eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
||✨بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمن‌الرَّحیم🧿🦋|| ||✨روزتون‌بخیر😍✋🏻|| ||✨سلام❤️||
هدایت شده از 🍃تبلیغات هنرمندان🍃
_ خدا شانس بده دکتر به این جذابی نگاهش دنبال این پرستار اُمل چادری هست بیچاره نمیدونست که دکتر خوشتیپی که نگاه همه دنبالشه همسر شرعی و رسمی من هست ولی کسی خبر نداره ایستادم نگاهی به دختره بدحجاب انداختم و خواستم جوابی بدم که مهرزاد انگشتشو گذاشت روی لبهام و گفت _هیسس نظر من مهمه نه اینا که از حسادت حرف مفت میزنن نبینم ناراحت بشیا بعد هم مقنعه ام رو کشید جلو و پیشونیمو به صورتش نزدیک تر کرد چشمامو بستم و وسط پاویون پرستاری برای اولین بار منتظر مُهر همسرم بودم که صدای جیغ زنانه ای بلند شد _خیلیی وقیحی مهرزاد تو تا دیشب به من پیام میدادی که ... https://eitaa.com/joinchat/3289055289Cfcfa784bd4دکتر جذاب ولی تنوع طلبی که پاک ترین پرستار بخش رو صیغه کرده
کربلایی محمد حسین حدادیان - رادیو عقیق.mp3
7.46M
زمینه | سلام من به سرزمین طلائیه ‌ پَـــْروٰاز رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
| 🦋 | 🤩 حآلآ ٻہ لبخند بࢪدآࢪ:))↯ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 〖 〗 رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
| 👭🏻 | 🦋 | 💫 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 〖 〗 رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
| 🦋 | 💫 | 🌸 ‌| 🌱 امام علی(؏): الظفرُ بالحزمِ و الحزمُ بالتجارب.. پیروزی با دوراندیشی است و دوراندیشی با کسب تجربه به دست می آید.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 〖 〗 رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
| 🦋 | 😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌| 🌱 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: دختران مایه برکت هستند.. 〖 〗 رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه(رمان انلاین بر اساس واقعیت) #پارت529 #نویسنده_سیین_باقری
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 (رمان انلاین بر اساس واقعیت) چادرمو زیر گلو سفت گرفتم با قدمهایی مطپین تر از چند دقیقه پیش رفتم تا اخرین نماز مغرب ماه مبارکم رو تو حرم شاهچراغ بخونم الناز مسئول تفتیش بود با ابروهایی بالا رفته گفت _خوشکل من چه خواستنی شدی کمرنگ خندیدم _سلام گلم خوبی؟ _منکه خوبم برو داخل دعا کن بهترم بشم بعد از بازرسی بی معطلی رفتم داخل قبل از اینکه فرشهای پهن شده پر از جمعیت بشه جایی نزدیک به حوض پیدا کردم نشستم آماده برای اذان و حال خوب اول افطار الله اکبر اذان که بلند شد هرکسی سعی کرد با لیوان آبی یا دانه ی خرما افطار کنه قامت بستم تا نماز اول اذان بخونم دو رکعت مستحبی این بار برعکس شبهای قبل به نیت خودم بخونم بعد از نماز درحال صلوات فرستادن بودم که لیوان آبی گرفته شد جلوی صورتم از دستاش شروع کردم به دیدن تا رسیدم به چهره و ریش های بلندی که میگفت کرمپوره چند وقتی بود ندیده بودمش چند وقت که نه از وقتی اون حرفا رو زده بود دیگه ندیده بودمش نمیدونم چرا دوست نداشتم ارتباط چشمیم رو باهاش قطع کنم دوست داشتم بگه این مدت کجا بوده لبخند زد و گفت _قبول باشه تازه به خودم اومدم سریع لیوان آب رو گرفتم و رو برگردوندم _قبول حق ممنون چند ثانیه نگذشته بود که پرسید _قصد سفر دارید؟ بی اختیار ابروی سمت راستم پرید بالا _دله دیگه آدمو خبردار میکنه چه دل دقیقی داری _بله غم نگاهشو با لبخندی پوشوند _دعا کنم به سلامت برید یا به سلامت برید و برگردید؟ موندن من اونجا یعنی ازدواج کردن با ایلزاد _دعا کنید برگردم _میشه دعا کنم نری؟ همزمان با حرفش گوشیم زنگ خورد احسان بود استرس گرفتم نکنه این دورو بر باشه اومده باشه دنبالم سراسیمه سرک کشیدم بین جمعیت و همزمان گوشیو جواب دادم _الو احسان من نماز نخوندم تخس و نفوذ ناپذیر جواب داد _خودت بخون بیا بیرون منتظریم لب باز کردم حرف بعدیو بزنم که ارتباط رو قطع کرد بی توجه به حضور کرمپور بلند شدم نماز مغرب و عشا رو تنها خوندم همچنان نشسته بود قصد نداشت بلند بشه دوباره گفت _قبول باشه بازهم جواب دادم _قبول حق لبخند زد و همراه با من از جا بلند شد کفشامو پوشیدم راه خروجی رو در پیش گرفتم بازهم همراهم اومد _دعا میکنم برگردید اونموقع حتی کرمپور هم برام شکل و شمایل دیگری داشت دوست داشتم نگاهش کنم تا چهره اش ثبت بشه توی ذهنم ولی بالاخره از دیدنش دست برداشتم و به سرعت خودمو رسوند به احسانی که تکیه زده بود به در تاکسی زرد رنگ نزدیک به حرم 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️ ⛔️ رمان دختر شیطون پسر مذهبی_غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
| 🦋 | 😍 | 🌱 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شخصی که دارای یک فرزند دختر باشد خدای متعال کمک کار و معین او بوده و برکت و مغفرتش را شامل او خواهد ساخت.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 〖 〗 رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
| 🦋 | 💫 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 〖 〗 رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲♥️ . . بهآرآمد‌نمیآیی؟!❤️ . . :)) -رفاقت‌تا‌شهادتـ . . رمان دختر شیطون_پسر مذهبی و غیرتی 👇 http://eitaa.com/joinchat/900726793C72e4b375b3
هدایت شده از 🍃تبلیغات هنرمندان🍃
_ حواسم هست این روزها دقت زیادی رو درسات نداری. سریع تیز شدم و توی جام شدم : _ خب که چی ؟ چشمک مشکوکی زد : _ فردا بیا ، خودم رو گزینه‌های اصلی باهات کار کنم. پلکام رو محکم به هم فشار دادم و ناخنام رو کف دستام فرو بردم. لحنش ریزتر و شد : _ آپارتمانمو به دسته‌‌کلیدت وصل کردم، باش... زیاد منتظرم نذاری. با نفرت زل زدم بهش. با پرویی به مشکیم اشاره کرد : _ اینارم از تنت در بیار... برای من فقط می‌پوشی.... مثل . https://eitaa.com/joinchat/3289055289Cfcfa784bd4 آناهید بعد از از اینکه نامزدیش بهم میخوره بخاطر درس و دانشگاهش مجبوره توی خونه‌ی مجردی زندگی کنه و همین باعث می‌شه مهرزاد دکتری جذاب که همسایشه خیلی بیشتر از قبل بهش نزدیک بشه، رازی که بین این دو نفر هست رسوایی زیادی به همراه داره.... https://eitaa.com/joinchat/3289055289Cfcfa784bd4