#داستانک_معنوی
در آخرالزمان چه کسانی، برادران پیامبر بشمار می روند؟
پیامبر(ص) روزي در جمعي از اصحاب خود دو بار فرمود:
خداوندا! برادران مرا به من بنمايان. اصحاب عرض كردند:
يا رسول اللَّه! مگر ما برادران شما نيستيم؟ فرمود: نه!
شما اصحاب من مي باشيد، برادران من مردمي در آخر الزمان هستند كه به من ايمان مي آورند، با اين كه مرا نديده اند. خداوند آنها را با نام و نام پدرانشان، پيش از آن كه از صلب پدران و رحم مادرانشان بيرون بيايند، به من شناسانده است.
ثابت ماندن يكي از آنها بر دين خود، از صاف كردن درخت خاردار (قتاد) با دست در شب ظلماني، دشوارتر است.
و يا مانند كسي است كه پاره اي از آتش چوب درخت «غضا» را در دست نگاه دارد.
آنها چراغهاي شب تار مي باشند، پروردگار آنان را از هر فتنه تيره و تاري نجات مي دهد.
بحار الأنوار ،علامه مجلسي ،ج 52 ،ص 124.
🌴💎🌹💎🌴
@eitaagarde
هدایت شده از گلچین نکته های ناب
#داستانک_معنوی
📝برای رسیدن به معبود، باید خودت را بشکنی
🔹ﭼﻮﭘﺎنی ﺑﻴﭽﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻛﻪ ﺑﺰ ﭼﺎﻻک ﺍﺯ ﺟﻮی ﺁﺏ بپرد، نشد که نشد.
🔸ﺍﻭ میﺩﺍﻧﺴﺖ ﭘﺮﻳﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺰ ﺍﺯ ﺟﻮی ﺁﺏ ﻫﻤﺎﻥ، ﻭ ﭘﺮﻳﺪﻥ یک ﮔﻠﻪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻭ ﺑﺰ ﺑﻪﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ ﻫﻤﺎﻥ.
🔹ﻋﺮﺽ ﺟﻮی ﺁﺏ ﻗﺪﺭی ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﻴﻮﺍنی ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﮕﺬﺭد. ﻧﻪ ﭼﻮبی ﻛﻪ ﺑﺮ ﺗﻦ ﻭ ﺑﺪﻧﺶ میﺯﺩ، ﺳﻮﺩی ﺑﺨﺸﻴﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩﻫﺎی ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﺨﺖﺑﺮﮔﺸﺘﻪ.
🔸ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺩﻧﻴﺎﺩﻳﺪﻩﺍی ﺍﺯ ﺁﻥﺟﺎ میﮔﺬﺷﺖ.
ﻭقتی ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ، ﭘﻴﺶﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﭼﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ میﺩﺍﻧﻢ.
🔹سپس ﭼﻮﺏﺩستی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮی ﺁﺏ ﻓﺮﻭﺑﺮﺩ ﻭ ﺁﺏ ﺯﻻﻝ ﺟﻮی ﺭﺍ ﮔِﻞﺁﻟﻮﺩ ﻛﺮﺩ. ﺑﺰ ﺑﻪﻣﺤﺾ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﺏ ﺟﻮی ﺭﺍ ﺩﻳﺪ، ﺍﺯ ﺳﺮ ﺁﻥ ﭘﺮﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ پی ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻠﻪ ﭘﺮﻳﺪند.
🔸ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻣﺎﻧﺪ. ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭی ﺑﻮﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮی ﺩﺍﺷﺖ؟
🔹ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﻛﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﻭ ﺣﻴﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ میﺩﻳﺪ، ﮔﻔﺖ:
تعجبی ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺗﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮی ﺁﺏ میﺩﻳﺪ، ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺎ ﺭﻭی ﺧﻮﻳﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ. ﺁﺏ ﺭﺍ ﻛﻪ ﮔِﻞ ﻛﺮﺩﻡ، ﺩﻳﮕﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻮی ﭘﺮﻳﺪ.
🔸ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﻭ ﭘﺮﯾﺪﻥ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﻭ ﻣﻌﺸﻮﻕ.
▫️ﺭﻗﺺ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﯽ
▫️ﭘﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﯾﺶ ﺷﻬﻮﺕ ﺑﺮﮐﻨﯽ
▫️ﺭﻗﺺ ﻭ ﺟﻮﻻﻥ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﻨﻨﺪ
▫️ﺭﻗﺺ ﺍﻧﺪﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺩﺍﻥ کنند
🌴🕯💎🕯🌴