eitaa logo
آشپزی؛ ترفند
21.3هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
11.4هزار ویدیو
69 فایل
❎️مسئولیت قانونی آگهی با آگهی دهنده است و کانال هیچ مسئولیتی ندارد. آی دی مدیر جهت تبلیغ👇🏻 @hasan401 تعرفه تبلیغات و رضایت مشتری👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/756744541Cd11803932b کانال اهنگامون👇 @bartarinhax
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از مترسکی سوال کردم، آیا از ماندن در مزرعه بیزار نشده ای ؟ پاسخم داد و گفت : در ترساندن و آزار دیگران لذتی به یاد ماندنی است ! پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمی شوم. اندکی اندیشیدم و سپس گفتم : راست گفتی ،من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم. گفت : تو اشتباه می کنی، زیرا کسی نمی تواند، چنین لذتی را ببرد، مگر آن که درونش از کاه پر شده باشد.
گره گشای زندگی 🌴💎🌴دیر فهمیدم که خدا گره می‌اندازد به کارم تا سراغ تو بیایم و دلم را گره بزنم به دلت. به اندازۀ هر گرهی که افتاده به کارم و سراغ تو نیامدم، یک فرصت برای نزدیک شدن به تو را از دست دادم. دارم می‌شمارم گره‌های کور و ناکور زندگی‌ام را. چه قدر خدا مرا دوست داشت؛ ولی من نفهمیدم و عمری را تلف کردم. 🌴💎🌴دیر فهمیدم که خدا می‌دانست من بدون گره، سراغ تو نمی‌آیم و وقتی باز شدن گره‌ها را به تأخیر می‌انداخت، منتظر بود من تو را به دست بیاورم. چه قدر تو را در مسیرم قرار داد و من مثل طفلی که سکۀ طلا می‌دهد تا آب نباتی به دست بیاورد، تو را می‌دادم و آسایشی خیالی را به دست می‌آوردم. 🌴💎🌴دیر فهمیدم که خدا اگر چه صبور است؛ ولی صبرش حد و اندازه دارد و دیر فهمیدم که خدا به تو غیرت دارد. نمی‌دانم گره‌هایی که این روزها به زندگی‌ام افتاده، چوب از دست دادن فرصت‌های نقدی است که برای به دست آوردن تو به من داده بود یا هنوز هم امید دارد که من گره‌های زندگی‌ام را بهانۀ رسیدن به تو کنم. خوش‌گمانم به خدا. 🌴💎🌴حتماً هنوز کار از کار نگذشته و من فرصت دارم برای نزدیک شدن به تو. قول می‌دهم برای باز شدن هیچ گرهی، پیش هیچ کسی جز تو نروم. شبت بخیر گره‌گشای زندگی‌ام!🌴 🌴💎🏴💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 ☕️‏کسی که اول صبح برات 💞صبح بخیر بفرسته یعنی ☕️تا چشماش باز شده 💞یاد تو افتاده ☕️صبحتون به شیرینی 💞اولین پیامهای ☕️صبح بخیری که براتون فرستادن صبح زیباتون بخیر🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّٰہُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلیڪَ‌الفَرَج: •°﷽°• 🔹فرازی از مهدی غلام نژاد 🌴💎🏴💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆شما یڪ تماس از حسین ابن علی علیہ السلام دارید السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🌴💎🏴💎🌴
🍁 @Matne_talayei نامه ای به خودم: میدونم بعضی وقتا حالت خوب نیست! میدونم آرزو های زیادی داری! میدونم هدفات خیلی بزرگن! میدونم خیلی شبا از ناراحتی خوابت نمیبره! میدونم با اینکه خیلی درد داری سعی میکنی همیشه بخندی و همه رو شاد کنی. میدونم با وجود اون همه زخمی که بخاطر سختیا رو تنت نقش بسته هنوزم زیبایی. میدونم شاید خیلی جاها حرفایی بهت زده شده که نباید هیچوقت اونا رو میشنیدی. میدونم که ادم قوی هستی. پس لطفا خسته نشو. به قوی بودنت ادامه بده. برای ارزو هات بجنگ. از هدفات دست نکش. تو موفق میشی. یعنی میدونم که موفق میشی. @eitaagarde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 @eitaagarde 🌼 🌼 ‎‌‌‌‌ 🌼سلام بر تــــــو که 💫صداقت صبح موعودی 🌼سلام بر تـــــو که 💫اجابت قنوت 🌼سلام بر تــــــو که 💫قائم آل 🌼و ما همه‌ی عمر به 💫انتظارت 🌼الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَــرَج🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | 🔻تنها کسانی مردانه میمیرندکه مردانه زیسته باشند... 🎧 سید مرتضی آوینی 🌱 و‌یاد‌شهدا‌با‌صلوات @eitaagarde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا با استفاده از تکنیک دیپ فیک 😊😊 🌻🕊هدیـه‌به‌ارواح ‌مطـهرشهـدا🌹صلــوات💐 🌹🍃 @eitaagarde 🍃🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن دم در بهشت یه فرشته وایساده میگه ته دیگ با قیمه میخوری یا با قرمه سبزی یا ترکیبی‌ با فسنجون😋🤤 🆔 @eitaagarde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ کاملا واقعی است و به صورت اتفاقی توسط پسر مزرعه داری در آمریکا ضبط شده و به قیمت بالایی به شبکه های مستند فروخته شده است! هیچ کلیپ و ساخته ای در دنیا، اندازه این صد ثانیه حمایت مادر از فرزندان در برابر خطرات را نمی تواند نشان دهد! فی الواقع همین را عشق می گویند! خیلی ترسناکه😰 🌴💎🏴💎🌴 @eitaagarde
حکایت خر و زنبورها در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند. 🌴💎🌴 روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از قضا، گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد. خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. 🌴💎🌴زنبور به کندویشان پناه می برد. به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد. خر می گوید : « زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.» ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند.🌴💎🌴 سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها می برند و طفلکی زنبور شرح می دهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است. ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد، از خر عذر خواهی می کند و می گوید: « شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.»🌴💎🌴 خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم.🌴💎🌴 ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند. زنبور با آه و زاری می گوید: « قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم. آیا حکم اعدام برایم عادلانه است ؟» ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: « می دانم که مرگ حق تو نیست. اما گناه تو این است كه، در این ماجرا، با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که با خر طرف شود همین است»🌴💎🌴 باید آهسته نوشت با دلی خسته نوشت گرم و پر رنگ نوشت روی هر سنگ نوشت تا بدانند همه: که اگر عقل نباشد ، جان نیست🌴💎🌴 @eitaagarde
🌴💎🌴آرامش قلبم دلم می‌لرزد وقتی فکر می‌کنم به روزی که پرده‌ها کنار می‌رود. اشتباه می‌کنیم اگر گمان کنیم پرده‌ها فقط در قیامت کنار می‌رود. 🌴💎🌴 ظهور تو قیامت صغری است. روزی که تو می‌آیی، به قدری پرده‌ها کنار می‌رود که آبروها کم و زیاد شود. چه قدر آبرومند ببینیم که وقتی می‌آیی، آب‌دهان‌ها روی صورتشان پاشیده شود و چه قدر بی‌آبرو که وقتی بیایی، کوچک‌ترین نسبتی با آنها، می‌شود یک دنیا آبرو. 🌴💎🌴دلم می‌لرزد وقتی فکر می‌کنم با آمدنت آنهایی را که دیندار نمی‌دانستم، در کنار تو خواهم دید و آنهایی که عین دین بودند، در برابرت. دلم می‌لرزد وقتی فکر می‌کنم یکی از آنهایی که در برابرت قد علم می‌کند خودم باشم. تو می‌آیی و مرز میان حق و باطل می‌شوی و کسانی با افتخار همراه تو می‌شوند که همنشینی با آنها برایمان عار بود. ما خیال نمی‌کردیم که تو حتّی نیم‌نگاهی نثارشان کنی؛ ولی خواهیم دید که تو چشم از آنها بر نمی‌داری. 🌴💎🌴 کسانی هم که خیال می‌کردیم در دلت خانه دارند، معلوم می‌شود سال‌هاست که از چشمت افتاده‌اند. وای اگر من هم از آن از چشم‌افتاده‌ها باشم. دلم می‌لرزد، حرفی بزن، چیزی بگو، آرامم کن. راضی نشو با این بی‌قراری بخوابم. شبت بخیر آرامش قلبم!🌴💎🌴 🌴💎🏴💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح شد🌤 🌿زندگی در میزند 🌸مهربانے ، شوق ، شادی 🌿پشت در منتظر است 🌸بازڪن پنجره 🌿را ڪه خداوند 🌸زشوق من و تو میخندد 🌿زندگی کوچه سبزیست، 🌸میان دل و دشت، 🌿که در ان عشق است و گذشت! 🌸زندگی مزرعه خوبیهاست، 🌿زندگی راه رسیدن به خداست .. 🌸صبحتون عالی اول هفته تون مملو از عشق و محبت🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸خـدایا به روزگـار 🍃🌸دوستـانم آرامـش 🍃🌸به زندگیشان عافیت 🍃🌸به عشق شـان ثبـات 🍃🌸به مـهرشـان وفـا 🍃🌸به عمرشان عـزت 🍃🌸به رزقشان بـرکت و 🍃🌸به وجودشان صحت عطا بفرما 🍃🌸ســــلام صبح شنبه تون بخیر 🍃🌸شروع هفته خوبى داشته باشید @eitaagarde🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روح پاک شهریار ، در بامداد 27 شهریور 1367، به سوی بارگاه پروردگارش پر کشید. اما بدون شک، شعرهای او و آهنگ صدای گیرایش که همراه با موضوعات تغییر می کرد و شنونده را کاملاً دگرگون می ساخت ، همچنان در خاطر همه مردم این مرز و بوم، زنده و جاوید خواهد ماند. ۲۷ شهریور،روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار گرامي باد🌹   @eitaagarde
در شگفتم از کسی که دنبالِ گمشده‌اش می‌ گردد اما خود را گم کرده و به فکر یافتنِ آن نیست! - مولاعلی راه گُم کردم، چه باشَد گر به ‌راه آری مرا، رحمتی بَر من کنی و در پَناه آری مرا.. - اوحدی‌مراغه‌ای 🌴💎🏴💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای عصرتون زيباترين حسها رو خواهانم! حس قشنگ آرامش، حس وجودخدا در قلبتون، حس لطافت گلها، حس باران توفصل گرما، وحس داشتن دوستانِ خوبی مثل شما! "عصر زیباتوڹ بخیر 🌹🌺🌷 @eitaagarde
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا مراقب توست چرا نگران و مضطربی؟ خدا مواظب ماست همیشه هم در فشار زندگی نباید اندوهگین شد زیباست اگر فکر کنی خداست که در آغوشش می‌فشاردت روزهای سخت تموم میشن مهم اینه که تو چقدر تونستی صبور باشی خدایا در طوفانی ترین لحظات تنها پناه فقط خودت هستی نگذار بی پناهی ما را محتاج غیر از تو کند که اگر تو چاره این دل بی قرار نباشی هیچکس توان آرامش دادن نخواهد داشت تو که کنارم باشی من آرامم خدایا مگه میشه تو باشی و من تنها بمونم خدایا من ایمان دارم هر کس دلش هوایی تو شد هوایش را خواهی داشت @eitaagarde
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 🕗عبرت از گردش روزگار🕗 در زمان به قدرت رسیدن *صدام* در عراق ، از جمله احزاب مخالف صدام حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود . یکی از دستگیر شدگان این حزب ، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند . *میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای *برزان تکریتی* می‌نویسد و از او در خواست می کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند. *برزان* قبول نکرد و در جواب نامه‌ی *میاده* نوشت : *جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ...* *میاده‌* که روزهای آخر بارداری را طی میکرد ، در روز موعود به پای چوبه‌ی دار رفت و التماسهای او تاثیری در تاخیر حکم *برزان* نداشت . *میاده* در حین اعدام ، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد. *رضیه* زنِ زندانبان، با اشاره رییس زندان، طفل را در لباس‌های مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد !. *برزان* پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز *میاده* و جنین‌ش را جویا شد و گزارش خواست . رییس زندان نیز در گزارش نوشت : *جنین با مادر در چوبه‌ی دار ماند تا مُرد ...* رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم ، هم‌قسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد ... از آن‌ پس نوزاد را *ولید* می‌خواندند ... سال ها گذشت و ولید بزرگ شد . برادر *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی می‌کرد و سالها پیشتر، خبرهایی درباره خواهرزاده‌اش *ولید* از *رضیه* دریافت کرده بود. او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانیهایی که *رضیه* داده بود او را یافت ... *ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: *رضیه* مثل مادرم هست ، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده ، هرگز تنهایش نمی گذارم ... این اتفاق زمانی بود که رضیه بازنشسته شده بود . رضیه با خواهش از مسوولین ، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام می‌کند .ملت عراق، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر میکردند ، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود . از قضای الهی، *ولید* پسر *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و هم آنجا بود که قصه‌ی مادر و فرزند درون شکمش را به برزان گفت .پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت . بدین‌سان دست حق، ستمگر بی‌رحم را از جایی که گمان نمی کرد، به سزای اعمالش رساند ...*یقیناً روزگار به گردن‌کشان و ظالمان مهلت می دهد، تا شاید برگردند، ولی فراموشی در کار روزگار و در جزاء و کیفر أعمال ستمگران وجود نخواهد داشت ...* چه آشناست وعده‌های خداوند در جزای ظالمانی مانند نمرود که بدست نوزادی محکوم به مرگ و رها شده در آب مجازات شدند ...** ای انسان به چه چیز خود مغروری که ظلم می کنی . 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 @eitaagarde