✅نجات از تله «سایه جنگ»
التهاب و نگرانیهای برآمده از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل که برای نخستین بار، سطح منازعه دو طرف را به ساحت رویارویی مستقیم نظامی کشاند، زودتر از آنچه تصور میرفت فروکش کرد و این اتفاق امری غیرمعمول در صحنه سیاست ایران به شمار میرود. غیرمعمول از این جهت که در تاریخ 8 ساله سیاست خارجی در دولت حسن روحانی، رئیس جمهور پیشین، رویکرد نظامی و تکیه به قوای «میدان» همواره از سوی دولتمردان وقت موجی از بدبینی و هراس را تصویر میکرد و روابط دستگاه اجرایی و دستگاه نظامی کشور را در ماراتن تنش و بدبینی قرار میداد و همین عامل کافی بود تا صهیونیستها و دشمنان امنیت ایران، از این دوقطبیسازی سوءاستفاده کنند.
این دوره چند ساله، موارد بسیاری از تنشها را در بزنگاههای مهم به خاطر دارد که گاهی تا مرحله قفل شدن حوزههای متعدد بویژه اقتصاد پیش رفت.
به واقع، روحانی به اهمیت مؤلفههای قدرت در مناسبات جهانی و ضرورت گزینش یک سیاست خارجی معتبر که قادر به ایجاد بازدارندگی در صحنه «میدان» و در عین حال ایجاد اجماع جهانی یا تأثیرگذاری مثبت بر رفتار قدرتهای بزرگ باشد، اعتقادی نداشت.
✅مسیر غلط
شیوه نامتعارف تمرکز صرف دولت او به «دیپلماسی با غرب» و نگاهی که ذیل سیاست «جنگ هراسی» در پیش گرفت، سایه دوگانه مغالطهآمیز «موافق مذاکره» و «مخالف مذاکره» را بر فضای سیاسی ایران انداخت و روحانی فارغ از آنچه در پشت پرده بازی مناسبات قدرت در روند ضدیت با ایران رخ میداد، تحت تأثیر فضای غالب ذهنی و آکادمیهای غرب، صرفاً مذاکره را راهی برای گشایش سیاسی و اقتصادی و پیوستن ایران به جهان آزاد معرفی میکرد و در این مسیر تا سرحد «تسلیم» به خواست بازیگران بزرگ رسید. عملکرد، موضعگیریها و اظهارات او که برای سالها وقوع هر تحولی درمواجهه با سیاست تحریمهای ظالمانه غرب و همچنین به پیش راندن ظرفیتهای اقتصادی کشور و مقابله با نوسانات ارزی را به خاتمه مناقشه هستهای در زمین مذاکره گره زده بود، بیش از آنکه موجب نزدیک شدن ایران به کانون تأثیرگذاری و ارتقای میزان نفوذ تهران بر مناسبات دیپلماتیک جهان شود، به حاشیه نشینی کشور و بیصدایی ایران در مذاکرات مهم بینالمللی و حتی منطقهای منجر شد.
✅نتایج بد
حاصل این رویکرد و نگاه دولت روحانی به دینامیسم قدرت در مناسبات جهانی، اصرار بر این انگاره بود که اگر «مذاکره نکنیم جنگ میشود» و همین امر، الطاف کلامی و سیگنالهای چشمگیر و یکطرفه ایران را روانه زمین مذاکرات کرد بدون آنکه کمترین تأثیری بر محاسبات تصمیم گیران در پایتختهای غربی برای لحاظ کردن منافع اقتصادی کشور داشته باشد. بواقع آنچه دولت وقت از سیاست نشستن با «کدخدای» اروپاییان برای حل و فصل بحران هستهای حاصل کرد، دستیابی به توافق هستهای 2015 بود که کمتر از دو سال بعد با خروج یکجانبه ایالات متحده از این توافق و افزایش دوبرابری تحریمها روبهرو شد و این در حالی بود که طرفهای اروپایی هم دلیلی ندیدند در برابر صبر و مماشات تمام نشدنی روحانی، کمترین دوراندیشی برای جبران منافع از دست رفته ایران به کار گیرند. این چنین بود که مفاهمه نادرست از صحنه تحولات، مذاکره را در مسیر شکست طراحی کرد و کشور را در تله دیپلماسی برای گریز از توهم جنگ انداخت.
#تحلیل_بین_المللی
رزمندگان جهادتبیین حزبالله
.