مردی که فکرمیکنه اجاق زنش کوره و میره زن میگیره اما با فهمیدن حامله شدن زنش....🔞
#پارت_واقعی_رمان🔞❌
-حاملهای؟ از مـن؟ بعد سه ماه بهم نگفتی؟
با دادش از جا پریدم و ترسیده نگاهش کردم.
-چطور دلت اومد اون بچه رو سقط کنی؟ حقشه انقدر بزنمت صدا سگ بدی!
با هق هق گفتم :
-آدمی که منو نمیخواد بچمو میخواد چیکار؟ تو چطور دلت اومد زن دوم بگیری و دستش رو بگیری و بیاری اینجا؟ هان؟ اگه دو ساعت دیر تر میاومدی هم بچه مرده بود هم من!
وا رفت و رنگ نگاهش آنی تغییر کرد و فریاد کشید:
-وای من دستم به اون زنیکه خورده اصلا؟ تا الان دیدی بیاد رو تخت من بخوابه؟ دِ آخه بیشرف من حتی اونو عقد نکردم میخواستی سر اون زنیکه بچهام رو بکشی؟
بازومو گرفت و کشید طرف اتاقش.
-یعنی تف تو این زندگی که بعد از چهار سال متوجه عشق من به خودت نشدی! اگه مشکل تو بچمه حله، صیغه رو باطل میکنم دیگه حرفی میمونه؟
تا خواستم چیزی بگم هلم داد رو تخت و روم خیمه زد
https://eitaa.com/joinchat/3287613497C09702d10a2
جنجالی ترین رمان عشقی خیانتی و ممنوعه🔞
هدایت شده از 🍃تبلیغات هنرمندان🍃
مردی که فکرمیکنه اجاق زنش کوره و میره زن میگیره اما با فهمیدن حامله شدن زنش....🔞
#پارت_واقعی_رمان🔞❌
-حاملهای؟ از مـن؟ بعد سه ماه بهم نگفتی؟
با دادش از جا پریدم و ترسیده نگاهش کردم.
-چطور دلت اومد اون بچه رو سقط کنی؟ حقشه انقدر بزنمت صدا سگ بدی!
با هق هق گفتم :
-آدمی که منو نمیخواد بچمو میخواد چیکار؟ تو چطور دلت اومد زن دوم بگیری و دستش رو بگیری و بیاری اینجا؟ هان؟ اگه دو ساعت دیر تر میاومدی هم بچه مرده بود هم من!
وا رفت و رنگ نگاهش آنی تغییر کرد و فریاد کشید:
-وای من دستم به اون زنیکه خورده اصلا؟ تا الان دیدی بیاد رو تخت من بخوابه؟ دِ آخه بیشرف من حتی اونو عقد نکردم میخواستی سر اون زنیکه بچهام رو بکشی؟
بازومو گرفت و کشید طرف اتاقش.
-یعنی تف تو این زندگی که بعد از چهار سال متوجه عشق من به خودت نشدی! اگه مشکل تو بچمه حله، صیغه رو باطل میکنم دیگه حرفی میمونه؟
تا خواستم چیزی بگم هلم داد رو تخت و روم خیمه زد
https://eitaa.com/joinchat/3289055289Cfcfa784bd4
جنجالی ترین رمان عشقی خیانتی و ممنوعه🔞