eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت124 #نویسنده_سیین_باقری ریموت رو زد و در باغستون ب
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 ها داداشی نمیگی چیشده که از الهه ت و عزیزکردت رو برمیگردونی؟ رو برنگردوندم برمیگردونی اخم میکنی مامان با یه سینی که چندتا استکان توش و بخار محتویات گرمش نمایان بود از اشپزخونه اومد بیرون با دیدمن من تو اون حالت بازهم چهره ی نگرانش برگشت پرسشی سرشو به چپ و راست تکون داد پاسخی که دریافت نکرد اومد جلوتر سینی رو گذاشت روی میز الهه مادر چرا نشستی پاشو لباساتو عوض کن بیا برامون تعریف کن احسان پوزخندی زد از چی تعریف کنه؟ از ایلزاد؟ استاد محترمشون؟ شوکه شدم از طعنه های احسان خواستم لب باز کنم اعتراض کنم که انگشت اشارش نشست رو لبام هیششششش دردم تو نیستی دردم کسایی هستن که بی خبر ادمو در به در میکنن و ککشونم نمیگزه دردم تو نیستی فقط دم دست تری روی تو خالی میکنم تمومش کن احسان صدای قاطع محمد مهدی باعث شد همزمان هر سه برگردیم سمتش لباس مشکی جذابترش میکرد بهش گفته بودم؟ احسان قد علم کرد و رو به مهدی گفت قبل از اینکه من بخوام تمومش کنم تموم شده بود اقا پنجه ی مهدی رسید به یقه ی احسان و یا امام زمان مامان همزمان شد با بلند شدن من مهدی زیر لب غرید از چی حرف میزنی ؟ از چیزی که تو خبر نداری بعد هم تلاش کرد تا یقه شو از دست مهدی ازاد کنه و ادامه داد چرا یقه منو چسبیدی برو یقه کساییو بچسب که بی تحقیق ناموس کسی دیگه رو قالب کردن به تو از چی حرف میزد این بی رحم برادر دستای مهدی شل شد از چی حرف میزنی مردک هی کشش میدی بگو چیزیو که تو گلوت قل میخوره نمیتونی بالا بیاریش اینبار احسان یقه مهدیو چسبید دوباره یا امام زمان گفتن مامانو دستی که میخورد تو سر و صورتش میتونم بالا بیارم حرمت نگهمیدارم حرمت نگه ندار احسان؟ تو ساکت باش الهه چادر از سرم کندم و بیچاره روی زمین نشستم الهه باید ساکت باشه و عین گوشت قربونی دست به دست بچرخه گفته بودم این راهش نیست گوش ندادین چی میگی احسان جون به لبم کردی احسان دستشو اوورد بالا رو به مامان گفت پدرتون بیاد براتون مو به مو میگه بعد هم با پوزخند یقه مهدی رو رها کرد قدم برداشت بره سمت پله ها که صدای پدربزرگ خان سیلی اخر رو زد الهه صیغه ی ۹۹ ساله ی ایلزاد بوده خبر نداشتیم 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞