصال آدم‌ها با او حتي يك برخورد كوتاه بود، از هنرمندان و كارگردان‌ها گرفته تا آدم‌هاي به هم ريخته، تا پزشك، مهندس، پولدار، غيرپولدار. ذهنت را درگير مي‌كرد، اگر هم مي‌خواستي، نمي‌توانستي از او عبور كني و كنارش بگذاري؛ حضور داشت. الان هم يكي از دلايلي كه مرحوم حاج شيخ جاري شده و حضور دارد، همان بي‌كرانگي و بي‌قراري‌‌‌اي بود كه تجربه كرد و اين بي‌كرانگي را احتكار نكرد، از تعابير خودش اين بود كه مسير حق را اگر هزينه نكني و احتكارش كني، آن را به گند كشاندهاي. مي‌گفت: شيشه عطرم را به كسي ندادم، رفتم دستشويي افتاد در چاه؛ دريافتم كه اين‌ها را وقتي به كسي ندهيم، اينطوري هدر مي‌شود. بي‌قراري حاج شيخ او را منزوي نكرد. كساني هستند با - به قول خودشان، - يك تجربه‌هاي قدسي، در انزوا، حيرتافكني‌هايي را پي‌گيري مي‌كنند و مي‌گويند گوهر دين، حيرت‌افكني‌ست، و خلسه‌ها و شطحياتي دارند كه محصول تخيل‌شان است. حاج شيخ آن حالات را بهصورت واقعي داشت، اما بي‌قرار در حال حركت بود، نه بي‌قراري انزواطلبانه، نه بي‌قراري كه مسئوليت‌هايش را نفي كند و بگويد ما مشغول خلسه‌هاي خودمانيم. او وقتي كه محدود مي‌شد احساس مسئوليت بيشتري مي‌كرد. انديشه‌اش با عمل توأم بود و عمل او به انديشه‌اش نور مي‌داد. انديشمندي كه اهل عمل نيست، بافته‌ها را دور هم جمع كرده. در تعابير حاج شيخ هست كه گاهي اوقات خداي متعال چيزي را در اثر عمل عنايت مي‌كند، كه در اثر عبادت و مطالعه اصلا امكان رسيدن به آن نيست. جودت ذهني و تسلط فكريش، سر جاي خودش، ولي انديشه او با عمل رفعت گرفته بود. مي‌گويند مرحوم حاج شيخ عباس قمي وقتي مفاتيحالجنان را نوشت و به چاپخانه داد، بعد از مدتي آن را پس گرفت و پس از يك‌سال دوباره آورده و گفته بود: يك سال به همه آن‌چه خودم نوشته بودم خواستم عمل كنم تا اگر دست كسي مي‌رسد، من عالم بي‌عمل نباشم. عمل مرحوم حاج شيخ پشت حرفهايش اتفاقا باعث انديشه‌ورزي درست ايشان شده بود. تلاشش از نوع جمع كتب نبود از نوع رفع حُجُب بود. به تعبير آن شعر: صفايي ندارد ارسطو شدن خوشا پر كشيدن پرستو شدن مرحوم حاج شيخ اين توانايي را داشت كه فردي پر نكشد، الان هم در دانشگاه‌ها من بعضي از ترم‌ها كتاب‌هاي ايشان را كتاب درسي قرار مي‌دهم و واقعا دانشجوها استقبال مي‌كنند و خيلي‌ها كنجكاوند تا از او بيشتر بدانند و مدام مي‌پرسند كه ايشان كي بوده، كجا بوده، چرا ما با او ناآشنا بوديم. آن‌چه داشت فقط ذهني نبود، دريافت بود و شهود. روزهاي نزديك به پايان عمر حاج شيخ، يكي از دوستان نزديكش ايشان را در جايي كه براي خلوتش داشت، ديده بود. شيخ به او گفته بود «الحمدلله امام رضا تا به حال هر حواله‌اي براي من فرستاده همه‌شان را انجام دادهام» تمام سفارشات امام رضا را. به پهناي صورت، اشك مي‌ريخته و اين را ‌گفته است. 🔗 http://www.einsad.ir/Main.php?pid=of_others_form&id=6&start=1&tedad=10 🌿 @einsad
✅ استاد علی صفایی حائری: ما خود را از منتظران حساب كرده‌ايم و جاى حرفى باقى نگذاشته‌ايم؛ در حالى كه حرف‌ها بسيار است و مى‌توانيم خود را دوباره ارزيابى كنيم... 📚 تومی آیی، ص ۱۱ 🌿 @einsad
🔶 استاد علی صفایی حائری آرمان دينى و هدف رسالت، بالاتر از تكامل و شكوفايى استعدادهاى آدمى است. چون اين وجود تكامل يافته و شكوفا، مى‌خواهد در چه جهتى و براى چه مقصدى مصرف شود؟ رشد و خسر ، دو بعد تكامل انسانى است. همين آرمان و همين مقصد، زمينه‌ها و آمادگى‌هايى را مى‌طلبد؛ آمادگى در ذهنيت و روحيه و طرح و تدبير و تربيت نيروها و تشكل و سازماندهى آن‌ها و جاسازى و جايگزينى مستمر و بى وقفۀ آن‌ها. و ناچار اين مقصود از انتظار همراه تقيّه و قيام ، مى‌شود سه گام اساسى انقلاب دينى و انقلاب اسلامى. ✅ پس انتظار نه احتراز، نه اعتراض، كه آمادگى و سازندگى و تقدير و تدبير و تربيت و تشكّل جديد را در دامان خويش دارد. 📚 تو می آیی، ص۱۲ 🌿 @einsad
✅ بهره مندى از رزق هاى عظيم 1⃣ 🔸 استاد علی صفایی حائری وقتى كه اين ماه شروع مى شود، ماهى كه ميهمانى خدا در آن است و بهره هاى زيادى دارد و رزق هاى عظيمی مى خواهند به ما بدهند، ما هم بايد به دلمان و به روحمان برسيم. چه كنيم كه  ما به آن وسعتى برسد كه از يك سلام و يك عليك! و يا از يك بارك الله و يك فحش، طوفان نگيرد؟! و چه كنيم كه  ما به آن وسعتى برسد كه بت ها در آن گم بشوند و دلدار در آن، خانه بگيرد؟! و چه كنيم كه  ما بسنجد: سنجشى كه به عشق او منتهى بشود؟! و چه كنيم كه  ما به شناخت برسد: شناختى كه يقين را در ما به وجود بياورد؟! و چه كنيم كه  ما غذايى را بخواهد و به دنبال رزقى باشد كه اين تفكر و اين سنجش و اين عشق را تقويت كند؟! 📚 بهار رويش، ص 109 🌿 @einsad
✅ حق را از حق و برای حق بخواهیم... 🔸 استاد علی صفایی حائری 🌿 @einsad
✅ بهره مندى از رزق هاى عظيم 2⃣ 🔸 استاد علی صفایی حائری عمل صالح، وابسته به رزق طيِّب است: «كُلُوا مِنْ الطَّيِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً»؛ از پاكيزه ها بخوريد و عمل صالح و جهت دار و خالص انجام دهيد. اگر در اين ماه، تعادل در بدن حفظ شد، تعادل در فكر را هم بايد حفظ كنيم. در اين صورت است كه فكر با كنجكاوى هايى كه خودش دارد و با ضربه هايى كه از حادثه هاى بيرون مى بيند به جريان مى افتد. ديگر حادثه هاى كوچكِ زندگى -ليوانها و ريش تراشها- جذبش نمى كنند. آن طور كه ما متاسفانه به يك ليوان آب و به يك ريش تراش، بيش از خودمان آشناييم و بيش از خودمان دل بسته ايم. اين چنين فكرى است كه مى داند بايد كجا را آبيارى كند و چه شناخت هايى به دست بياورد و چگونه با آن شناختها، ما را به آزادى هاى بزرگ تر برساند و چگونه اين آزادى هايى كه با اين شناخت ها همراه شده اند، يقين را در ما به وجود بياورند. و يقين را ادامه بدهند تا به تصميم و تقوا برسيم و توشه راه دراز ما تهيه شود كه متقين در قرآن با سه خصوصيت ايمان و تسليم و يقين همراه اند: هم در رابطه شان با خدا و با خلق تسليم اند و هم به راه وسيع شان و رهبرِ بزرگشان و كتاب و روشِ مفصل شان مؤمن اند؛ «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ ...» و «يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ الَيْكَ وَ مَا أُنْزِلَ مِن قَبْلِكَ و بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ». و اين يقين است كه زير بناى تقوا و عامل توشه جمع كردن و توشه برداشتن آنها مى شود؛ كه «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَاتَّقُونِ يا أُولِى الْأَلْبَابِ». آنهايى كه لبّ و فكر شان را به جريان انداخته و بهره ها هم گرفته اند، كسانى هستند كه جز از او اطاعت نمى كنند. 📚 بهار رويش، ص 109 🌿 @einsad
✅ ماه رمضان؛ ماه طهارت 🔶استاد علی صفایی حائری بعضی وقت ها ابری می آید اما نمی بارد. فرصت ها را می دهند، اما ما بهره نمی گیریم . رمضان ها آمده و رفته، اما جز خیس خوردن چرک ها چیزی برایمان باقی نمانده است. در همین شب های ماه رمضان ، که ما دور هم می نشینیم و می گوییم ماه رمضان جدید آمد، باید مواظب باشیم و به خودمان فکر کنیم، ولی مانند کسی هستیم که به حمام آمده است، ولی نه برای تطهیر، که برای بازی. 📚 اخبات، ص۳۰ 🌿 @einsad
سلام الله علیها 🔸 استاد علی صفایی حائری ✅ خديجه چه كرده كه اين گونه در دل رسول(ص) نشسته؛ تا آنجا كه عايشه حتى پس از مرگ بر او حسادت مى‌برد؟ من از اين سؤال سمج نمى‌توانم دامن جمع كنم. اين همه ارزش آيا از معرفت و شناخت و يا عشق و ايمان و يا عمل و تقوا، از كدامين ريشه، سر برگرفته؟ ريشه‌ها را بايد در جايى ديگر جست؛ چون حتى تقوا توشه‌ى راه است. و توشه براى رفتن كافى نيست. و همانطور كه گذشت، حتى عصمت، كفاف اين مقصد بلند و راه دراز را نمى‌دهد و تحليلى ديگر مى‌خواهد.[1] ✅...با اين نگاه، مى‌توانى بلوغ و تماميت خديجه‌ى كبرى و فاطمه‌ى زهرا را بفهمى؛ كه خديجه در برابر رسول خدا براى خودش حدى نگذاشت و سهمى نگرفت و فاطمه(س) در برابر ولىّ رسول خدا، از تمامى توانش كمك گرفت و سينه و صورت نيلى گرفت، ولى رخ از مولى نهان كرد و چهره به او نشان نداد.[2] ✅ همانطور كه بارِ رسالتِ رسول بر دوش ابوطالب و جعفر و مصعب و جمعى ديگر بود و به وسيله آنها رسالت رسول گسترده و پخش شد، با مال خديجه و ثروت او نيز پيوند خورد و هنگامى هم كه آن ثروت تمام شد، نوبت ديگران است تا شروع كنند و در زمين بگردند و منبعى براى توليد و برداشت، داشته باشند.[3]  ✅ وفا و صفا و فناى خديجه، او را محبوبترين در وجود رسول مى‌سازد. تا آنجا كه هميشه او را پيش چشم دارد تا آنجا كه عايشه‌ى جوان با تمامى اقتدار و اعتماد به نفسش، حتى پس از مرگ خديجه، به حسادت مبتلا مى‌شود؛ چون مى‌بيند در زبان و چشم و دل رسول جايى براى جلوهى او نيست. و بالاتر از حسادت به شماتت مى‌پردازد كه چرا اين قدر به ياد كسى هستى كه خداوند بهتر از او را به تو داده است. تا آنجا كه رسول برمى‌آشوبد و تأكيد مى‌كند كه بهتر از خديجه را به دست نياورده است.[4] ..................................... 📚 1- روزهاى فاطمه(س)، ص: 15 📚 2- روزهاى فاطمه(س)، ص: 17 📚 3- حركت، ص: 205 📚 4- تطهير با جارى قرآن(2)، ص: 348 🌿 @einsad
✅ قرآن درمان تمام درد ها 🔶استاد علی صفایی حائری: قرآن كتابى است كه براى هر درد، درمانى دارد. و كتابى است كه براى هركس هدايتى دارد و شفايى مى‌آورد. براى يك بيمار، گاهى بيش از يك آيه لازم نيست. اگر تمام قرآن را بررسى كند و اين آيه را كنار بگذارد، درمان نخواهد شد و شفايى نخواهد گرفت و اگر فقط‌ همين يك آيه را ببيند و همان آيه برايش تلاوت شود و در آن تدبر كند، از آن بهره خواهد گرفت و راهش را خواهد يافت. آنچه در قرآن از آن ياد شده، تلاوت آيه‌هاست. و آنچه مانع گمراهى است،به شهادت قرآن دو چيز است: وَ كَيْفَ‌ تَكْفُرُونَ‌ بِاللّهِ‌ وَ أَنْتُمْ‌ تُتْلى‌ عَلَيْكُم آياتُ‌ اللّه وَ فيكُم رَسُولُه. ١چگونه كفر مى‌ورزيد در هنگامى كه آيه‌ها بر شما تلاوت مى‌شود و رسول در ميان شما هست. مانع از كفر ورزيدن و گمراهى همين تلاوت آيه‌ها و وجود رسول است و همين است كه پس از رسول،بايد رسول، جانشينى بيابد كه همراه قرآن و تلاوت آيه‌ها باشد و از گمراهى جلوگيرى نمايد. 📚 روش برداشت از قرآن، صفحه 24 🌿 @einsad
✅ دو خواهش در ماه 🔸 استاد علی صفایی حائری اگر در اين ماه، دو خواهش از خودمان داشته باشيم خوب است: يكى اينكه نه سلمان و نه ابوذر و نه حتى آدم، كه خاك باشيم... و دوم اينكه خودمان را بكاريم؛ ما بارها خودمان را در هر اذان دعوت مى كنيم؛ «حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ»، وادار مى كنيم به رويش. 📚 بهار رويش، ص: 129 🌿 @einsad
✅ مهمانی خداوند کریم و توانا 🔶استاد علی صفایی حائری: ميهمانى‌اى كه خدا در اين ماه براى ما دارد، ضيافتى است كه هماهنگ با آگاهى و كرامت و قدرت ميزبان است. هر چقدر ميزبان آگاه‌تر به من و نيازهاى من باشد و كريم‌تر و نيرومندتر و تواناتر، ضيافتش هم اوج بيشترى مى‌گيرد. خدايى كه تمامى‌نيازهاى انسان را مى‌شناسد و تمامى‌ابعاد او را مى‌داند و اين كرامت و قدرت هم در او هست، اين ضيافت را به پا داشته تا به تمامى ابعاد ما در اين ماه رزق بدهد و همين است كه فكر و تخيل و عقل و روح و تمامى بدن ما بايد در اين ماه رمضان رزق بگيرد و از اين ضيافت سرشار شود. 📚 بهار رويش (مروری بر دعاهای ورود و وداع ماه ) صفحه 18 🌿 @einsad
✅در اين ماه بايد دل‌هايمان را مطالعه‌اى بكنيم، شايد... 🔶استاد علی صفایی حائری: در اين ماه رمضان بايد دل‌هايمان را مطالعه‌اى بكنيم، شايد يك جمع بندى مناسبى براى اين ماه باشد. بايد ببينيم كينه‌هاى ما نسبت به مؤمنين، نسبت به دوستان، از چه نوع است. آيا «لِلّه» است‌؟ در دعا داريم كه: «خدايا! تو كينه‌ها را ببر، مگر آن كينه و غِلّى كه به خاطر تو باشد». بايد ببينيم كه كينه‌هاى ما به خاطر چيست‌؟آيا براى اينكه دعوتمان نكردند يا ديرتر به ما گفتند يا چايى خوب به ما ندادند يا... اين كينه‌هاباعث محروميت‌هاست. اين سوء ظن‌ها و بدگمانى‌ها باعث محروميت‌هاست؛ چه به خدا و چه به بندگان خدا. آيا ما به خدا بدبين نيستيم‌؟ يعنى خدا را مهربان و رحيم مى‌بينيم، نزديك مى‌بينيم، مجيب مى‌دانيم، ته دلمان در پروندۀ خدا سياهى ننوشته‌ايم‌؟ راستى آيا مسبِّح هستيم‌؟ وقتى همۀ اين بارش‌ها باشد ولى ظرف من واژگون باشد، چه حاصلى به دست مى‌آورم‌؟ در روايت آمده است كه اگر به مقدار كمى كينۀ مؤمنى در دل تو باشد، به اندازۀ سال‌هاى نورى، بوى بهشت را نخواهى شنيد و نخواهى يافت. 📚 بهار رويش (مروری بر دعاهای ورود و وداع ماه رمضان)، صفحه 33 🌿 @einsad
✅ از قطار جا نمانیم! 🔸 استاد علی صفایی حائری انسان می‌بیند رمضان دارد میرود؛ مثل قطاری که آخرین واگنش رسیده است و ما هم در راهی مانده‌ایم که حتی امید معجزه‌ای در آن نیست. اگر سوار نشویم، تنهایی است! من یادم نمی‌رود که یک احساس عجیبی از حرکت ماشین‌ها یا قطارها از کودکی در ما بود؛ چون شنیده بودیم که اگر به قطار دیر برسیم، می‌رود، بعد هم مشکلاتی پیش می‌آید. آنقدر رفتنِ قطار رنجمان می‌داد که ما حتی از قطار پایین نمی‌آمدیم، گاهی هم که پایین می‌آمدیم خیلی فاصله نمی‌گرفتیم. گاهی هم فکر می‌کردیم که اگر قطار رفت به کجای آن بچسبیم! حال که قطار رمضان، لحظه‌ها و روزها و شب‌هایش دارد می‌گذرد، ما اگر جا ماندیم و نرسیدیم، محرومیم و ملعونیم... 📚 بهار رویش، ص 127 🌿 @einsad
✅ دراین فرصت قدر... 🔶استاد علی صفایی حائری: در اين فرصت قدر كه از هزار ماه بهتر است و با اين عنايت و رعايت و محبت، هر عقب افتاده اى مى‌تواند آرزوى جلودارى داشته باشد، آن هم از خانواده‌اى كه مس وجود را فضۀ آنها طلا مى‌كند. اى دل از دست رفته چه مى‌خواهى‌؟ اين فرصت و اين هم آغوش باز و اين هم انتظار بازگشت؛ «لَوْ عَلِمَ‌ الْمُدْبِرُونَ‌ عَنِّى كَيْفَ‌ انْتِظَارِى لَهُمْ‌ وَ اشْتِيَاقِى الَى تَرْكِ‌ مَعَاصِيهِمْ‌ لَمَاتُوا شَوْقاً بِىْ‌ وَ تَقَطَّعَتْ‌ أَوْصَالَهُمْ‌ عَنْ‌ مَوَدَّتِى ١» اگر اینها که به من پشت کرده اند و از من بریده اند ، می دانستند که چگونه در انتظارشان هستم و چگونه مشتاق بازگشتشان هستم و چگونه می خواهم که عصیان ها را رها کنند، ازشوق من می مردند، و رگ های گردنشان از فشار عشق من پاره پاره می شد. 📚 بهار رويش (مروری بر دعاهای ورود و وداع ماه )، صفحه 18 🌿 @einsad
🌿 @einsad
✅ شب ؛ شب برنامه ریزی 🔸 استاد علی صفایی حائری امشب شب تقدير است. شب تقدير، شبى است كه انسان بايد جايگاه خودش را در اين عالم بفهمد و بررسى كند. بايد ببيند كه به جمع خود، به وجود خود، به نيروهايى كه دارد، چه سازمانى داده است و برايشان چه برنامه اى ريخته است؟ در خانواده خود، در كوچه و محل خود، در شهر خود، در كشور خود چه برنامه و طرحى داشته است؟ ما ياد گرفته ايم فقط بهانه بياوريم و غُر بزنيم كه نمى گذارند كار كنيم يا جامعه منحرف شده و ديگر نمى شود كارى انجام داد و... در حالى كه هر چه مشكلات زيادتر شود، تكاليف بيشتر مى شود. 📚 اخبات، ص 105 🌿 @einsad
✅كسى كه مى‌خواهد را درك كند بايد... 🔶استاد علی صفایی حائری: كسى كه مى‌خواهد قدر را درك كند بايد خودش را تقدير و اندازه‌گيرى كند، بايد ببيند در اين مدتى كه از عمر او گذشته بر دلش چه گذشته است. بايد ببينيم چه داده‌ايم و چه گرفته ايم‌؟ و ببينيم چه چيزهايى در دل ما بزرگ شده و چه چيزهايى بايد بزرگ مى‌شدند؟ عظمت اين قدر و اندازه گيرى‌ها به خاطر اين است كه انسان مى‌تواند نقشه‌هاى وسيعش را پياده كند. طرح ريزى به اين خاطر ارزش دارد كه مصالح ضايع نمى‌شوند. كسانى كه روى طرح بيش از خود مصالح فكر مى‌كنند به ساختمان‌هاى محكم‌ترى مى‌رسند. بر عكس، آنجايى كه مصالح عالى است ولى طرح كوتاه و سطحى است انسان را دق مى‌دهد. اين است كه يك شب قدر بهتر از هزار ماه است. كارى كه در هزار ماه مى‌شود اگر طرح ريزى نشده باشد، ثمرى ندارد و اگر اندازه‌گيرى نشده باشد، سودى ندارد. كسى كه مى‌داند اين شب را در اين ماه گذاشته‌اند، از اول بايد خودش را با اين قدر هماهنگ كند و تقدير كند. بايد فكرمان را بسنجيم و ببينيم كه چه شناخت‌هايى را به دست آورده‌ايم و چه شناخت‌هايى را مى‌توانسته‌ايم به دست بياوريم. بايد عقلمان را بسنجيم و ببينيم كه با چه چيزهايى همدم بوده و چه سنجش‌هايى داشته و چه بيلان‌هايى گرفته است. آيا فقط‌ بيلان سود و ضرر كسبمان را داريم، نه خودمان را؟! و قلبمان را بايد بسنجيم و ببينيم كه چه كسانى در آن رفت و آمد كرده‌اند؛ چه حزن‌هايى، چه عشق‌هايى، چه خوف‌هايى و چه كينه‌هايى در آن راه پيدا كرده‌اند. و همين طور روحمان را هم بايد بسنجيم و ببينيم با چه چيزهايى اوج مى‌گيرد و با چه چيزهايى پلاسيده مى‌شود، چه مسائلى ما را تنگ مى‌كنند و ضيق مى‌آورند و چه مسائلى براى ما وسعت و راحتى مى‌آورند. 📚 بهار رويش (مروری بر دعاهای ورود و وداع ماه )، صفحه 69 🌿 @einsad
✅ حقيقت شب و اسم اعظم 🔸 استاد علی صفایی حائری امشب، شب قدر است و احتمال بيشتر در اين شب است، گرچه حقيقت شب قدر، حقيقت زمانى نيست. حقيقت شب قدر و هر آن چه الهى و ربوبى است، از زمان و مكان بيرون است. از ما خواسته‌اند كه در اين لحظات زمينه‌هايى را فراهم كنيم، تأمّلاتى پيدا كنيم و يك جمع‌بندى از خويش داشته باشيم تا استحقاق پيدا كنيم، تا رفته رفته به آن معنايى كه حقيقت قدر است، واقف شويم و از آن حقيقت بهره‌مند گرديم. اسم اعظم يا اسماء اللَّه الحُسنى، اينها نيز معانى هستند. كلمات نيستند. اينطور نيست كه بگوييم «لا الهَ الَّا اللَّهُ» يا «الرَّحْمن» يا «الرَّحِيم» اسم اعظم است. نه، اين كلمه‌ها اسم نيستند، بلكه حقايقى در يك نوع سلوك وجودى ما، يك نوع سعه وجودى ما و يك نوع بلوغ وجودى ما هستند كه آن حقيقت، اسم اعظم است. حقيقت قدر هم همين است. و اين كارهايى كه ما مى‌كنيم، اعداد و آماده‌سازى و زمينه‌سازى براى درك و رسيدن به آن حقيقت و معناست. ✅ شب ، هم 1⃣ شب ارزيابى، هم 2⃣ شب اندازه‌گيرى و هم 3⃣ شب برنامه ريزى است. بايد ارزيابى و ارزشيابى كنيم. اندازه‌گيرى كنيم. سپس برنامه‌ريزى كنيم، كه قدر به اين سه معنا آمده است. و «لَيْلَةُ الْقَدْر» هم «خَيْرٌ مِنْ الْفِ شَهْر» است؛ شب قدر از يك عمر مفيدتر و نافع‌تر است. پس ما بايد دست به كار شويم، ببينيم كه واقعاً چه حدّى از فقر و غنا را در اين مقدار از عمرمان تأمين كرده‌ايم؟ چه مراحلى را پشت سر گذاشته‌ايم؟ اين جمع‌بندى، جمع‌بندى مفيدى است و آدمى مى‌تواند از غرور و خدعه و فريب شيطان كه او را گول زده و در امورى مستقرّش كرده و به اهدافى محدودش نموده است، نجات پيدا كند. 📚 فوز سالك، ص: 216 🌿 @einsad
حقیقت شب قدر(عین.صاد).mp3
1.32M
✅ حقیقت شب 🔸 استاد علی صفایی حائری 🌿 @einsad
✅ کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا 🔸 استاد علی صفایی حائری همانطور كه وحشت از لشكر شام و طمع گندم رى و فريب و نيرنگ ابن زياد، خيلى ها را در تاريخ از حسين عليه السلام و عاشورا و كربلا جدا كرد و از بركت روز حسين عليه السلام محروم گرداند، وحشت از قدرت و ابر قدرت امروز كه نظم نوين را فرياد مى زند و قدرت و صنعت و علم و ثروت و رفاه و لذت را يدک مى كشد و از تمامى راههاى تبليغى و رسانه هاى جهانى و ماهواره هاى مسلط و تصويرهاى مسموم بهره مى برد، وحشت و طمع از اين قدرتها و وادادگى در برابر آنها و سر نهادن بر فرمان آنها و بريدن از دين و از حسين زمان و ولى عصر(عج)، از وحشت اهل كوفه كم ندارد. 📚 وارثان عاشورا، ص 89 🌿 @einsad
🔶استاد علی صفایی حائری: روح انتظار با دستيابى به امن و رفاه و رهايى كه آرمان‌هاى انسان معاصر و شايد خود ما هم باشد، آرام نخواهد گرفت و كسانى كه همراهى حجّت و معيّت محمّد و آل محمّد را مى‌خواهند نمى‌توانند تا اين سطح قرار بگيرند و تا اين حدّ آرام باشند، كه انسان معاصر چه بسا بتواند با تكيه بر علم و عقل و عرفان، بدون نياز به وحى و مذهب تا اين مرحله گام بردارد و با عقل جمعى و روح جمعى و غريزۀ جمعى به اين مهم نائل آيد. پس ما كه از ضرورت وحى و اضطرار به حجّت و انتظار حجّت دم مى‌زنيم بايد از اول حساب را روشن كنيم و سنگمان را حق كنيم؛ 👈چون ما مدعى هستيم كه آدم براى بيشتر از هفتاد سال برنامه‌ريزى شده و معتقد هستيم كه بافت و ساخت انسان و جهان با اين سطح از رفاه و امن و رهايى، سازگار نيست. تحول نعمت‌ها و محدوديت‌ها و خودآگاهى و مرگ‌آگاهى، آدمى را در متن رفاه، راحت نمى‌گذارد و در شب عروسى به فكر عزا و بارهاى سنگين فرداها مى‌اندازد. ✅اگر ما مسألۀ قدر و استمرار و ارتباط‌ هاى حتى محتمل و پيچيده با عوالم مشهود و غيب را در نظر بگيريم و اگر ما براى اين وسعت، طرح و تدبير و تربيت و تشكّل را دنبال كنيم، ناچار انتظار ما از حجّت و انتظار ما براى حجّت شكل ديگرى مى‌گيرد و انتظار ما در جايگ خويش مى‌نشيند. 📚تو مي آيي صفحه۱۳ @einsad