🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت109 بسم اللهی زیر لب گفتم و آخرین بار نگاهی به ای
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه
#پارت110
نگاهم افتاد بهش
اخم غلیظی که روی پیشونی داشت و درحال جمع کردن تیکه های گوشیم بود
نمیخواد آقا خودم جمع میکنم شما حواستو بیشتر جمع کنم
محمد مهدی عصبی شده بود سهل انگاری از من بود
پسره با بستن چشماش دندون قروچه ای کرد و غرید
من درحال مکالمه نبودم که حواسم به رو به روم نباشه
بعد هم بلند شد و بدون اینکه نگاهی بهمون بندازه با گفتن روز خوش ازمون دور شد
هی بهت میگم حواست باشه باید عاقل تر از این حرفا باشه دقیقا منتظورم به همین موقع هاست
الهه تو باید تشخیص بدی که مکان شلوغ جای مکالمه نیست
باید متوجه رو به روت باشی باید حواست به خودت باشه الهه بایدیه تو باید حواست جمع باشه تا تنت به تن نامحرمی نخوره
بلند شد و قد علم کرد
کوله م رو برداشتم و دوشادوشش ایستادم
چشم
چشم کافی نیست دختر خوب
انگشت اشارش رو اوورد توی صورتم
تو باید حواست بیشتر از این جمع باشه
خیلی جلوی خودمو گرفتم تا خودم خورد و خاکشیر نکنم فک پسری که مسخره میکنه ناموسمو
دوباره جواب دادم
چشم
جوابی نداد و رفت داخل ساختمون آموزش از چند نفری که توی سالن ایستاده بودن و درحال بحث بودن ادرس اتاقی رو پرسید و من هم پشت سرش عین جوجه اردک اینطرف و اونطرف میشدم تا بالاخره پیدا کرد و کارهای لازم رو انجام داد
بله لطفا اتاقی براش در نظر بگیرید که نهایتا سه نفر باشه هزینه رو متقبل میشیم مشکلی نداره
اون خانمی که در حال حرف زدن با محمدمهدی بود مدام میگفت چشم
تقریبا یازده ظهر بود که کارامون تموم شد و محمد مهدی اومد کنارم
خسته نباشی الهه خانم چقدر امروز سختت شد یه جا نشستن
لبخندی زدم طعنه شو به روی خودم نیاووردم
خواهش میکنم اقای صبرایی لطف کردین
عه حالا دیگه من اقای صبرایی ام تا دیشب حاج اقا بودم
دستمو گرفتم جلوی دهانمو ریز خندیدم
جدی شد و اخم کرد
کنکاش کردم تا متوجه تغییر حالتش بشم که با دیدن پسری که صبح باهم برخورد داشتیم دلیلشو فهمیدم
اون پسر به شکل عجیبی خیره به هردومون نگاه میکرد
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
#کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد⛔️⛔️⛔️
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞