eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت104 با رسیدن به فرودگاه بند دلم پاره شد انگاری حس
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 از جون مایه گذاشتی که خودت بشی دلیل ناراحتیم؟ نمیخوای کوتاه بیای؟ از جون مایه گذاشتم برای معصومیت دخترعمه ای که شده بود گوشت قربونی و دست به دست میچرخید از خودم گذشتم برای الهه ای که هرچند لجباز و سرکش ولی شرف داشت به هزارتا پول و خانزاده پوزخندی زد نه اینی که الان رو به روم نشسته و عازم کرمانشاهه نه خانم دکتری که ادعا کرد محمد مهدی حامی و امنیتشه ولی به یه من ماست فروختش دردم اینه که من از بیشتر از خودت بفکرتم بیشتر از خودت ولی اعتماد نکردی بهم تنبیه کسی که اعتماد نکنه چیه؟؟ کلافه چشمامو روی هم فشردم تو چرا انقدر مطمین میگی اعتماد نکردم؟ من اگه اعتماد نکردم چرا تورو قبول کردم دوباره پوزخند نصیبم شد شرف داشتم به صابر ۳۰ سال از خودت بزرگتر و ناصری که حالش دست خودش نیست و راه به راه از کف کوچه ها جمع میکنن مستقیم زل زد تو صورتم و گفت دروغ میگم خانم دکتر؟ طعم تلخ کنایه ی خانم دکتر ته گلومو زد خودمو از تک و تا ننداختم من ترسیده بودم فکرم به این چیزا نمیرسید به جون خودم راست میگم به جون احسان چشماشو روی هم فشار داد و با مشت آروم کوبید روی دسته ی صندلیش د لعنتی درد منم اینه میدونم راست میگی و دروغ تو مرامت نیست ولی با زخم غرورم چه کنم بغضم گرفت محمدمهدی از غرور زیر پا گذاشته ش میگه و من توقع بخشش دارم چه کنم با واژه ی موقتی که جلوی مامانت بستی بهم و غیرتمو نشونه رفتی دلتنگ بودم تو مرام شما دلتنگیو اینجوری ابراز میکنن؟ نا بلدم بلد باش و ترمیم کن هرچیو که خراب کردی چشمامو دوختم به پوست سفید دستایی که موهای مشکی روشون خودنمایی میکرد دستایی که رگهاش برجسته شده بود و جار میزد که از من کوتاهی میخواد چشم لبخندی زد و چشماشو بست نفسی از آسودگی خیال کشیدم و چشمامو بستم 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞