در حیاط بود
داشت وضو میگرفت
شاگردش آمد و گفت: محرم دارد میآید
و دارم به تبلیغ میروم
سفارشی کنید تا آویزه گوش ما باشد
همینطور که داشت وضو میگرفت، تکیه داد به دیوار
گفت: آسید محمد، سعی کن در هر شبانهروز
یک بار برای سیدالشهداء گریه کنی.
خاطره ی یکی از شاگردان #آیتالله_بهجت
🌴💎🌹💎🌴
@eitaagarde