#داستان_آموزنده
🌙آیا تا به حال پلی ساختهایم؟
💫در زمانهای دور دو برادر در کنار هم بر سر زمینی که از پدرشان به ارث برده بودند کار میکردند و در نزدیک هم خانههایی برای خودشان ساخته بودند و به خوبی روزگار میگذراندند. برحسب اتفاق روزی بر سر مسئلهای با هم به اختلاف رسیدند. برادر کوچکتر بین زمینها و خانههایشان کانال بزرگی حفر کرد و داخل آن آب انداخت تا هیچ گونه ارتباطی با هم نداشته باشند.
💫برادر بزرگتر هم ناراحت شد و از نجاری خواست تا با نصب پرچینهای بلند کاری کند تا برادرش را نبیند و خودش عازم شهر شد. هنگام عصر که برگشت با تعجب دید که نجار بجای ساخت دیوار چوبی بلند یک پل بزرگ ساخته است.
💫برادر کوچکتر که از صبح شاهد این صحنه بود پیش خود اندیشید حتماً برادرش برای آشتی دستور ساخت پل را داده است و بیصبرانه منتظر بازگشت او بود. رفت و برادر بزرگ را در آغوش گرفت و از او معذرتخواهی کرد.
👈 دو برادر از نجار خواستند چند روزی مهمان آنها باشد. اما او گفت: پلهای زیادی هستند که او باید بسازد و رفت.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج✨
✅ قرارگاه فرهنگی #نمازجمعه الیگودرز
🌐 t.me/setad600
🌐 eitaa.com/ejna_aligudarz
#داستان_آموزنده
✍ از امروز کارهایت را برای رضای خدا انجام بده تا فرق آن را بیابی
☘نقل است که پادشاهی خواست تا مسجدی در شهر بنا کنند و دستور داد تا کسی در ساخت مسجد نه مالی و نه هر چیز دیگری هیچ کمکی نکند. چون میخواست مسجد تماما از دارایی خودش بنا شود.
☘شبی از شبها پادشاه در خواب دید که فرشتهای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بهجای اسم پادشاه نوشت!
🍀وقتی پادشاه هراسان از خواب پرید، سربازانش را فرستاد تا ببینند آیا هنوز اسمش روی سر در مسجد هست یا نه؟!
☘سربازان رفتند و چون برگشتند، گفتند:
آری اسم شما همچنان بر سر در مسجد است.
🍀مقربان پادشاه به او گفتند که این خواب پریشان است. در شب دوم پادشاه دومرتبه همان خواب را دید.
☘دید که فرشتهای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بهجای اسم پادشاه نوشت.
🍀صبح پادشاه از خواب بیدار شد و سربازانش را فرستاد که مطمئن شوند که هنوز اسمش روی مسجد هست.
☘رفتند و بازگشتند و خبر دادند که هنوز اسمش بر سر در مسجد است. پادشاه تعجب کرد و خشمگین شد. تا اینکه شب سوم نیز دوباره همان خواب تکرار شد!
🍀پادشاه از خواب بیدار شد و اسم زنی که اسمش را بر سر در مسجد مینوشت را از بر کرد. دستور داد تا آن زن را نزدش بیاورند.
☘پس آن زن که پیرزنی فرتوت بود، حاضر شد.
🍀پادشاه از وی پرسید:
آیا در ساخت مسجد کمکی کردی؟
☘گفت:
ای پادشاه، من زنی پیر و فقیر و کهنسالم و شنیدم که دیگران را از کمک در ساخت بنا نهی میکردی، من نافرمانی نکردم.
🍀پادشاه گفت:
تو را به خدا قسم میدهم چه کاری برای ساخت بنا کردی؟
☘گفت:
به خدا سوگند که مطلقا کاری برای ساخت بنا نکردم جز...
🍀پادشاه گفت:
بله! جز چه؟
☘پیرزن گفت:
جز آن روزی که من از کنار مسجد میگذشتم، یکی از احشامی را که چوب و وسایل ساخت بنا را حمل میکرد، دیدم که با طنابی به زمین بسته شده بود.
🍀تشنگی بهشدت بر حیوان چیره شده بود و به سبب طنابی که با آن بسته شده بود، هرچه سعی میکرد خود را به آب برساند، نمیتوانست.
☘برخاستم و سطل را نزدیکتر بردم تا آب بنوشد. به خدا سوگند که تنها همین یک کار را انجام دادم.
🍀پادشاه گفت:
آری! تو این کار را برای رضای خدا انجام دادی و من مسجدی ساختم تا بگویند که مسجد پادشاه است و خداوند از من قبول نکرد!
👈سپس پادشاه دستور داد که اسم آن پیرزن را بر سر در مسجد بنویسند.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج✨
✅ قرارگاه فرهنگی #نمازجمعه الیگودرز
🌐 t.me/setad600
🌐 eitaa.com/ejna_aligudarz
🍃🍃🍃🍃🍃
#داستان_آموزنده
🔆 دفع بلا
🌺مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى مؤسس حوزه علميه قم فرمودند: اوقاتيكه در سامراء مشغول تحصيل علوم دينى بودم ، اهالى سامراء به بيمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اى مى مردند.
🌺روزى در منزل استادم مرحوم سيد محمد فشاركى جمعى از اهل سامراء بودند، كه ناگاه آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى (متوفى 1338 ه ق ) كه در مقام علمى مانند مرحوم فشاركى بود تشريف آوردند و صحبت از بيمارى وبا شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند.
🌺مرحوم ميرزا فرمودند: اگر من حكمى بكنم آيا لازم است انجام شود يا نه ؟
🌺 همه گفتند: آرى ، فرمود: من حكم مى كنم كه شيعيان ساكن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند و ثواب آن را هديه به مادر امام زمان حضرت نرجس خاتون نمايند، تا اين بلا از آنان دور شود.
🌺اهل مجلس اين حكم را به همه شيعيان رساندند و مشغول زيارت عاشورا شدند. از فردا شيعيان ديگر در معرض تلف واقع نمى شدند ولى غير شيعه مى مردند و بر همه اهل سامراء اين نكته واضح و ظاهر شد.
🌺برخى از غير شيعه از آشنايانشان از شيعه مى پرسيدند: سبب چيست كه از ما مى ميرند و از شما نمى ميرند؟
🌺به آنها گفته شد: همه زيارت عاشوراى امام حسين مى خوانند تا در معرض وبا و طاعون قرار نگيرند، و خداوند هم دفع بلاء مى كنند.
📚داستانهاى شگفت ص 323.
#اللهمعجـللولیڪالفـرج✨
✅ قرارگاه فرهنگی #نمازجمعه الیگودرز
🌐 t.me/setad600
🌐 eitaa.com/ejna_aligudarz
#داستان_آموزنده
🔆فضیلت توکّل
نیست کسبی از توکّل خوبتر
چیست از تسلیم، خود محبوبتر؟
🍂هیچ تلاشی از توکّل خوبتر نیست و هیچ صفتی از تسلیم، پسندیدهتر نیست. آن کسانی که اهل توکّل نیستند و به سبب ظاهری بسنده کردهاند، چهبسا از بلایی مانند مار، بهسوی بلایی دیگر مانند اژدها میروند؛ یعنی به گرفتاری بدتر دچار میشوند.
🍂کسی هم که فقط به توکّل صِرف بسنده نموده و از تلاش فروگذاشته، به سیرت و سنّت نبوی متمسّک نشده است.
گفت پیغمبر به آواز بلند **** با توکّل زانوی اُشتر ببند
🍂مگر نشنیدهای که عربی آمد (ظاهراً مسجدالحرام) و شتر را رها کرد و گفت: بر خدا توکّل کردهام، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود: «اِعقِلها و تَوَکّل: اوّل زانوی شترت را ببند و بعد توکّل کن.»
🍂از آن طرف بیاعتنایی به توکّل، از ضعف ایمان سرچشمه میگیرد و سبب تبدیل به صفت حرص و جمعکردن مال میشود و نوعاً این اشخاص دارای پریشانی فکر هستند.
📚(مثنوی، ج 1، ابیات 918-909)
#اللهمعجـللولیڪالفـرج✨
✅ قرارگاه فرهنگی #نمازجمعه الیگودرز
🌐 t.me/setad600
🌐 eitaa.com/ejna_aligudarz
🔆دستورالعملی که #کاسب را متحول کرد"
💫یکی از بازاریان که از شاگردان مرحوم شاه آبادی[استاد اخلاق و عرفان امام خمینی] بود، نقل می کرد که ایشان، یک شب در یکی از سخنرانی هایشان، با ناراحتی اظهار داشتند:
“چرا افرادی که در اطراف ایشان هستند، حرکتی از خود در جنبه های معنوی نشان نمی دهند؟
می فرمودند :آخر، مگر شماها نمی خواهید آدم شوید؟ اگر نمی خواهید من این قدر به زحمت نیفتم”
همین فرد می گوید:
💫بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می خواهیم آدم بشویم. چه کنیم؟
🔅ایشان فرمودند: من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تا برنامه را ادامه دهیم.
✨سه دستور ایشان چنین بود:
💫۱٫ مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید. هر کجا باشید و دیدید صدای اذان بلند شد، دست از کارتان بکشید و نماز را اقامه کنید و حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت خوانده شود.
💫۲٫ در کاسبی تان انصاف به خرج دهید، و واقعا” اقل منفعتی را که می توانید، همان را در نظر بگیرید . در معاملات، چشم هایتان را ببندید و بین دوست و آشنا و غریبه و شهری و غیر شهری فرق نگذارید. همان اقل منفعت در نظرتان باشد.
💫۳٫ از نظر خمس ، گر چه می توانید برای ادای آن تا سال صبر کنید و امام معصوم علیه السلام به شما مهلت داده اند، اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهی را ادا کنید.
💫همین فرد می افزاید: من دستورات ایشان را که از ماه رجب شنیده بودم، اجرا کردم تا به ماه رمضان رسید. قبل از ماه رمضان در بازار پاچنار می آمدم که، صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم و پشت سر مرحوم حجت الاسلام سید عباس آیت الله زاده مشغول نماز شدم.
💫در نماز دیدم که ایشان گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند. در قرائت نیستند ولی در سجده و رکوع هستند. پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید.
💫ایشان متحیر شد. تعجب کرد و فرمود که معذرت می خواهم. من از مسجد و منزل ناراحت شدم، لذا در نماز، گاهی می رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می شدم و بر می گشتم.
💫این اولین مشاهده ی من بود که در اثر دستورات آیه الله شاه آبادی برایم حاصل شده بود. در اثر دو ماه و نیم التزام من به این سه دستور، دید ما باز شد و برنامه را هم چنان ادامه دادم که مشاهدات بعدی من، دیگر قابل بیان نیست.
📚[آثار و برکات نماز اول وقت صفحه ۷۰]
#داستان_آموزنده
#اللهمعجـللولیڪالفـرج✨
✅ قرارگاه فرهنگی #نمازجمعه الیگودرز
🌐 t.me/setad600
🌐 eitaa.com/ejna_aligudarz