🦋🌸
علیاکبر اسماعیلی ۱۹ شهریور سال ۱۳۴۱ بود که به دنیا آمد. در خانه به نام «رضا» صدایش میکردند.
پسری مظلوم، مهربان، بااخلاق، آرام و متین و البته مکانیکی قهار بود.
در ۱۸ سالگی به خدمت سربازی رفت. دوره آموزشی را در کرمانشاه گذراند و اواسط جنگ عازم جبهه شد.
پدرش توصیه میکرد که در زمینه مکانیکی و برای تعمیرات خودروها، پشت خط خدمت کند؛ ولی او عاشق حضور در خطمقدم جبهه بود.
بعد از مدتی، مجروح و دچار موجگرفتی شد و به خانه برگشت. حال پریشان او اوضاع خانه را به هم ریخت؛ اما با همان وضع، دوباره عازم جبهه شد. مخالفتهای پدر و مادرش هم کارساز نشد؛ تا اینکه بالاخره در مردادماه ۱۳۶۲، در ۲۱ سالگی، در منطقه دهلران، بر اثر اصابت گلوله به سرش، به شهادت رسید.
او را در روستای زادگاهش قجرآباد شهریار به خاک سپردند.
بعد از او تنها آرزوی مادرش این است که پس از فوتش او را کنار فرزند شهیدش خاکسپاری کنند.
🕯
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_علی_اکبر_اسماعیلی
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_استان_البرز
#روز_سیزدهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🦋🌸
گزیدهای از وصیتنامه شهید علیاکبر اسماعیلی📝
این پیام من است به بازماندگان و کسانی که میخواهند پیام یک دنبالهرو خط امام را به دیگران بازگو کنند و یاد من و راه من را زنده نگهدارند تا شاید با خواندن این یادنامه حرکتی در بعضی از افراد ایجاد شود...
...من نه برای ماجراجوئی، بلکه برای رشد فکری خود در جهت الله، به جبهه میروم تا اگر لیاقت این را داشتم در کنار برادران جان برکف خود، به مبارزه حق علیه باطل بپردازم تا شاید با نثار خون خود، دین خویش را در جهت هدف والای خود ادا کرده باشم و گامی باشد در جهت ضربه زدن به شیطان بزرگ و طاغوتهای دیگر زمان.
اما پدر و مادر رنجکشیدهام! که مرا خوب تربیت کرده و تحویل جامعه دادهاید و از اینکه من نتوانستم فرزند خوبی برای شماها باشم خیلی شرمنده هستم... شاید کارهائی میکردم که باعث ناراحتی شما باشد؛ ولی به هر صورت از شماها طلب بخشش میکنم.
مادرجان! میدانم که حتماً یک روز وصیتنامه مرا خواهی برداشت اما خواهش میکنم زیاد گریه نکن که دشمن، شاد شود.
پیش دشمن سربلند و سرافراز باش که چنین فرزندی را تحویل جامعه دادهای. از شما میخواهم دو برادر مرا مثل من تربیت کنی.
اما سفارش من به شما دو برادر عزیزم!
از شما من خیلی انتظار دارم که نگذارید خون من پایمال شود. خط مرا دنبال کنید.
خواهرانم به شما سفارش میکنم با داشتن حجاب اسلامی همه را دعوت کنید که پشتیبان انقلاب و یار امام باشند. شماها باید افتخار کنید که چنین برادری داشتهاید...
...مادرجان سفری که من کردم بدان سفری بود پیش حضرت علی(علیه السلام) و تمامی شهیدان انقلاب از صدر تاکنون...
...خواهران و برادران! مرا یاد کنید که همراه و پیش شما هستم.
علیاکبر اسماعیلی📝
🕯
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_علی_اکبر_اسماعیلی
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_استان_البرز
#روز_سیزدهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🏻دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
یادمان شهدای شرهانی🇮🇷
برای مطالعه یکپارچه در مورد این شهید به سایت امامزادگان عشق (شهید علی اکبر (رضا) اسماعیلی) مراجعه بفرمائید👇
B2n.ir/g95917
وقت وداع، برق نگاهت ستاره شد
با رفتن تو، این دل من پارهپاره شد
ای تو فدای نام علیاکبر حسین(ع)
تنها مرا در اینهمه غم، اشک چاره شد
✍🏻زهرا دشتیار ۱۴۰۳/۱/۵
🕯🌸🦋
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_علی_اکبر_اسماعیلی
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_استان_البرز
#روز_سیزدهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🖇
بعضی شهدا را هرچقدر میخواهی داخل اسامی سیشهید بگنجانی به هر طریق و بهانهای قسمت نمیشود که نمیشود!
به خودت میآیی میبینی چندین سال گذشته و باز هم رخصتی دست نداده است.
شهید «مهدی نوروزی» هم از آن جمله شهداست! هربار جای خودش را به شهیدی دیگر داده و در انتظارمان گذاشته است تا بالاخره امسال در این روز افتخار همراهیمان بدهد.
شاید فلسفه این رزق این بوده که همین حالا بفهمیم، بیآنکه دخالتی داشتهایم، چهاردهمین روز از چهاردهمین سال فعالیتمان، قرعه به نام کسی افتاده که نامش «مهدی» است.
ما هم به پاس عطای این فرصت و مجال کمنظیر، ثواب کارهای نیکمان را به نیت تعجیل در فرج منتقم خون شهدا، به روح بلند و ملکوتیاش پیشکش میکنیم.
🕊
نام و نام خانوادگی شهید: مهدی نوروزی
تولد: ۱۳۶۱/۳/۱۵، کرمانشاه.
شهادت: ۱۳۹۳/۱۰/۲۰، العوینات، عراق.
گلزار شهید: گلزار شهدای کرمانشاه.
🌷
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_مهدی_نوروزی
#شهدای_مدافع_حرم
#شیر_سامرا
#شهدای_استان_کرمانشاه
#روز_چهاردهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊
📚شیر سامرا
«بعد از شهادت پدرش، مادر هرگز مانع رفتن آقا مهدی نشد...»
مریم خانم چادرش را محکمتر گرفت. محمدهادی کلافه شده بود و دائم در بغلش تکان میخورد. مریم خانم بچه را بغل مادر شوهرش داد و با بغض ادامه داد: «من هم هرگز مانع رفتن آقا مهدی نشدم!»
بغضش را قورت داد و گفت: «درد واژهی کوچکی است برای از دست دادن او. اما ما زندهایم تا عاشورا زنده بماند. شهادت سنت مردان خداست. همسرم پرچم حقانیت انقلابی بود که فتنهی ۸۸ ناجوانمردانه از پشت به او خنجر زد و دشمنش در سامرا و حلب و بیروت و وین از رو برایش شمشیر کشید تا از پا بیفتد، اما هرگز از پا نیفتاد و از یک خط مقدم به خط مقدم دیگری میرفت.»
محمدهادی آرام در آغوش مادربزرگ خوابیده بود. عکس آقا مهدی در قاب، لبخند میزد. مریم خانم با صدای لرزان اما محکم ادامه داد: «واژهی پهلوان گنجایش شخصیت او را نداشت. او هرگز نمیمیرد. رودیست جاری؛ شهید هرگز متوقف نمیشود. خدایا عاقبت پسرم را هم ختم به شهادت کن...»
همهی حضار در سالن، ایستاده کف میزدند...
✍🏻عاطفه قاسمی ۱۴۰۲/۱۰/۲۶
👩🏻💻طراح: منا بلندیان
🎙با صدای: مریم شهرامپور
🎞تدوین: زهرا فرحپور
🌷
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_مهدی_نوروزی
#شهدای_مدافع_حرم
#شیر_سامرا
#شهدای_استان_کرمانشاه
#روز_چهاردهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🕊
«شهید مهدی نوروزی» نخستین شهید مدافع حرم استان کرمانشاه، در ۱۵ خرداد سال ۱۳۶۱ در کرمانشاه متولد شد.
از همان کودکی عاشق نبرد با دشمن بود تا جایی که سال ۶۷ در زمان «عملیات مرصاد» به صورت مخفیانه و پشت وانت داییاش به جبهه رفت.
علاقهی او به نظام و انقلاب و روحیه جهادیاش در سال ۷۲، او را به پایگاه شهید تیموری کرمانشاه کشاند و به عضویت بسیج درآورد تا جهاد در راه خدا را از همان نوجوانی آغاز کند.
سال ۷۹ بود که به خدمت سربازی اعزام شد. او در دوران سربازی محموله ۸۰۰ کیلوگرمی مواد مخدر را کشف کرد و در همان درگیری جانباز شد.
پس از اتمام خدمت، راننده سفیر ایران در عراق شده و همان سال جهت استخدام در نیروی انتظامی به ایران بازگشت.
مدتی بعد به سیستان و بلوچستان رفت و یکی از سرکردگان عبدالمالک ریگی را که اتوبوس پرسنل پاسداران را منفجر کرده بود دستگیر کرد.
حضور بدون نقاب او در ۲۸ بهمن سال ۸۵ در مراسم اعدام «نصرالله شنبهزهی» عامل بمبگذاری اتوبوس سپاه در زاهدان، و از عوامل تروریستی گروه ریگی، همان اتفاقی بود که متعاقباً عبدالمالک ریگی برای سرش جایزه گذاشت.
🌷
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_مهدی_نوروزی
#شهدای_مدافع_حرم
#شیر_سامرا
#شهدای_استان_کرمانشاه
#روز_چهاردهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🕊
سفر کربلا سرآغاز دفاع از حرم
۲۳ خرداد سال ۹۳ بود که با سفر زیارتی ۲ روزه به کربلا و سپس سفر ۲۱ روزه جهادی در سامرا، مسیر تازهای را برای مجاهدت یافت و در این سفر توسط سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به فرماندهی عملیات ویژه سامرا منصوب شد و در ۱۲ آبان همان سال، ۲۸ روز به سامرا برای جهاد با داعش اعزام گردید.
شجاعت و دلیریهای مثالزدنی مهدی، دلیلی شد تا او را با نام «شیر سامرا» بشناسند.
در عملیاتهایی که در سامرا و نواحی آن انجام میشد، هرجا نیروها زیر فشار قرار میگرفتند و به تنگنا میرسیدند، از تیم عملیات ویژه میخواستند تا با نیروهایش به کمک آنها برود و غائله را ختم کند. مهدی، خطشکن بود. همیشه در وسط میدان معرکه بود و سرانجام در تاریخ ۲۰ دی ماه سال ۹۳ و در دفاع از حرمین عسکریین در العوینات در ۴۰ کیلومتری سامرا توسط گروهک تروریستی داعش به شهادت رسید.
پیکر این شهید مدافع حرم، پس از طواف در حرم امام حسین و حضرت عباس علیهماالسلام به ایران منتقل شد و در ۲۴ دی ماه ۹۳ با استقبال با شکوه مردم شهیدپرور دروازه نجف و راه کربلا در کرمانشاه تشییع، و در مزار شهدای کرمانشاه، در خاک آرمید.
🌷
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_مهدی_نوروزی
#شهدای_مدافع_حرم
#شیر_سامرا
#شهدای_استان_کرمانشاه
#روز_چهاردهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🕊
شهید سرافراز مهدی نوروزی از زبان مادرش سرکار خانم فاطمه بهشتی🎤
پسرم همیشه پشتیبان و گوش به فرمان ولیفقیه و عاشق رهبر معظم انقلاب بود.
مهدی همیشه به نماز اولوقت توجه داشت. عاشق شهدا و راه شهیدان بود و تکریم خانواده شهید برایش اهمیت زیادی داشت.
به هیچ عنوان ترس به دلش راه نمیداد؛ به دل خطر میرفت و در راه انقلاب و اسلام با هیچکس تعارف نداشت. در یکی از مأموریتها، با شجاعت بدون پوشاندن صورتش، طناب دار را بر گردن شرور شرق کشور انداخت.
او در کارهای منزل همیشه کمک میکرد و نظم و انضباط برایش بسیار اهمیت داشت.
🌷
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_مهدی_نوروزی
#شهدای_مدافع_حرم
#شیر_سامرا
#شهدای_استان_کرمانشاه
#روز_چهاردهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🕊
مریم عظیمی همسر شهید🎤
در بهترین لحظات عمرم از زمان عقد تا به آغوش گرفتن تنها فرزندم، بنا به خواسته همسرم همواره برای شهادت او دعا میکردم. آخرین دیدار ما در بازگشت از سفر کربلا و کاظمین بود. هنگام بازگشت از کاظمین تا رسیدن به مرز مهران، شهید نوروزی وصایای خود را به من میگفت و چون با ناراحتی من روبهرو میشد، میگفت: «گفتن وصیت عمر انسان را زیاد میکند.»
همسرم نسبت به تربیت تنها فرزندم محمدهادی و نگهداری مادرش بسیار سفارش میکرد. زندگی ۳۲ماهه ما ثمره یک زندگی ۲۰ ساله باکیفیت را داشت.
🌷
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_مهدی_نوروزی
#شهدای_مدافع_حرم
#شیر_سامرا
#شهدای_استان_کرمانشاه
#روز_چهاردهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🕊
مادر شهید🎤
شب شهادت مهدی خيلی بیقرار و ناراحت بودم. خودم به خودم دلداری میدادم. صبح كه بيدار شدم تماسهايی با خانه گرفته شد كه بيشتر من را نگران كرد.
من از لحن حرف زدن دوستانش فهميدم كه مهدی شهيد شده. اصلاً احتمال مجروحيت هم ندادم چون میدانستم مهدی را كسی نمیتواند مجروح كند. آنها كوچکتر از اين بودند كه «شير سامرا» را زخمی كرده يا اسير كنند.
تنها چيزی كه به ذهنم رسيد شهادت مهدی بود. به او زنگ زدم ديدم رد تماس میزنند. سراغ شوهر خواهرم رفتم؛ ديدم كوچه پر از جمعيت است. پرسيدم: «مهدی شهيد شده؟!» گريه كردند و من همانجا سجده شكر كردم از اینکه پسرم به آرزويش رسيده است.
مهدی برای من عزيز بود. من خيلی به مهدی احتياج داشتم؛ اما او در راه رضای خدا شهيد شد و من به رضای خدا راضیام.
خدا را شكر که روسفيد شدم نزد امام حسين(ع).
مهدی در خونش غلطيد و اين دعايی بود كه من هميشه برايش داشتم.
به گفتهی دوستانش یکی از تیراندازان داعش بهسمت او شلیک کرده و او تا دقایقی نفس میکشیده اما بهدلیل اینکه دیر به عقب آورده شده به شهادت رسیده است.
کسانی که بههنگام زخمی شدن و البته در لحظاتی که ایشان آماده شهادت بود، بالای سرش بودهاند میگویند: شهید دائم زیرلب ذکر «لبیک یا حسین» داشت.
🌷
#سی_روز_سی_شهید_۱۴
#شهید_مهدی_نوروزی
#شهدای_مدافع_حرم
#شیر_سامرا
#شهدای_استان_کرمانشاه
#روز_چهاردهم
🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid