eitaa logo
اختیاری هشترودی
212 دنبال‌کننده
340 عکس
252 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایام فاطمیه سال ۱۳۹۸ با نوای مداح اهل بیت روضه سوزناک
🏴شهادت صدیقه کبری(س) دوشوب آنامیز    بوگئجه   آرالی سینوبدی قولی سینه سی یارالی کفن بلشوب    آنامین قانینا چاره اولانمور   یارلی جانینا یاره وئرور گینه قان قدی اولوبدی کمان(۲) باشی آغاروب یانوب  آغلویورام ئولوبدی جوان سینه داغلویورام قاپوسی یانوب آنام الده ئولوب گوزوم یاشینی ئوزه  باغلویورام یاره وئرور گینه قان قدی اولوبدی  کمان(۲) قاپی دالینا    یئخدیلار آنامی چاغوردی اوگون دادینه آتامی دیوردی علی سقط اولوبدی بالام سینم یارادی گل باغلا یارامی یاره وئرور گینه قان قدی اولوبدی  کمان اولوب غمینه صاحب اشکی روان دیور بالالار گئتمه سن آناجان کفندن آچوب اوایکی قولونی اوشاقلارینی اودی گویلون آلان یاره وئرور گینه قان قدی اولوبدی  کمان(۲) ✍ حاج عباسعلی دهقان(صاحب)۱۴۰۱/۹/۲۸ ✨ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫
زبان را مگردان عیب کسان که خود عیب داری و مردم زبان 🍂🍃🍂🍃
اربابی طمعکار و کم فروش در مغازه بقالی خود غلامی هندی داشت . ارباب به او گفته بود هر زمان که مشتری روغن یا عسل خرید، بعد از وزن کردن از غفلت مشتری استفاده و انگشت داخل کاسه کن و مقداری از عسل یا روغن را بردار و انگشتت را به دهانه خیک بمال. با این روش بعد از مدتی ارباب مقدار زیادی روغن و عسل جمع کرده بود. غلام از این کار بسیار تنفر داشت، اما از ترس فقط در دل می توانست ارباب خود را ناله و نفرین کند. روزی سر خیک، که تا آن روز بسیار بزرگ شده بود باز شد و عسل ها به زمین ریخت و ارباب هر کاری کرد نتوانست جلوی ریختن عسل ها را بگیرد غلام با دیدن این صحنه زبان باز کرد و به ارباب طماع خود گفت: انگشت انگشت جمع کردی، خیک خیک از دست دادی بَد مکن که بد اُفتی ، چَه مکن که خود اُفتی 👤شمس تبریزی اگر به کارهایی که می کنی و اتفاقاتی که برای تو رخ می دهد دقت کنی، متوجه می شوی که هرلحظه در حال مواجه با عکس العمل رفتار خودت هستی. 🌐لینک کانال https://eitaa.com/ekhteyari توبندگی چوگدایان به شرط مزد مکن که دوست خودروش بنده پروری داند @ekhteyari  🆔 ۰۹۱۲۲۵۲۳۶۰۷
یوخدو نظیری دهریده قبله نمادی فاطمه کفّو علی مرتضی گنج وفادی فاطمه مرضیه دی زکیه دی زینب و کلثوم ننه سی عشقی حسینه اورگَدیب سرو سخادی فاطمه پیمبرین خانم قیزی شآنیده بی نظیر دی مام شهید کربلا مرغ همادی فاطمه رحم ائیلییبدی یوخسولا هدیه وئریبدی کوینه گین معدن رحمت و وفا کان سخادی فاطمه غیرتی  وار بو خانمین  ختم رسالت قیزیدی خطبه سی تازه دور هله یار ولادی فاطمه آچیبدی باغلی یوللاری دئییب عم اوغلو دمبدم دهریده اؤز امامینه بیلین فدا دی فاطمه دفاع ائدیب ولایتی  سینیبدی قول قابیر قاسی حیدره ده چتین زامان مشکل گشادی فاطمه رسول حقّیدن سورا دویوشدو غاصبلریله قولو قابیرقاسی یوزو بوتون یارادی فاطمه افضلی یاز دینه گؤره جانینی ائیلدی عطا. محسنینی شهید وئریب قلبی یارادی فاطمه ۱۳۸۸/۲/۲۷ قدرت الله محمودی افضلی
هدایت شده از عابدینی
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه علمُک . هییت بین الحرمین قم به مدت ده شب برگزار می کند . از تاریخ ۶ / ۹ / ۱۴۰۳ لغایت ۱۵ / ۹ / ۱۴۰۳ بعد از نماز مغرب و عشا الی ۸/۳۰ همراه با سفره اطعام و احسان مکان : قم ، نیروگاه، شيخ آباد ، کوچه ۱۸ ، حسینیه چهارده معصوم(علیهم السلام )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمانم سلام آقای من سلام پدر مهربانم نفس بده تا برایت نفس نفس بزنم نفس به جز تو نخواهم برای کس بزنم مرا اسیر خودکرده ای آقا دعایی کن که آخرین نفسم را در رکابت بزنم اللّهمَّ‌ عَجِّلْ‌ لِوَلِیِّڪَ‌ الفَرَج تعجیل درفرج پنج صلوات
زبانحال حضرت زهرا (س) وکمک خواستن آن حضرت در بین درو دیوار از فضه ی مکرمه سبک : میگذرد کاروان گورنه غریب اولموشام، ابر کیمی دولموشام لاله کیمی غصه دن، پرپر اولوب سولموشام درگاهیم نار ظلمه یانیب فضه گل سینم پارچالانیب ای وای منه (3) غم اورگین دلمه سین، غصه ییوب ئولمه سین سعی ائله بو محنتی، مظلوم علی بیلمه سین داغلانان قلبیمه غم دولوب فضه گل محسنیم سقط اولوب قورخورام ایندی بیله، غم اوخی قلبین دله گورسه بو حالدا منی، فاتح خیبر ئوله ای وای منه 3 بویوروب رسول کردگار چکمه سین مرتضی ذوالفقار ای وای منه (3) گل دئییم اولدی نلر، غملریمه اول سپر محسنمون غصه سی ، ائتدی منی خون جگر محسنون اولدی ای خوش سیر مقتلی بین دیوارو در ای وای منه (3) دهرین اولوب محنتی، فاطمه نون قسمتی یوخدی باشیمدا عبا، تز منه معجر گتی صید اولوب عصمتلی فاطمه بیر عده نادان نا محرمه ای وای منه (3) خاکی
در طول زندگی‌ام هیچ‌گاه از انسان‌هایی که با افکار من موافق بودند، چیزی نیاموختم! 💐💐
یک جهانگرد تعریف می کرد در یکی از روستاهای اسپانیا وارد قهوه خانه ای شده و برای خودم و همراهم قهوه سفارش دادم. در‌ حالی که منتظر سفارش مان بودیم در کمال تعجب دیدم که بعضی از مشتری های این قهوه خانه می آیند و سفارش دو قهوه یا دو تا چایی می دهند در حالی که یک نفر هستند و می گویند یکی برای خودم یکی‌ برای دیوار. بعد از اینگونه سفارش ها پیش خدمت یک‌ برگه کوچک چای یا قهوه می نوشت و به دیوار می چسپاند و دیوار پر بود از اینگونه برگه ها. در حالی که در‌ حیرت بودم از اینگونه سفارش ها و در ذهنم هزاران فکر به وجود آمده بود که دلیل این کارها چیست و اصلا چه معنی می دهد؟ در همین افکارها بودم که ناگهان یک آدم فقیر و ژنده پوش وارد قهوه خانه شد و سفارش یک قهوه را اینگونه داد. ببخشید یک قهوه از حساب دیوار! و پیش خدمت یکی از اون کاغذها را که قهوه نوشته شده بود را بر داشت و پاره کرد و قهوه را به مرد فقیر داد بدون آن که از مرد پولی بگیرد. من در خیال خود در این اندیشه بودم که آیا فقط ما به بهشت می رویم! 🌐لینک کانال https://eitaa.com/ekhteyari توبندگی چوگدایان به شرط مزد مکن که دوست خودروش بنده پروری داند @ekhteyari  🆔 ۰۹۱۲۲۵۲۳۶۰۷