📸 #اینفوگرافیک | مادری بهنگام ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅

🎥 #موشن_گرافیک | تطهیر موذیانه شاه #پهلوی_بدون_روتوش ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅

🎥چه کار کنم موقع ناراحتی عصبانی نشم؟ (راهکاری از عالمان اخلاق). 🎙 محمدرضا هاشمی ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅

❌ در کدام مقطع از تاریخ، یک ولی خدا با این درجه از قاطعیت، از آینده‌ای به این روشنی سخن گفته‌اند؟ عجیب نیست!؟ اگر خداوند متعال اذن چنین جملاتی و چنین بشارت‌هایی را داده، می‌توان دریافت که در مقابل، چه حدی از امواج #ناامیدی پراکنده شده و قرار است با این نفس حق، طوفان‌های یاس آفرین دفع گردد. قالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ﴿۶۱﴾ قالَ كَلّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ﴿۶۲﴾ «سوره شعرا» ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅

🎥 اولویت امروز ما چیست؟! ❌ غفلت از #اولویت و تکرار ماجرای کربلا! 📚 #حجت_الاسلام_راجی ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅

گزارشی از کلکسیون سامانه‌های پدافندی امارات که از امتحانِ یمن رو سفید خارج نشدند شبنامه / سامانه‌های پدافندی امارات که پهپاد ترکیه را زدند اما در مقابل یمنی‌ها خواب بودند / چرا سامانه‌های روس و آمریکا کاری از پیش نبردند؟ / چه بر سر پانصد تیری که هر کدام ده میلیون دلار خریداری شده آمد؟ / قسمت ۷۳۵ ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅

✍حجت الاسلام قرائتی : آدمیزاد موجود عجیبی است ، چون برای هدایتش ۱۲۴ هزار پیامبر کفایت نکرد ، اما برای گمراہ کردنش یک شیطان کافی بود!!! 💠 💚جای خالی قرآن ┄┅┅❅♥️❅┅┅┄ @ekhlasse

✅ #یک_خبر_یک_تحلیل( ۱۵۵) 🌀خبر: این روزها جریان اصلاحات با همدستی برخی مسئولین دولت سابق سخت مشغول خودنمایی برای جلب‌توجه افکار عمومی با موضوعات گوناگون است که در صدر آن‌ها «تخریب دولت رئیسی» قرار دارد. آخرین نمونه از این تخریب‌های غیرمنصفانه مربوط به سیاه نمایی از وضعیت شغلی یک استاد دانشگاه به نام محمد فاضلی و مقصر جلوه دادن دولت در این موضوع بود. 💠 گزاره‌های خبري: 1- عبدالناصر همتی، رئیس سابق بانک مرکزی در توئیتی دراین‌باره نوشت: «تسویه اساتید از دانشگاه‌ها به دلایل سیاسی می‌تواند نشانه تصمیم برای در هم ‌ریختن ساختار نیروی انسانی کشور باشد». 2- «هادی خانیکی» فعال سیاسی اصلاح‌طلب و مشاور رئیس‌جمهور دولت اصلاحات نیز گفته است: «من بابت این اتفاق متأسفم و این را به‌عنوان یک زنگ خطر یا علامت بالینی می‌دانم که نشان می‌دهد یک بیماری جدید در حوزه بوروکراتیک و حوزه سیاسی و حوزه اجرائی دانشگاهی در حال اتفاق است. این یک هشدار و فاجعه است که باید جلوی آن را گرفت، وگرنه هزینه‌های سنگین‌تری برای محیط‌های علمی و پژوهشی خواهد داشت». ❌گزاره‌های تحلیلی: 1⃣ اولاً مسئولانی فعلی دانشگاه شهید بهشتی عمدتاً از افرادی هستند که در دولت روحانی منتصب شده‌اند. 2⃣ ثانیاً اصلاً بحث اخراج مطرح نبوده و در دانشگاه تهران و دانشگاه‌های دیگر نيز این اتفاق بر اساس آئین‌نامه‌های استخدامی دانشگاه‌ها رخ می‌دهد. 🔸 آنچه واقعیت دارد این است که، علت عدم پذیرش تبدیل عضویت محمد فاضلی از پیمانی به رسمی از سوی هیئت اجرایی جذب دانشگاه، به دلیل عدم حضور منظم وی در دانشگاه و برخی تخلفات اداری مثل فعالیت در یک پست رسمی در وزارت نیرو بدون اطلاع دانشگاه بوده است که در توضیح دانشگاه شهید بهشتی از آن با عنوان «عدم انجام تکالیف مقرر در مواد ۲۱، ۲۲ و ۱۱۴ آئین‌نامه استخدامی اعضای هیئت‌علمی» نام برده شده است. این جوسازی ها در صورتی است که به گفته فاضلی دو بار هم در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ در دولت روحانی، هیئت جذب دانشگاه، رأی منفی به درخواست او داده‌اند. 🔺 نکته پایانی: ما نکته قابل تامل این است که این روزها جریان اصلاحات با همدستی برخی مسئولین دولت روحانی سخت مشغول خودنمایی برای جلب‌توجه افکار عمومی با موضوعات گوناگون است که در صدر آن‌ها تخریب دولت رئیسی قرار دارد. جریان اصلاح‌طلب براي زير سؤال بردن اقدامات تحولي دولت سيزدهم حاضر به هرگونه نقد غیرمنصفانه است و در ميان آن‌ها عده‌ای نيز هستند که نقد را با انتقام اشتباه می‌گیرند و هر مسئله‌ای را دستاویزی برای زدن اركان دولت و اقدامات آن قرار می‌دهند كه این نوع رفتارهای منفعت طلبانه سیاسی جاي تأسف و تأمل دارد. ✍ حسين عباسيان #روایت_درست | #روشنگری ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅

🎥 پاسخ غافلگیر کننده سید محمد مرندی به مجری برنامه "هاردتاک" شبکه بی‌بی‌سی که از او پرسید، اگر برنامه هسته‌ای شما صلح آمیز است، غنی سازی 60 درصد برای چیست؟ ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌┅═ 🌿🌸🌿 ═┅

💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣ قسمت بیست و دوم سعید دنبال بهانه ای بود تا بچه ها این سوال رو بپرسند. نیم نگاهی به مریم کرد. بعد نگاه پر از آرامش و محبتش رو چرخوند سمت فاطمه و گفت: _آفرین به دختر خوشگل خودم که این سوال به جا رو پرسید. بعد رو به بقیه بچه ها ادامه داد: _کی میتونه جواب بده؟ البته مامان نباید جواب بده. و چشمکی زد و خندید. علی جواب داد: _چون خدا گفته. بابا در جوابش گفت: _آفرین به حاج علی. حالا ببینم میتونی بگی خمس دادن یعنی چی؟ علی آره کشداری گفت که در واقع می خواست نشون بده کاملاً به موضوع آگاهه. بعد ادامه داد: _ ما اینا رو تو کتاب احکام نوجوان تو مدرسه خوندیم. مریم گفت: _ خب بگو تا بقیه هم یاد بگیرند. علی گفت: یک پنجم اضافه خرج یکسال را باید به مرجع تقلیدتون بدیم. _مثلاً شما امروز میری سر کار و حقوق می گیری. همون روزی که حقوق می گیری میشه سر سال خمسی شما. یعنی تا سال دیگه همین موقع هرچی درآمد داشته باشی و خرید کنی مال خودت. اما به این روز که رسیدی هرچی برات مونده باشه باید یک پنجم اون رو بدی به مرجع تقلیدت. اون یک پنجم اصلاً مال خودت نیست. و اگه ندی از چهار پنجم مالی که برای خودت هست هم نمیتونی استفاده کنی چون باید خمسشو میدادی و ندادی. مثلا سر سال خمسی شما 100 هزار تومن تو جیبت هست. باید 20 هزار تومن رو خمس بدی به مرجع تقلید خودت. فاطمه از بابا پرسید: _چرا باید به مرجع تقلیدمون بدیم؟ سعید رو به علی کرد و گفت: _داش علی شما جواب بده. علی گفت: _دیگه جواب اینو خودمم نمی دونم. مریم سریع وارد بحث شد و گفت: _چون خدا گفته خمس رو به امام معصوم بدیم تا برای مخارج اسلام و نیازمندان جامعه هرطور که صلاح بدونه هزینه کنه. الان که امام معصوم زمان ما در غیبت هستند باید به مرجع تقلیدمون بدیم تا او به نیابت از امام زمان هزینه کنه. سعید گفت: بچه ها خمس دادن خیلی برکت داره ها. مثلا اولین باری که خمس دادیم، همون سال امام رضا ما رو طلبید و رفتیم زیارتش. _ مریم ادامه داد و گفت خب حالا پاشید برید اتاق تون رو مرتب کنید که شتر با بارش اونجا گم میشه. علی آقا شما هم سفره رو جمع کن بعد برو وسایلت رو مرتب کن. علی از اول صبحونه تلویزیون رو روشن کرده بود و نیم نگاهی به شبکه ورزش داشت. در مقابل صحبت مامان سری تکون داد و گفت: _باشه مامان الان جمع می کنم. مریم کمی صداش رو بلندتر کرد و گفت: _علی آقا مگه قرار نبود فقط مسابقات تیم ملی رو ببینی؟ علی جواب داد: _خب اینم یه جورایی تیم ملیه. تیم باشگاهی ایران و تیم باشگاهی عربستان. سعید گفت: _ان شا الله که این عربستانیا لوله بشن. و خندید. بعد از علی پرسید: _حالا کدوم تیم باشگاهی ایرانه؟ _استقلاله. _حالا اگه تیم ملی بود ارزش داشت ببینیم ولی استقلال، پرسپولیس و این تیمای باشگاهی ارزشش رو نداره وقتمونو براش بذاریم. اگه خودمون پاشیم گل کوچیک بازی کنیم بیشتر می ارزه. بعد دو بار آروم زد به پشت شونه ی علی و ادامه داد: _پاشو باباجون. وقتی مامان میگه خاموش کنیم فقط باید بگیم چشم. پاشو سفره رو جمع کن و وسایل اتاقتو مرتب کن تا بعدش خودمون با هم بازی کنیم. صدای زنگ تلفن بلند شد. محمد دوید سمت گوشی. طبق معمول هم یادش رفت سلام کنه. _الو.بفرمایید...... _شما؟......... _مامانم داره صبحونه می خوره.الان گوشیو میدم بهش. دوید سمت مامان و یواش گفت: _خاله عارفه ست. مریم گوشی رو برداشت و سلام علیک کرد. صدای عارفه اما نشاط همیشگیشو نداشت. با بغض و ناراحتی سلام و احوال پرسی کرد. _مریم جون یه اتفاق بدی افتاده که نمی دونم چی کار کنم. مریم با آرامش و ملاطفت جواب داد: _چی شده عزیزم؟ بغض عارفه ترکید و گریه کنان به مریم گفت: _امروز دیدم شوهرم داره تو گوشیش با یه خانمی چت می کنه. آسمون رو سرم خراب شد. حالم خیلی بده. نمی دونم باید چی کار کنم. تو رو خدا بگو من چی کار کنم. مریم آرام و خیلی با آرامش گفت: _نگران نباش عزیزم. الان بچه ها اینجان نمی تونم صحبت کنم. تا چند دقیقه دیگه از تو اتاق، خودم باهات تماس می گیرم. عارفه با هق هق گفت: _باشه مریم جان منتظرم. و قطع کرد. ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی ویراستار: ح. علی پور @ekhlasse