#داستانی زیبا
سنجش عملڪرد
پسر ڪوچڪے وارد مغازه شد...
جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روے جعبه رفت تا دستش به دڪمه هاے تلفن برسد و شروع ڪرد به گرفتن شماره.
مغازه دار متوجه پسر بود و به مڪالماتش گوش مے داد.
پسرڪ پرسید: «خانم، مے توانم خواهش ڪنم ڪوتاه ڪردن چمن هاے حیاط خانه تان را به من بسپارید؟»
زن پاسخ داد: «ڪسے هست ڪه این ڪار را برایم انجام مے دهد.»
پسرک گفت: «خانم، من این ڪار را با نصف قیمتے ڪه به او مے دهید انجام خواهم داد.»
زن در جوابش گفت ڪه از ڪار این فرد ڪاملا راضے است.
پسرڪ بیشتر اصرارڪرد و پیشنهاد داد: «خانم،من پیاده رو و جدول جلوے خانه را هم برایتان جارو مے ڪنم. دراین صورت امروزشمازیباترین چمن را درڪل شهرخواهید داشت»
مجددا زن پاسخش منفے بود.
پسرک درحالے ڪه لبخندے برلب داشت، گوشے راگذاشت.
مغازه دار ڪه به صحبت هاے اوگوش داده بود، گفت: «پسر از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطراینڪه روحیه خاص و خوبے دارے دوست دارم ڪارے به توبدهم.»
پسر جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملڪردم را مے سنجیدم. من همان ڪسے هستم ڪه براے این خانم ڪارمے ڪند ! »
خوب است ما هم گهگاهے عملڪرد خود را بسنجیم ...
به آنهایی که دوستشان دارید،
بی بهانه بگویید دوستت دارم
بگویید دراین دنیای شلوغ
سنجاقشان کرده اید به دلتان
بگوییدگاهی فرصت با هم بودنمان
کوتاه تر از عمر شکوفه هاست...
🌴💎🌹💎🌴