🔺نکاتی متفاوت و اختصاصی، پیرامون تحلیل عملیات طوفان الاقصی
ضمن عرض تبریک بابت کسب چند دستاورد،
1⃣ یقینا و بلاشک، هرگونه پیروزی مقاومت اسلامی بر رژیم غاصب صهیونیستی آرزوی قلبی ماست و سبب شکرگزاری مسلمین جهان می شود. اما تعیین پیروزی یا عدم پیروزی در این چنین اتفاقات، بستگی دارد که ما از دریچه #ایدئولوژی و احساسات به قضیه بنگریم و آنچه را که دوست داریم باشد تحلیل کنیم، یا از دریچه #علم و منطق به قضیه بنگریم و آنچه را که هست تحلیل کنیم. بنابراین در وهله اول، غلبه بعد فکری رئالیستی یا ایده آلیستی بر مخاطب تاثیر ژرفی در ادراک او دارد.
2⃣ بر خلاف عملیات های قبلی مقاومت غزه که صرفا برای جبهه خودی عایدی روانی داشت، این عملیات به دلیل تنوع در ماهیت خود، دستاورد های قابل توجهی را برای صهیونیسم ستیزان به همراه داشت. همانطور که مستحضرید، رژیم صهیونیستی در دکترین نظامی خود تاکید زیادی بر #نیروی_هوایی دارد و همچنان راهبرد ضد تروریسم خود را از اندیشه های #دان_خالوتز تشکیل می دهد.
در عملیات #طوفان_الاقصی، مقاومت غزه با ابتکاری نوین صحنه نبرد را تغییر داد و با حمله ای غافلگیرانه، #میدان_زمینی را بر اسرائیل تحمیل نمود که چندان باب میل رژیم صهیونیستی نیست.
3⃣ مطمئنا استعداد نیرو و توان رزمی #حماس و جهاد اسلامی، در حد درگیری های بلندمدت نظامی نیست و اگر اهداف سیاسی و امنیتی مقاومت در بازه زمانی کمتر از چهار هفته حاصل نشود، #مدیریت_جنگ برای آنان بسیار دشوار خواهد بود. فلذا در صورت وقوع چنین وضعیتی، غزه ناچار به عقب نشینی و امتیاز دهی سیاسی خواهد بود. چنین وضعیتی برای استعداد و توان رزمی اسرائیل نیز صدق می کند، اما نه به دلیل محدودیت های کمی و کیفی که در آن رژیم صهیونیستی یقینا از بسیاری کشور های #ناتو هم سر تر است، بلکه به دلیل تفاوت دکترینالی که در اندیشه طرفین نسبت به مدیریت متغیر های سیاسی کشور است، تحلیل می شود.
4⃣ رویکرد استراتژیک اسرائیل نسبت به مقاومت اسلامی پس از #جنگ_۳۳_روزه تغییری محسوس کرد. رژیم صهیونیستی پس از دریافت بازخورد های دور از انتظار در سال ۲۰۰۶م، راهبرد خود را از #حذف و #پاک_سازی محیط امنیتی به #کنترل و #تضعیف آن تغییر داد و به همین جهت هیچ سناریوی شدیدی را علیه موجودیت حماس و جهاد اسلامی اجرا نکرد. طی این بازه ۱۷ ساله، رژیم صهیونیستی دکترین #حذف_تدریجی را سرلوحه طرح ریزی های استراتژیک خود قرار داده بود و اینگونه برآورد می کرد که حذف سخت مقاومت مقدور و معقول نیست.
5⃣ پس از روی کار آمدن کابینه ۳۷ و تشدید جریانات رادیکال، تحلیل استراتژیک اسرائیل مجددا تغییر نمود و منفعت ملی خود را در #حذف_سخت مقاومت فلسطین دید. در #عملیات_جنین ارتش اسرائیل بازخورد موفقی را از رویارویی مستقیم با مقاومت گرفت، اما نباید فراموش کرد که اوضاع غزه و کرانه باختری از منظر #سطح_پایداری تشکیلات مقاومت اسلامی متفاوت است. و #پاک_سازی کامل نوار غزه برای اسرائیل، مسئله راحتی نیست.
6⃣ اگر #صبر اسرائیل را عده ای بر #عجز و ناتوانی رژیم در برخورد با قضیه قلمداد می کنند، سخت در اشتباه اند. با مروری کوتاه بر تاریخ نظامی و سیاسی اسرائیل به خوبی متوجه می شویم که رژیم صهیونیستی بحران های نظامی/امنیتی سخت تری را پشت سر گذاشته است و القای #ناتوانی در مدیریت مسئله مذکور به دستگاه نظامی و اطلاعاتی اسرائیل، شدت بسیار بیشتری از #تحمیل_بحران را بر رژیم صهیونیستی می طلبد. به طور کلی #موضع_سلبی و پدافندی اسرائیل در طوفان الاقصی را می توان ناشی از دو مسئله دانست:
۱- کنار رفتن گزینه نیروی هوایی از روی میز، به دلیل ورود #میدان_عملیات به اراضی اشغالی.
۲- صبر بر تکمیل اطلاعات و انتخاب #سناریوی_مطلوب از سناریو های دیگر امنیتی.
7⃣ هدف گذاری جریانات احساسی مبنی بر #نابودی رژیم صهیونیستی به وسیله عملیات #طوفان_الاقصی، فارغ از کمبود اطلاعات و علم، نشان دهنده موضع گیری متعصبانه و کاملا احساسی دارد. بسیار بعید و باورناپذیر است که در #سناریوی_نهایی نابودی رژیم اشغالگر قدس، #نقش_مستقیم لبنان، سوریه، عراق، یمن، جمهوری اسلامی ایران و حتی #همسایگان_نامحتمل اسرائیل را نادیده بگیریم. علاوه بر آن، دو مسئله دیگر نباید فراموش شود:
۱- حتی در مواضع رسمی #حماس نیز دیده می شود که آنها در این عملیات به دنبال #کسب_امتیاز هستند نه نابودی رژیم. در خوشبینانه ترین حالت ممکن، می توان بعد دوم و هدف نهایی مقاومت غزه را تغییر در #ادراک_ژئوپلیتیکی دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل، در رویکردی آینده محورانه دانست.
۲- اگر تحلیل #غرب و در راس آن #ایالات_متحده مبنی بر سقوط رژیم صهیونیستی باشد، یقینا سنتکام و حتی یوروکام به جای نظاره گری، اقدامات عملیاتی سخت و شدیدی را بر علیه قلمروی ژئوپلیتیکی #محور_مقاومت_اسلامی و #جمهوری_اسلامی_ایران انجام خواهند داد.
🇮🇷
💢 چرا عملیات طوفان الاقصی برای مقاومت اسلامی یک جنگ ناخواسته بود؟! (بخش اول)
این محتوا با رویکرد تحلیل گفتمان ارائه شده و هیچ پیچیدگی ناشی از رویکرد های تفسیری و انتقادی را که جای شبهه ای باقی بگذارد، ندارد.
در وهله اول برای تحلیل ادراک جمهوری اسلامی ایران و مقاومت اسلامی از #طوفان_الاقصی ، باید زمان را به ۳ برهه تقسیم کنیم: پیش از عملیات، حین عملیات و پس از عملیات
در تحلیل وقایع پیش از عملیات، ابتدا با استناد به قرائن فراوانی می توان صراحتا گفت که ایران هیچ نقشی در طراحی و اجرای این عملیات نداشته است. مقامات #حماس در گفتگو های خود اذعان کرده اند که این عملیات حتی موجب غافلگیری ایران نیز شده است! مقام معظم رهبری در سخنرانی خود کاملا صریح موضع می گیرند که ایران هیچ دخالتی در طراحی این عملیات #خودجوش نداشته است و مراجع اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا نیز فارغ از پروپاگاندای رسانه ای دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی، تایید می کنند که هیچ اطلاعاتی مبنی بر طراح بودن ایران در این عملیات به دستشان نرسیده است.
اما آیا این عملیات یک ضرورت راهبردی برای ما بود؟!
حدود ۴۰ هفته در اراضی اشغالی، تظاهرات گسترده و فراگیر ضد قدرت به قوت خود پایدار بود و به نظر می رسید که راهبرد فعلی، بر فروپاشی قدرت رژیم صهیونیستی از درون تاکید دارد.
در چنین شرایطی، کابینه سی و هفتم رژیم برای ابقای خود و مدیریت اوضاع نابسمان داخلی، به یک تهدید عینی خارجی نیاز داشت تا از نیرو هایی که بر علیه خود ساماندهی شده اند، در جهت منافع خود استفاده کند و بحران رفع شود.
فلذا ما شاهد آن بودیم که رژیم صهیونیستی در سناریویی کاملا محتمل، مجددا از دکترین اطلاعاتی خود مبنی بر تشدید فشار بر مبداء تهدیدات بهره گیری کرد. طراحی چندین عملیات ضد امنیتی و نظامی بر علیه ایران و حزب الله لبنان، به وضوح نشان می داد که رژیم صهیونیستی یک درگیری خارجی را می طلبد.
اما بحمدلله با هوشیاری مراجع مربوطه، هیچ واکنش احساسی و دور از منطقی به اسرائیل در این برهه زمانی داده نشد.
نخستین سوال این است که آیا در چنین شرایطی که ۴۰ هفته برای به ثمر نشستن یک شکاف درونی و داخلی در رژیم صهیونیستی صبر کرده بودیم، آیا تقدیم کردن خواست قلبی کابینه نتانیاهو (تهدید بیرونی) به آنان ضرورت داشت؟!
در وهله دوم، به وقایع حین عملیات می پردازیم. فارغ از تهییج و خوشحالی امت اسلامی (که بر مبنای وقایع روز اول و دوم طبیعی هم بود)، آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر و سیاستگذار کلان نظام جمهوری اسلامی، در اولین موضع خود این عملیات را واکنشی طبیعی و برگرفته از خشم فلسطینیان خواندند.
در علم مدیریت و رویکرد های تحلیلی، احساس در تعارض با منطق است و آنچه که به عنوان واکنشی خشمانه و احساسی تعلق می شود، فاقد هوش استراتژیک و منطق مدیریت است. اتفاقی که بار ها و بار ها در واکنش ایران به کنش های دشمن، دقیقا عکس آن روی داد! دکترین #در_زمان_و_مکان_مناسب به روشنی بیانگر غلبه تفکر منطقی بر تصمیم گیری احساسی در اصول کلی جمهوری اسلامی ایران است.
از سویی دیگر برخی محتوا های رسانه ای شده نظیر #بروشور نحوه مقابله با تانک های مرکاوا در دست عوامل پیاده حماس که بیانگر عدم آمادگی نیرو های عملیاتی حتی در تکنیک های ثابت رزمی ست، به وضوح نشان می دهد که این عملیات نه تنها در قالب سناریوی هوشمند طراحی نشده بود، بلکه فاصله تصمیم تا اقدام آن کمتر از یک روز به نظر می رسید.
دومین سوال این است که آیا تلفات بالای ۴۰۰۰ نفر، احتمال زیاد نابودی کلی حماس، متحد شدن مجدد معارضین صهیونیستی و تهدید موجودیت مقاومت فلسطین، ارزش یک عملیات چند ده کیلومتری را داشت؟!
شاید تنها و تنها عایدی این عملیات پس از موفقیت در حفظ موجودیت و جلوگیری از نابودی حماس، ضربه اطلاعاتی به شبکه جاسوسی رژیم صهیونیستی و شکست هیمنه اغراق آمیز امنیتی اسرائیل باشد، ولاغیر.
در وهله سوم، رفتار محور مقاومت پس از عملیات باید تحلیل شود.
حزب الله لبنان که ماه ها به انواع تحریک های رژیم صهیونیستی پاسخی نشان نمی داد، هم اکنون با اقدامات جزئی و حامل پیغام های سیاسی، سعی بر منصرف کردن رژیم صهیونیستی از عملیات زمینی دارد.
از جهتی دیگر، جبهه های عراق و یمن و احتمالا سوریه نیز پالس فعال شدن به طرف آمریکایی/اسرائیلی می دهند.
به خوبی می توان دریافت که شلیک روزانه چند راکت یا یک درگیری چند دقیقه ای کوتاه، مترادف با جنگ نیست. این اقدامات صرفا ماهیت سیاسی دارد و می خواهد بر تصمیم گیری دشمن اثر بگذارد.
جمهوری اسلامی ایران نیز در مواضع رسمی خود بار ها بر توقف فوری حملات رژیم صهیونیستی و اتمام این غائله تاکید می کند.
مشخصا مطابق تحلیل چند روز قبل که در این کانال منتشر شد، حماس از موضع ایجابی و مدیریت جنگ خارج شده و کاملا در موضع دفاعی خود قرار گرفته است.
ادامه دارد...
💢 چرا عملیات طوفان الاقصی برای مقاومت اسلامی یک جنگ ناخواسته بود؟ (بخش دوم)
در سیاست بین الملل و حوادث سیاسی/امنیتی، هر یک از طرفین فعال به عنوان بازیگر تلقی می شوند. بازیگران سیاسی برای مدیریت مطلوب صحنه، دست به طراحی و اجرای #سناریو می کنند.
سناریو تشریحی بر کنش و واکنش های بازیگران، به منظور هدایت یک جریان است. سناریو های امنیتی و نظامی، آن دسته از سناریو هایی هستند که یک یا چند عملیات و کم و کیف آن را مطابق #واقعیات موجود، پیش بینی می کنند.
ما در عملیات #طوفان_الاقصی معتقدیم که #حماس هیچ سناریویی نداشت و آن عملیات بر مبنای اصول علمی و منطق مستحکمی بنا نشد.
اما چرا؟!
هنگامی که یکی از بازیگران نظام بین الملل اقدام به طراحی سناریوی نظامی/امنیتی می کند، بخشی از آن را به واکنش های احتمالی بازیگران دیگر اختصاص می دهد و نسبت به هر واکنش احتمالی، ساز و کار متناسبی را مهیا می سازد.
با تحلیل مواضع حماس و حتی محور مقاومت اسلامی به خوبی می توان دریافت که شروع حمله زمینی اسرائیل به غزه، به هیچ وجه امر مطلوبی برای ما نیست. این روز ها تمامی قوای سیاسی محور مقاومت و حتی قوای نظامی آن، سعی بر جلوگیری از وقوع این تهاجم در وهله اول و تضعیف شدت آن در وهله دوم دارند که به وضوح نشان دهنده رضایت بخش نبودن قرارگیری حماس در موضع دفاعی جنگ زمینی، برای ایران و مقاومت اسلامی دارد.
حال سوالی پیش می آید که چگونه گروهی را طراح هوشمند سناریویی بدانیم، در حالی که پس از دو روز ابتدایی عملیات خود به صورت کامل از مدیریت جنگ عاجز شده و موضعی کاملا سلبی به خود گرفته است؟!
اگر حماس طراح این سناریو بود، یقینا می بایست تا مرحله آخر آن توان مدیریت سناریو را نیز می داشت. در حالی که واقعیت کاملا عکس این فرضیه است!
واکنش شدید هوایی و ورود زمینی رژیم صهیونیستی به نوار غزه، محتمل ترین سناریوی ممکن برای پیش بینی واکنش اسرائیل نسبت به طوفان الاقصی بود. در واقع، رژیم صهیونیستی در واکنش خود هیچ تدبیر دور از انتظاری را از خود نشان نداده است و این یعنی هیچ عملیات جریان ربایی و فریب دیگری در دستور کار اسرائیل نبوده است.
سوال بعدی این است که چگونه حماس را طراح هوشمند یک سناریو بدانیم، در حالی که در محاسبات مقاومت اسلامی، محتمل ترین واکنش این سناریو، یک وضعیت شدیدا نامطلوب و خسارت آمیز برای آن است؟!
مگر می شود کسی طراح سناریویی باشد که خود می داند در فاز دوم آن، وضعیت ۱۸۰ درجه بر علیه او خواهد شد؟!
موضع فعلی حماس و وضعیت غزه مطلقا پذیرفتنی نیست. هیچ هوش استراتژیکی یک منفعت تبلیغاتی را در برابر تهدید نابودی کل موجودیت بازوی خود قرار نمی دهد.
اکنون در وضعیتی هستیم که تنها تمرکز محور مقاومت اسلامی، #نجات_حماس است تا سال ۲۰۲۳ پایانی بر تاریخ این گروه فلسطینی نباشد.
به همین منظور، سناریو های پیش روی مقاومت اسلامی کاملا ماهیت سلبی دارد و به سادگی می توان متوجه شد که تمام چشم و گوش ها وابسته به یک دو راهی است: آغاز یا عدم آغاز عملیات زمینی!
به عبارتی دیگر، در حال حاضر مقاومت اسلامی دیگر موضع ایجابی ندارد و تمام گزینه های روی میز خود را معطوف به اقدام رژیم صهیونیستی کرده است. آنچه که مسلم است، این است که فارغ از کم و کیف عملیات، این اقدام در برهه کنونی خواست مقاومت اسلامی نبود و وضعیتی که ممکن است مناقشه نظامی منطقه را تشدید کند، یک جنگ ناخواسته برای حزب الله لبنان، سوریه و سایر گروه های مقاومت محسوب می شود.
دخالت مستقیم جمهوری اسلامی ایران با توجه به دکترین نظامی و امنیتی کشور بسیار بعید است، اما غیر ممکن نیست. مسلما در صورت راسخ بودن عزم رژیم صهیونیستی مبنی بر نابودسازی حماس، جبهه های شمالی، شمال شرقی، شرقی و حتی دورتر از محیط امنیتی اسرائیل، متناسب با وضعیت لحظه به لحظه منطقه و با هدف موازنه سازی تهدید، بر علیه رژیم صهیونیستی فعال خواهند شد.
#اسراییل بعد از حدود یک ماه حمله به #غزه تا الان به هیچکدوم از اهدافش نرسیده!
نه #حماس را از میان برده
نه غزه را تصرف کرده
نه تونل ها را نابود کرده
نه گروگان ها را آزاد کرده
و نه حتا باعث کوچ مردم غزه شده
فقط در غزه قتل عام کرده
این یعنی یک شکست واقعی
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
جوانان مقاومت حزبالله
.