#معرفی_کتاب
🌺{خدای خوب ابراهیم}🌺
این کتاب 📗ویژگی های فردی #شهید_ابراهیم_هادی را بیان کرده، و در ضمن هریک آیه از قرآن در مورد آن ویژگی ذکر کرده است..
✂️گزیده کتاب:
اکثر دوستان ابراهیم تاکید داشتند اگر با ابراهیم رفیق نمی شدند👥 به فساد کشیده می شدند. آن ها دیده بودند که برخی رفقایشان به خاطر دوستی های نادرست، فاسد و نابود شدند..⛔️
اما ابراهیم خیلی خوش برخورد بود. شوخی می کرد و می خندید.☺️ او غیر مستقیم رفقا را به ورزش🏃♂ و معنویات دعوت میکرد و وقت های خالی آنان را پر می کرد.📃
🌿👈رفیقی مثل ابراهیم می تواند ما را به اعلی علیین ببرد و رفیقی دیگر می تواند ما را به قعر جهنم ببرد. چرا که ناله بیشتر اهل جهنم از رفقایشان است:🌱
🌸يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا:ای وای بر من، کاش فلان ( شخص گمراه ) را به دوستی انتخاب نکرده بودم! ( فرقان /28)
✍🏻نویسنده:گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
📖تعداد صفحات:۹۶ صفحه
مرکز هنری رسانهای ایلاف
🌐www.elaf.ir
🆔@elaf_media
✳️ امتحان مردانگی
✍ قبل از عملیات مطلع الفجر بود. جهت هماهنگی بهتر، جلسهای در محل گروه اندرزگو برگزار شد. من و ابراهیم و شش نفر از فرماندهان ارتش و سپاه در جلسه حضور داشتیم. اواسط جلسه بود که ناگهان از پنجره، یک نارنجک به داخل پرتاب شد! دقیقا وسط اتاق افتاد. از ترس رنگم پرید. همانطور که نشسته بودم، سرم را در بین دستانم گرفتم و به سمت دیوار چمباتمه زدم. بقیه هم مانند من، هر یک به گوشهای خزیدند.
لحظات بهسختی میگذشت، اما صدای انفجار نیامد. خیلی آرام چشمانم را باز کردم. از لابهلای دستانم به وسط اتاق نگاه کردم. باورکردنی نبود! با چشمانی که از تعجب بزرگ شده بود گفتم: «آقا ابرام …!» بقیه هم یکییکی سرهای خود را بلند کردند. همه با رنگ پریده وسط اتاق را نگاه میکردند. در حالی که همهٔ ما در گوشهوکنار اتاق خزیده بودیم، ابراهیم روی نارنجک خوابید بود!
🔺 در همین حین مسئول آموزش وارد اتاق شد. با کلی معذرتخواهی گفت: خیلی شرمندهام. این نارنجک آموزشی بود. اشتباهی افتاد داخل اتاق شما! گویی این نارنجک آمده بود تا مردانگی ما و ابراهیم را بسنجد.
📚 برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم |زندگینامه و خاطراتی از اسطورهٔ دفاع مقدس #شهید_ابراهیم_هادی
•مرکز هنری رسانهای ایلاف•
💎 @elaf_media