eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
【❝❥🌱】 یه‌موقع‌از گناهات‌خجالت‌نکشیا مهدی‌هست‌؛ جورِ‌تک‌تکِ‌گناهاتو‌میکشہ💔:) کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
🍃 دلم‌درڪربلاگیر وخـودم‌اینجـا زمین‌گیرم...! :)💔 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
•° : اگــــر انــــسان کارهایش را برای خدا انجام دهد مطمئن باش زندگــــیش عوض می‌ شود و تازه معــــنی زندگـــی کردن را می فــهمد. کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
از خیاطے پرسیدند: زندگی یعنی چه؟ گفت : دوختن پارگی های روح با نخ توبہ💫🌸 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
‌•﷽• خوشبختۍیعنۍ، توزندگیت‌امام‌حسین‌داری:)🌻 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
یعنی... کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت77 مامان مهری نتونست تشر زدنای مامانو تحمل کنه جوا
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 خب منتظرم بشنوم با ترس توی چشماش نگاه کردم آب دهنم و قورت دادم و با انگشتای دستم بازی کردم چشماشو بست و رو به آسمون چند بار پشت سر هم نفس تازه کرد شمرده شمرده ادامه داد الهه خانم منتظرم بشنوم بگو اون چیزی که اذیتت کرده و باعث شده که کل دیروز رو کز کنی یه گوشه و این بلا رو سر چشمات بیاری برای من بگو انگاری محمدمهدی برای شنیدن حرف هایی که از دیروز تا حالا توی دلم مونده بود اصرار داشت و هیچ رقمه قصد کوتاه اومدن نداشت می دونستم که آخرش باید جوابشو بدم بنابراین شجاعت به خرج دادم و با نگاه کردن توی چشماش شروع کردم پشت سر هم حرفای دلمو براش گفتم چیزی نشده بود آقا مهدی من فقط یه مقدار ناراحت بودم از اینکه کمی مکث کردم و دوباره ادامه دادم از اینکه از اینکه هر بار باید بشنوم بهم بگن موقتی تو باید حواست به کارات باشه تو نباید خطا کنی نباید اشتباه کنی نباید میومدم پشت سرت نباید میومدم من نمیدونستم نمیدونستم اینا باعث میشه بقیه فکر کنند و یادم رفته که موقتی هم نمی دونم چرا نمی دونم چرا شما فکر می کنید میکنید من عقلم نمیرسه که فقط برای مدت کوتاهی ... به اینجای صحبتهای که رسیدم دیگه نتونستم ادامه بدم سکوت کردم و سرمو انداختم پایین محمد مهدی با صدای آرومی گفت خب داشتی میگفتی ادامه بده شونه ای بالا انداختم و گفتم میشه لطفاً بیخیال بشیم من واقعا حوصله ندارم دستاشو پشت سرش مشت کرد و دور من یه چرخی زد موشکافانه و شکاکانه گفت ناراحت بودی درست حالت بد بود درست اذیت شدی از حرفی که شنیدی درست چرا جواب منو ندادی این وسط من چه گناهی داشتم چرا منو نگران کردی میدونی من رفته بودم برای یه هفته شمال بمونم کار ساختمان بابای رعنا رو درست کنم تا رضا دست از سرم برداره ولی مجبور شدم به خاطر تو مجددا تاکید کرد به خاطر تو هنگامیکه داشت اینا رو میگفت انگشت اشاره اش رو گرفت سمت صورتم الهه خانم من به خاطر شما ما کارمو ول کردم و از شمال برگشتم یه سره برگشتم تا رسیدم تهران تا فقط بدونم چی ناراحتت کرده چی اذیتت کرده کی بهت گفته موقتی کی حالتو بد کرده سکوت کرد مکث کرد دوباره ادامه داد اگه عمه گفته از دلنگرونی گفته اگه مهری بانو گفته از دلنگرونی گفته نمیخوام تو ضربه ببینی لطعمه بخوری تو دختری لطیفی دلت میشکنه من شکسته شدن دلتو دیدم خیلی بی غیرتم که اینو میگم ولی من شکسته شدن دلتو دیدم و دارم میبینم من باید مواظب باشم مواظب دلت باشم روزی که احسان آومد و گفت که پدربزرگ سیاه کمری چه شرطی گذاشت و در حقت کردن من مسئولیت تو رو قبول کردم و به احسان قول دادم که تو کوچکترین لطمه‌ای نبینی خداشاهده مثل برگ گل دارم ازت مراقبت میکنم روی چشمم جا داری خواهر نداشتمی و نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره بی اختیار دلم گرفت از اینکه خواهرمی خطابم کرد چشمام پر از اشک شد اومد نزدیکتر انگشتای دستمو میون دستاش گرفت نگاهم کن الهه دلم نمیخواست اشک چشمم رو ببینه الهه خانوم نگاهم کن صورتمو کشوندم بالا و نگاهش کردم همزمان اشک‌ چشمم ریخت روی گونه ام لبخند مهربونی زد گریه چرا دوباره؟ بس نیست؟ چشماتو دیدی تو ایینه؟ شده اندازه توپ تنیس حیف نیست؟ حالا حاج خانوم بیا که برات سوپرایز دارم نشست روی تختم سامسونتی که دستش بود رو باز کرد لب تاب نقره ای رنگی رو از توش دراوورد گرفت‌ سمتم مبارکت باشه 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
♡••🌿🌙 •°|و مَن اَزکودکی🌱 آموخـتَم✎❝ مـیٰآنِ تَمـامِ عِشـق‌ھا♥️👣 عِشق‌بِھ چیزدیگَریسـت🖇🌿|•° ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
💛°❥ 『دلتنگم🌱؛براےدورڪعت‌نماز‌بالاسر براےتڪیه‌به‌سنگهاےحرم🌙 براےدیده‌هاےڪویرے‌ڪه‌با‌نگاه‌به ‌حریمتان‌♥️🌿غریق‌باراݩ‌شد...🌊』 بطلب‌جانا.... کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
‍ 🌸🍃 صد جلوہ حیاستــ پیڪر خاڪے تان❤️ لبخند خــدا📿 مقام افلاڪے تان🌈.. با 🖤🍃 مدافعان حرمید🕌 احسنت بر این حجابـ💖 و بر پاڪے تان..💚 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
💠 🔵فواید به یاد مرگ‌و‌قیامت بودن.... کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌