eitaa logo
اخبات
117 دنبال‌کننده
682 عکس
318 ویدیو
16 فایل
در آپارات با همین آیدی هستیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر قدرت آینده جهان را در شرق بدانیم، چهار ابرقدرت شرقی را میتوان در نظر گرفت که به لحاظ موقعیت جغرافیایی، به مثابه چهار ضلع لوزی هستند: ضلع شرقی، چین ضلع شمالی، روسیه ضلع غربی، ایران ضلع جنوبی، هند در میان این چهار ضلع، کشورهایی قرار دارند که بلاشک محل نزاع این چهار ابرقدرت خواهند بود. این کشورها شامل کشورهای حوزه آسه‌آن(اندونزی، مالزی و...)، کشورهای افغانستان و پاکستان و کشورهای آسیای میانه هستند. امتیاز ما در بین این چهار ابرقدرت این است که ای کشورهایی که مرز بین ما و سه ابرقدرت دیگر را تشکیل می‌دهند، مسلمانند. و جدای اشتراک دینی، کشورهای آسیای میانه با ما اشتراک‌های ملی و قومی هم دارند. تهدید ما چیست؟ ۱. روسیه کارهای فرهنگی را خیلی وقت است شروع کرده. مثلا دولت تاجیکستان چندسالی است که سیستم آموزشی را ملزم به آموزش خط سریلیک روسی به جای خط فارسی می‌کند. ۲. موسسات فرهنگی چینی و فرهنگ‌های بی‌تی‌اس کره‌ای در حال رشد در این نواحی هستند. ۳. ترکیه‌ای‌ها درحال القای تعصب نژادی ترکی به منطقه آسیای میانه، به‌خصوص قزاقستان و ازبکستان هستند. @MajKarimi
دختری عرب در خیابان‌های ایتالیا چفیه فلسطینی را به کمر می‌بندد و در حمایت از فلسطین می‌رقصد دختری بی‌حجاب در ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ به راهپیمایی می‌آید و از جمهوری اسلامی حمایت می‌کند خواننده‌ای مصری با سبکی آمریکایی گیتار می‌نوازد و علیه آمریکا و اسرائیل می‌خواند پسر عرب و مسلمان و همجنس‌باز در برزیل از فلسطین حمایت می‌کند و... نمونه‌هایی از این دست زیادند که یک فرصت و یک تهدید در دل خود دارند: فرصت: تاثیرات فرهنگی غرب، اگرچه در اذهان و قلوب جوانان مسلمان رسوخ کرده اما بسیاری از این جوانان متوجه کلیت حق و باطل در عرصه سیاست هستند و این اثرات جنگ نرم، هنوز آن‌ها را نابود نکرده. تهدید: غرب توانسته مدل‌ها و روش‌های خود را در وجود بسیاری از جوانان ما بکارد و این یعنی این جوانان نمی‌خواهند با مدل‌های دینی پیش بروند. این حرکات یعنی اینکه درست است که این جوانان حاکمیت آمریکا را نمی‌پذیرند، اما لزوما طرفدار مدل اسلامی حکومت و جامعه هم نیستند و در حالتی یک بام و دو هوا قرار دارند. برد با ماست اگر زودتر بتوانیم پیوند سیاست و فرهنگ و جامعه با هم را به این جوانان نشان دهیم و برایشان جا بیندازیم که اگر از ترامپ و بایدن بدت می‌آید، باید از فلان فیلسوف و اقتصاددان لیبرال هم بدت بیاید؛ این‌ها جدای از هم نیستند. @MajKarimi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
«حال من گرفته میشه، بحران روحی پیدا می‌کنم...» گور این روح! در مرگ این روح! تو در معاشرت‌ها(کارهای جمعی) ضعف‌هاتو پیدا می‌کنی، نه اینکه معاشرت‌ها به تو این ضعف رو بدهند. ... ما از ظهور مشکلات و ضعف‌های خودمون فرار می‌کنیم و این رو پای قدسیت روحی خودمون می‌ذاریم! بله طبیعیه وقتی من برم صبح تا شب مطالعه کنم وضعم بهتر میشه ولی مگه اینو از من خواستن؟! @MajKarimi
دوست دارم یک صهیونیست این بنر کوروش را برای اهالی غزه و لبنان و یمن بفرستد تا برای آن‌ها ثابت کند که جمهوری اسلامی نه از روی اسلام و دلسوزی، بلکه مثل همان پهلوی‌ها در امتداد آرمان کوروش و نه محمد(ص) دارد حرکت می‌کند و قصد تصرف سرزمینی شما را دارد. سوالم از شهرداری این است که چند نفر از شهدای ما وقتی خون می‌دادند، افق آرمان کوروش را مدنظر داشته‌اند؟! بیچاره‌های مفلوک، فکر می‌کنند انقلابی را که نمازشب‌خوان‌ها به ثمر رسانده و نگه داشته‌اند را می‌توان با ژیگول‌های باستان‌گرا به نتیجه رساند. @MajKarimi
قضیه توصیه سلامی به نماز به فوتبالیست‌هایی که با دوست‌دختران‌شان فسادها کرده‌اند، ظاهراً سوژه شده. مشکل بسیاری از ما، از جمله سلامی، این است که باتوجه به شخصیت، روحیات و ظرفیت‌های خودمان گام برنمی‌داریم. این را می‌گویم چون حدس می‌زنم بسیاری از سرداران سپاه، الان دوست دارند مانند حاج قاسم باشند و ادای او را دربیاورند. حال آن‌که بعضی روحیات انعطاف پذیر و مهربانانه حاج‌قاسم، مثلا اگر می‌گفت فلان دختر کم‌حجاب هم دختر من است، و یا از فلان خواننده زن مسیحی لبنانی به نیکی یاد می‌کرد، واقعا روحیه‌اش را داشت و ادا درنمی‌آورد. مشکل من با خیلی از این مهربان بازی‌های سرداران سپاه، از روی فلان حکم فقهی نیست، بلکه این است که به کاری که می‌کنند اعتقاد ندارند. و صرفا می‌خواهند ادا در بیاورند و وقتی هم انسان وارد ادا و اطوار شد، ناشی می‌شود و چپ می‌کند. مثل خیلی از اصلاحاتی‌هایی که در دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ برای جذب حداکثری در چاه انحراف افتادند و ضدانقلاب شدند.
رهبری توی سخنرانی اخیرشون در دیدار با بانوان، درمورد شایسته سالاری در انتخاب مسئولین گفتن و اینکه مهم نیست برای انتخاب مثلا یک وزیر یا نماینده مجلس، نگاه به جنسیت کنیم؛ زن و مرد فرقی ندارن توی این قضیه و هر کدوم شایسته‌تر بود باید انتخاب بشه. اینجا بزرگواران حاضر در جلسه تکبیر گفتن. ولی بعدش رهبری به لزوم عدم تزاحم این فعالیت اجتماعی با و بزرگ زن در خانه‌داری و فرزندآوری اشاره کردن. و دیگه کسی تکبیر نگفت. بشخصه خجالت کشیدم. وقتی درمورد اینکه مادری مهم‌ترین کار یک زن هست گفت وقتی درمورد خانه‌داری گفت وقتی درمورد لزوم پایین‌اومدن سن ازدواج گفت وقتی از منطق اسلام در برابر غرب گفت، هیچکس تکبیر نگفت ولی وقتی گفت ظرف شستن و لباس شستن وظیفه زن نیست، تکبیر گفتن! خیلی برام عجیب بود. خیلی!
شاید یکی از علل مردمی‌تر‌شدنِ جمهوری بولیواری ونزوئلا نسبت به دیگر حکومت‌های چپ آمریکای لاتین، همانی باشد که نویسنده کتاب «انقلاب ونزوئلا، گفتگو با چاوز» گفت. چاوز سوسیالیسم را قبول داشت اما چندان معتقد به مارکسیسم و کمونیسم نبود، بلکه بیشتر بولیواریانیسم را مطرح می‌کرد و نام بولیوار را بر جنبش‌های خود از دهه ۱۹۷۰ می‌گذاشت. بنظرم، همین باعث مردمی‌شدن انقلاب ونزوئلا و اثرگذاری و سلامت بیشتر آن نسبت به دیگر تحرکات چپ آمریکای لاتین دانست. و همین سبب کمتر آلوده‌شدن انقلاب ونزوئلا به چارچوب‌های غلط و آهنین کمونیسم شد. کاش دیگر چپ‌های منطقه که آرزوی جنگ چریکی در دل دارند، به الگوی چاوز و بولیواریانیسم روی بیاورند. امروز صحبت‌های رهبری در سال ۱۳۶۸ را می‌شنیدم که در مذمت انقلاب‌های کمونیستی فرمود که هر حرکتی که با کمک و همراهی مردم نباشد، محکوم به سقوط است.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از بعضی‌ها شنیدم که مخالف میثم مطیعی هستند چون همیشه مداحی‌اش پیوند خورده با مسائل اجتماعی و سیاسی روز؛ یعنی نمی‌شود با مداحی‌اش غرق خیال شد و حال کرد! درواقع منظور نفس‌شان این است که وقتی مداحی مطیعی را می‌شنوی، در وجودت دغدغه دمیده می‌شود و باید بایستی و کاری کنی؛ نمی‌شود بیایی در هیئت و فقط از امام(ع) درخواستی کنی و بروی. جدا از ماهیت عربی/فارسی مداحی‌اش که پیام ثابتی را بین امت پخش می‌کند. این مداحی عربی/فارسی مطیعی درمورد شیردلان یمن و برای سال 1394 است. ارزش بازنشر را دارد... شمیم رحمان از یمن می آید دم اویس است از قرن می آید رسد دوباره بانگ یا علی یمن هماره بوده با علی
امروز مردم [جمهوری] آذربایجان دارند احساسات اسلامی خود را نشان می‌دهند. رهبران شوروی به درستی در اقدامات گذشته خود تجدید نظر کرده‌اند. مبادا دچار اشتباه شوند و برخورد بدی با این احساسات بکنند! ۱۹ دی‌ماه ۱۳۶۸، امام خامنه‌ای اگر بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که چرا در آن زمان، نظام اینقدر صریح در برابر بلوک شرق موضع می‌گرفت اما الان کمتر نسبت به قدرت‌های شرقی این صراحت را دارد، در واقع به پاسخ عدم ورود نظام به خیلی از مسائل حساس روز بین‌الملل هم میرسیم. منظورم ورود به جنگ غزه نیست؛ منظورم ورود به ماجراهای مسلمانان مظلوم در میانمار، هند، شمال غرب چین و... است. مسئله، پشتوانه جامعه است. اگر ولی پشتوانه داشته باشد اما سال ۱۳۶۸ باشد و به لحاظ تکنولوژی نظامی فقیر باشد، موضع می‌گیرد و ورود می‌کند. اما اگر پشتوانه مردمی زیاد نداشته باشد و سال ۱۴۰۰ باشد و انواع موشک را هم داشته باشد، ورود نمی‌کند. مسئله میزان فهم مردم است. البته معتقدم کیفیت طرفداران فعلی ولی از ۳۰ سال پیش خیلی بیشتر است. اما گاهی کمیت هم مهم است... راهکار حل این مشکل کمیت در وادادگی در جنگ نرم نیست، که بیخیال حجاب و... بشویم. در تولید نسل جدید حزب‌اللهی است. توان مدیریتی و بودجه‌هایی که صرف فوتبال و واردات کالاهای لوکس و... می‌شود تا بخش عیّاش جامعه را جذب کند، باید صرف خانواده‌ها و فرزندآوری شود.
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
پاکستان نمونه‌ی نقض کاملی است که از چه امت اتحاد دولت‌ها نیست. امت اسلام و امت شیعه در پهنای پاکستان هم‌پای ایران و گاه داغ‌تر از آن در بیعت امام امت است اما دولت آن حلقه به گوش امریکا و امت آن است...
به بهانه بر سر زبان افتادنِ کشور مورد علاقه‌ام در مطالعات بین‌الملل؛ پاکستان. در این مطلب در چهار قسمت، چهار نکته را برای شناخت بیشتر پاکستان، بخش‌بندی کرده‌ام. مطالبی که به صورت پراکنده این‌طرف و آن‌طرف دیده‌ام و در ویکیپدیا و... به صورت یک‌جا برای شناخت پاکستان به دست نمی‌آید. الف: چه شد که پاکستان تشکیل شد؟! پاکستانی‌ها، ملتی‌اند که به نظر من به اشتباه و با لجبازی هیئت مدیره اتحادیه مسلمانان هند، مجبور به کوچ چند صدهزار نفری شدند تا کشوری جداگانه و مسلمان را در ۱۹۴۷ تشکیل دهند. غافل از آن‌که تصمیم گیران قصد دیگری دارند. غافل از آن‌که بعضی اعضای هیئت مدیره اتحادیه مذکور قصد تشکیل یک دولت اسلامی جداگانه را نداشتند، بلکه بعضاً با غرب در ارتباط بوده و یکی‌شان که از خاندان انحرافی «آقاخان» بود، آنقدر مورد اعتماد استعمارگران بود که او را رئیس جامعه ملل(نسخه قبلی سازمان ملل) کرده بودند. دوتای دیگرشان هم شاگرد یکی از مدیران کمپانی هند شرقی بودند. خود محمد علی جناح نیز قصدش از جداسازی مسلمانان، تشکیل جامعه اسلامی نبود، بلکه صرفا به ماجرا قومیتی نگاه می‌کرد و معتقد بود «قوم هندو» دارند مدرسه و دانشگاه می‌روند و مدرن می‌شوند، پس «قوم مسلمان» باید همین‌طور توسعه بیابند. حتی جناح و دیگر اعضای هیئت مدیره اتحادیه مسلمانان هند پس از استقلال پاکستان، نقش اسلام را در حکومت‌داری چیز محوری‌ای نمی‌دانستند و چندسال پس از تشکیل پاکستان و فوت جناح، با فشار مردم و روحانیون، کلمه «جمهوری اسلامی» به اضافه شد و مواردی در قانون اساسی‌اش تغییر کرد. اما چرا گفتم به اشتباه پاکستان جدا شد؟! برای این حرف چند دلیل دارم: ۱. این روند استقلال پاکستان در ظاهر به دست اتحادیه مسلمانان هند به ریاست جناح بود، اما این استقلال چه استقلالی‌ست که یک سال قبل از تشکیل کشور پاکستان، سیستم اطلاعاتی دولت این کشور توسط یک افسر انگلیسی پایه‌گذاری شده؟(این سیستم اطلاعاتی قوی امروزه همان آی‌اس‌آی پاکستان است). ۲. چرا کسانی مثل که نظریه‌پردازان حکومت و جامعه دینی در بین مسلمانان هند بودند و مشهور هم بودند، جایی در هیئت مدیره اتحادیه مسلمانان هند نداشتند و مخالف تشکیل پاکستان بودند؟! چرا مودودی‌ها این اتحادیه را دارای صلاحیت لازم نمی‌دانستند و واردش نشدند؟! چرا عمده اعضای مدیریتی این اتحادیه از مسلمانان دانشگاهی و سکولار بودند و علمای دین کمتر در آن حضور داشتند، با اینکه مسلمانان آن موقع هند که اکنون در پاکستان‌اند، بسیار متشرع‌اند. (البته بعد از اینکه کار از کار گذشت و پاکستان تشکیل شد، مودودی با دعوت اقبال لاهوری به پاکستان آمد.) ۳. چرا این استقلال که ظاهراً قهرمانش بزرگان اتحادیه بودند، مرزهایش توسط انگلیس کشیده شد؟ چرا بزرگان اتحادیه، درخواست را برای متحد ماندن هند قبول نکردند؟ چطور اتحادیه قبول کرد که این کشور واحد مسلمانان، دو تیکه دور از هم باشد؟(کشور پاکستان و بنگلادشِ امروزی که صدها کیلومتر از هم فاصله دارند، در ابتدای نقشه‌کشی تجزیه‌محور انگلیسی‌ها، یک کشور بودند که بعدها جدا شدند.) ب: اما نتیجه این جداکردن پاکستان از هند چه شده؟ امروزه، مسلمانان در هند اگرچه ۴۰۰میلیون نفرند اما اقلیتی دربرابر ۸۰۰ میلیون هندو محسوب می‌شوند که آن ۸۰۰ میلیون به راحتی یک دولت هندوی تندرو از حزب «بهاراتیا جاناتا» را به ریاست «نارندا مودی» سرکار می‌آورند تا چشم برهر جنایتی علیه مسلمانان ببندد. کافی‌ست چند مستند انگلیسی و عربی که سایت‌هایی مثل «شعوبا» به فارسی زیرنویس‌شان کرده را در مورد وضعیت مسلمانان هند ببینید. از آزار دختر باحجابی که می‌خواهد وارد دانشگاه شود تا شکنجه مسلمانی که گوشت گاو می‌فروشد(گاو برای هندوها مقدس است). از طرفی دیگر، بنگلادش و پاکستان هم دو کشور مسلمان کوچک و فقیر شده‌اند که مدام باید وابسته به این و آن باشند. اگر پاکستان(۲۳۰میلیون جمعیت) و بنگلادش(۱۷۰میلیون جمعیت) از هند جدا نشده بودند، الان تعداد مسلمانان نصف هندوها نبود و قدرت اجتماعی و سیاسی بیشتری در هند، یکی از قدرت‌های نوظهور جهان نوین، داشتند. یعنی چه؟ یعنی هندی که یکی از چهار قدرت بزرگ شرقی است، نیمی از قدرتش دست مسلمانان می‌بود. ادامه دارد... @majkarimi