eitaa logo
🌷سی‌ روز سی‌ شهید ۱۴🌷
3.2هزار دنبال‌کننده
588 عکس
127 ویدیو
2 فایل
برای چهاردهمین سال متوالیِ که هرروز از 🌙ماه رمضان رو با یاد یک شهید سپری می‌کنیم و ثواب هر عمل مستحبی که انجام می‌دیم به روح آن شهید هدیه می‌کنیم. 📽️🎭کلیپ جذاب روزانه ما رو از دست نده. سایتمون👇🏻 http://emamzadeganeshgh.ir ارتباط با ادمین 👇🏻 @Rzvndk
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🦋 📚صبر به‌ راستی دستش را که بر شانه‌هایم گذاشت، پشتم گرم شد. باز هم گلایه کرد: - مادر! مگر نگفتم صبر داشته باش خدا صابران را دوست دارد.؟ نشسته بودم و به باغ روبرویم نگاه می‌کردم. لبه‌ی چادرم را جلو کشیدم. لب‌هایم لرزید. آخر علی‌اکبرم فقط ۱۷ ساله بود. هنوز ریش‌هایش درنیامده بود که مرد شد. طلبه شد؛ عارف شد؛ عاشق شد. من مادرم دیگر! چطور هر روز اشک نریزم؟! اصلا چطور باور کنم شهید شده‌است؟! حتی پیکری ندارد که به قلبم فشارش دهم. پس کجا رفت؟! علی اکبر! علی اکبر!... باز هم از خواب پریدم. پشتم هنوز گرم بود. سراغ برگه‌های وصیتنامه‌اش رفتم. کاغذ تاخورده را باز و به چشمم نزدیک کردم. انگشتم روی خطوط رفت تا رسید به: «مادر جان! صبر تو بايد مثل صبر زينب کبری باشد... ما به‌راستی جنگيديم و به‌راستی شهيد شديم. اگر می‌خواهی من راحت باشم بايد با صبرت درس بدهی به ايادی استکبار...» اشکم را پاک می‌کنم و دست‌خطش را به قلبم فشار می‌دهم. بوی همان باغ خواب‌هایم را می‌دهد. ۱۲ سال طول کشید تا پلاک و مشتی استخوانش را آوردند. ✍🏻سوده سلامت ۱۴۰۲/۱۱/۱۳ 👩🏻‍💻طراح: مطهره‌سادات میرکاظمی 🎙با صدای: الهام گرجی 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🌺 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🏴🦋 شهید علی‌اکبر بنی‌عامری فرزند حسین در اولین روز تابستان سال ۱۳۴۶ در خانواده‌‌ای کم‌بضاعت در روستای خیج شهرستان بسطام متولد شد. دوران کودکی را در دامن پاک مادری گذراند که عشق به امام حسین علیه‌السلام را عصاره جانش ساخت. مقطع ابتدایی و راهنمایی را در همان روستا به اتمام رساند و با توجه به علاقه‌ای که به اهل‌بیت علیهم‌السلام و علوم دینی داشت روانه حوزه علمیه شاهرود شد. پس از مدتی تحصیلاتش را حوزه علمیه قم ادامه داد. او واقعا مدافع انقلاب بود و در تبلیغ دین نقش مؤثری داشت؛ به طوری که وقتی به روستا برمی‌گشت در دعای کمیل و توسل شرکت می‌کرد و به ارشاد دوستانش می‌پرداخت. علاقه‌ی شدیدی به حضرت امام و فرامینش داشت. به همین منظور درس را رها نمود؛ لباس بسیج پوشید و در واحد تبلیغات سپاه میامی شروع به کار کرد. بعد از مدتی دوباره از طریق سپاه شاهرود به کردستان اعزام شد و در جبهه هم به فعالیت تبلیغاتی خود ادامه داد. او هر بار پس از اتمام مأموریتش به روستا مراجعت می‌کرد. چند روزی را در روستا در کنار خانواده خود می‌گذراند و با آگاه شدن اعزام گردان کربلا آماده اعزام به جبهه می‌شد. او مدت دو ماه و چند روز را در جبهه جنوب بود تا اینکه در عملیات بدر شرکت و قهرمانانه تا آخرین لحظات در مقابل سپاه کفر ایستادگی کرد و با صدامیان کافر جنگید و سرانجام در بیست و پنجمین روز از اسفندماه ۱۳۶۳ با نثار خون پاکش در راه پیروزی اسلام به درجه رفیع شهادت نائل گردید. بدن مطهرش در منطقه دجله مفقودالاثر شد و پس از گذشت ۱۲ سال دوری از آغوش خانواده به وطن بازگشت. پدر و مادرش هم پس از سال‌ها تحمل درد و رنج دوری، دار فانی را وداع گفته و به وصال فرزند خویش رسیدند. گفتنی است او خواهرزاده‌ی سردار شهید حسین عرب‌عامری معروف به اخوی عرب، فرمانده گردان کربلا است. ایشان نیز در عملیات والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌺 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پای صحبت‌های شیرین مادر مرحومه‌ی «شهید علی‌اکبر بنی‌عامری» 🎤 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🏴🦋 گزیده‌ای از وصیت‌نامه شهید علی‌اکبر بنی‌عامری📝 ...ای مردم! مسجدها را خالی نگذارید. جلوی توطئه منافق را بگیرید و نگذارید که منافقین در شما رخنه ایجاد کنند و باعث شوند که به اسلام لطمه وارد شود. ای عزیزان! از تفرقه بپرهیزید؛ غیبت نکنید؛ تهمت نزنید... دعای ندبه برقرار کنید. اگر چیزی از بنده دیده‌اید مرا عفو کنید. به خانواده‌های شهدا سر بزنید... به خانه‌ی اسراء و مفقودین بروید و به پدر و مادرشان دلداری دھید. نگذارید دل آنها تنگ شود. چند سخن دارم با پدرم! پدرم! می‌دانی که ۱۶ سال برای من زحمت کشیدی؛ بدان که امانتی بودم در نزد شما و هم‌اکنون که خداوند بخشنده، مرا از دست شما گرفته است بدانید از خودش بودم و به‌سوی خودش رفتم. ان‌شاءالله در آن دنیا باز همدیگر را خواهیم دید و ان‌شاءالله که راه تمامی شهدا را ادامه خواهید داد و با صبر و بسیار قوی تن به ذلت و خواری ندهید... شما باید الگویی باشید پیش مردم، چه از نظر اخلاقی و چه سیاسی... باید صابر باشید؛ چون اباعبدالله و علی علیهماالسلام که پسران خود را از دست دادند و صبر کردند... من که به جبهه آمده‌ام آگاهانه بوده؛ نه از کسی تقلید کرده‌ام و نه برای چیزی؛ فقط برای رضای او ادای تكليف بوده و غیر از این نیست. به امید دیدار در آخرت. چند سخن با مادرم! مادرم! تو مانند حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها مرا پروراندی... صبر تو هم باید مثل صبر زینب کبری(س) بوده باشد. اخلاقت باید نمونه باشد. مادر جان اگر بدی دیده‌ای باید به خوبی‌هایت ببخشی. مادر جان! اگر می‌خواهی من راحت باشم باید درسی بدهی به ایادی استکبار با صبرت که خودشان به زانو در آیند... چند پیام به رهبر ای رهبر! بدان که من تا آخرین جان در مقابل ایادی استعمار ایستادم و اداء به تکلیف کردم و جان خود را که خداوند باری‌تعالى به ما امانت داده بود در راهش دادم. امام ما! ما مانند اهل کوفه نبودیم و ان‌شاء‌الله نخواهیم بود. ما تا آخرین قطره خونی که در رگ‌هایمان جاری است می‌جنگیم و خودمان را در گرو ایادی استعمار و بعثیون و صهیونیست‌ها قرار نمی‌دهیم و شکر می‌کنیم از این که خداوند باری‌تعالی‌ چنین نعمت بزرگ رهبری را به‌ ما اعطا نمود. با آگاهی شما بود که بر دهان طاغوت زدیم و طاغوت و طاغوتیان را زیر چکمه‌های خود له کردیم و هم اکنون با آگاهی شما و با یاری خداوند {و} حضرت حجت بن‌الحسن‌العسکری عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف بر دهان بعثیون می‌زنیم و چنان می‌زنیم که دیگر از جای خود بلند نشوند... ۶۳/۱۲/۱۶ 🌺 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
دست‌نوشته‌ی شهید علی‌اکبر بنی‌عامری 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید چشم ستارگان فلک از تو روشن است ای برتر از سراچه‌ی خورشید ای شهید 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای کشتن علی (علیه‌السلام)، نیاز به شمشیر نبود ماجرای کوچه، قبلا کار علی را تمام کرده بود. صلی الله علیک یا امیرالمومنین 🕯🏴 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤲🏻دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان یادمان شهدای فکه🇮🇷
برای مطالعه یکپارچه در مورد این شهید به سایت امامزادگان عشق (شهید علی‌اکبر بنی‌عامری) مراجعه بفرمائید👇 B2n.ir/e63404
نجابت است که می‌بارد از سر و رویت شجاعت است که داده، توان به بازویت چگونه دل بکند از جمال تو، مادر که بافته دل خود را به تار گیسویت ✍🏻فاطمه شعرا ۱۴۰۳/۱/۱۱ 🏴🦋🌺 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖇 دست و دل هیچ‌کدام از بچه‌های نویسنده، به نوشتن داستانک برای شهدایی که کومله‌ی خبیث، آنها را به شهادت رسانده‌اند نمی‌رود! حالشان آن‌قــــــدر بهم می‌ریزد که قلمشان را فلج می‌کند! تنها و تنها، توسل به بانوی عالمین، گره‌گشایی می‌کند از پرده‌برداری از این واقعیت تلخ و غمبار.‌.. میزبان امروزمان را، ۴۵ ســــــال پیش، در چنین روزی، در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، کومله‌ی جانی و بی‌رحــــــم، به همراه ۷ نفر دیگر از همراهانش، با کــــــاشی!!! سر بریده و در نهــــــایت مظلومیت، و دور از شهر و دیارشان، به شهادت رسانده‌ است! پدر و مادرهایشان چه آرزوهــــــا که نداشته‌اند برایشان! سرکار خانم «زهرا صادقی» نازنین، پرچم‌دار ترویج نهضت فرزندآوری، بانی این مهمانی است و عموی مهربانش میزبان سفره‌ی امروز! در این شب قدر، «شهید ناصر صادقی» و ۷ شهید مظلوم همراهش، آمین‌گوی دعاهایتان!...
🏴🌙 نام و نام خانوادگی شهید: ناصر صادقی تولد: ۱۳۳۸/۱/۱۲، تهران. شهادت: ۱۳۵۸/۵/۲۶، پاوه، استان کرمانشاه. گلزار شهید: یادمان شهدای پاوه. 🕯🌾 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🌙 📚 مثل سقا رفته‌ بودی آب بیاوری! برای کودکان تشنه! این اولین بار نبود که زمین این صحنه را به خود می‌دید! حتما آخرین بار هم نخواهد بود! آب را روی شهر بسته‌اند! باید با دوستانت بروید و از راه‌های مخفی شهر، خود را به چشمه برسانید. بچه‌ها تشنه‌اند... کاش تا چمران برسد شهر سقوط نکند... کاش دست کومله، هرگز به شما نرسد... اما نه! کومله‌ی بی‌رحم، دندان تیز کرده تا هر هشت نفر شما را، به زجرآورترین شکل ممکن، اسیر و شکنجه و بعد هم، شهید کند. برای تو، توهین‌ و تحقیرشان اهمیتی ندارد. بار اولت نیست؛ قبلا هم به فرمان امام و برای برهم نزدن نظم و امنیت، سکوت کرده‌ای و دم نزده‌ای... همان موقع که در دانشگاه، محافظ دانشجوها بوده‌ای و حالا هم، محافظ مردم این شهر... اما این‌بار، نجوای یا زهرا و یا حسینتان، در آخرین ثانیه‌های زندگی زمینی‌، گوش فلک را کر می‌کند... کاش چمران زودتر می‌رسید؛ کاش برای آخرین بار، آب را به بچه‌ها رسانده بودید؛ اما... عیبی ندارد. این اولین بار نیست که امید کسی ناامید می‌شود... ✍🏻رضوانه دقیقی ۱۴۰۲/۱۰/۱۷ 👩🏻‍💻طراح: زینب دباغ 🎙با صدای: رضوانه دقیقی 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🕯🌾 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🏴🌙 «ناصر صادقی» یکی از همان ۸ نفر بود. او در دوازدهمین روز سال ۱۳۳۸ در محله تجریش تهران، زاده شد. پدرش علی و مادرش زهرا نام داشت. تا سوم متوسطه، تحصیلاتش را ادامه داد و پس از پیروزی انقلاب، جذب سپاه شد. جثه درشتی داشت؛ به همین خاطر جزء نیروهایی شد که مسئولیت حفاظت از دانشگاه‌ها را بر عهده داشتند. بسیار صبور بود و به مهربانی شهرت داشت. فرامین حضرت امام(ره) را سرلوحه رفتار و اعمالش می‌دانست و هرگز از آن تخطّی نمی‌کرد. در آن زمان که مارکسیست‌ها هنوز در دانشگاه، صاحب کرسی و به دنبال ایجاد تشنج و بی‌نظمی در محیط دانشگاه بودند او به دستور ولی زمانه خویش که «مانع از هر نوع درگیری و نزاع در جامعه باشید؛» هرگونه هتک حرمت، توهین و جسارت آنها را نادیده می‌گرفت و سکوت می‌کرد تا به خدای خود نشان دهد چگونه مطیعِ محضِ ولیِّ زمانه‌ی خویش است. 🕯🌾 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🏴🌙 شهر پاوه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به پایگاه نیروهای ضدانقلاب تبدیل و بسیار ناامن شده بود. عده‌‌ی قلیلی از نیروهای سپاه که شمارشان به ۱۰ نفر هم نمی‌رسید، به‌عنوان آخرین نفرات باقیمانده از نیروهای نظامی مستقر در شهر، مسئولیت حفظ شهر و مال و جان مردم بی‌دفاع را به عهده گرفته بودند. کومله، شهر را اشغال کرده و آب را روی مردم بسته بود. آن چند نفر مدام به مرکز، بی‌سیم زده و درخواست کمک و اعزام نیرو می‌کردند. مهماتشان تمام شده بود و جز اسلحه کمری، سلاح دیگری برای دفاع نداشتند. ماه مبارک رمضان بود و فشار گرسنگی و تشنگی بر آنها بیشتر نمود داشت. در این فاصله از راه‌های فرعی و مشخص شده توسط خودشان، با دبه‌های پلاستیکی برای مردم شهر از چشمه، آب می‌آوردند تا کمی از اضطراب و وحشتی که روی شهر، سایه افکنده بود کاسته شود. اوضاع شهر وخیم بود و هم‌چنان کمکی از ستاد فرماندهی ارسال نمی‌شد. قبل از دستور حضرت امام، مبنی بر شکستن محاصره پاوه و اعزام دکتر مصطفی چمران برای برگرداندن آرامش به شهر، آن چند نفر برای نگهداشتن پاوه، مقاومت بسیاری کردند اما سرانجام به دست کومله‌ی خبیث، اسیر، و به وضع اسف‌باری شکنجه شدند؛ و سرانجام در ۲۶ مردادماه ۱۳۵۸، مصادف با شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، با زبان روزه به شهادت رسیدند. به گفته‌ی مردم بومی منطقه، افراد کومله، دهان این سربازان جان برکف را با آهک پر کرده و سپس سرهایشان را با کاشی بریده، بدن‌های مطهرشان را متلاشی کرده و به وضع فجیعی کشته و همانجا رها کرده بودند. البته که خون پاکشان بی‌ثمر نماند و پس از آن تلاش‌های دکتر چمران و یاران غیورش باعث آزادی شهر پاوه شد. 🕯🌾 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid