🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت77 مامان مهری نتونست تشر زدنای مامانو تحمل کنه جوا
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه
#پارت78
خب منتظرم بشنوم
با ترس توی چشماش نگاه کردم آب دهنم و قورت دادم و با انگشتای دستم بازی کردم
چشماشو بست و رو به آسمون چند بار پشت سر هم نفس تازه کرد
شمرده شمرده ادامه داد
الهه خانم منتظرم بشنوم بگو اون چیزی که اذیتت کرده و باعث شده که کل دیروز رو کز کنی یه گوشه و این بلا رو سر چشمات بیاری برای من بگو
انگاری محمدمهدی برای شنیدن حرف هایی که از دیروز تا حالا توی دلم مونده بود اصرار داشت و هیچ رقمه قصد کوتاه اومدن نداشت
می دونستم که آخرش باید جوابشو بدم
بنابراین شجاعت به خرج دادم و با نگاه کردن توی چشماش شروع کردم پشت سر هم حرفای دلمو براش گفتم
چیزی نشده بود آقا مهدی من فقط یه مقدار ناراحت بودم از اینکه
کمی مکث کردم و دوباره ادامه دادم
از اینکه از اینکه هر بار باید بشنوم بهم بگن موقتی تو باید حواست به کارات باشه تو نباید خطا کنی نباید اشتباه کنی نباید میومدم پشت سرت نباید میومدم من نمیدونستم نمیدونستم اینا باعث میشه بقیه فکر کنند و یادم رفته که موقتی هم نمی دونم چرا نمی دونم چرا شما فکر می کنید میکنید من عقلم نمیرسه که فقط برای مدت کوتاهی ...
به اینجای صحبتهای که رسیدم دیگه نتونستم ادامه بدم سکوت کردم و سرمو انداختم پایین
محمد مهدی با صدای آرومی گفت
خب داشتی میگفتی ادامه بده
شونه ای بالا انداختم و گفتم
میشه لطفاً بیخیال بشیم من واقعا حوصله ندارم
دستاشو پشت سرش مشت کرد و دور من یه چرخی زد موشکافانه و شکاکانه گفت
ناراحت بودی درست حالت بد بود درست اذیت شدی از حرفی که شنیدی درست چرا جواب منو ندادی این وسط من چه گناهی داشتم چرا منو نگران کردی میدونی من رفته بودم برای یه هفته شمال بمونم کار ساختمان بابای رعنا رو درست کنم تا رضا دست از سرم برداره ولی مجبور شدم به خاطر تو
مجددا تاکید کرد
به خاطر تو
هنگامیکه داشت اینا رو میگفت انگشت اشاره اش رو گرفت سمت صورتم
الهه خانم من به خاطر شما ما کارمو ول کردم و از شمال برگشتم یه سره برگشتم تا رسیدم تهران تا فقط بدونم چی ناراحتت کرده چی اذیتت کرده کی بهت گفته موقتی کی حالتو بد کرده
سکوت کرد مکث کرد دوباره ادامه داد
اگه عمه گفته از دلنگرونی گفته اگه مهری بانو گفته از دلنگرونی گفته
نمیخوام تو ضربه ببینی لطعمه بخوری تو دختری لطیفی دلت میشکنه من شکسته شدن دلتو دیدم
خیلی بی غیرتم که اینو میگم ولی من شکسته شدن دلتو دیدم و دارم میبینم
من باید مواظب باشم
مواظب دلت باشم
روزی که احسان آومد و گفت که پدربزرگ سیاه کمری چه شرطی گذاشت و در حقت کردن من مسئولیت تو رو قبول کردم و به احسان قول دادم که تو کوچکترین لطمهای نبینی خداشاهده مثل برگ گل دارم ازت مراقبت میکنم
روی چشمم جا داری
خواهر نداشتمی و نمیذارم آب تو دلت تکون بخوره
بی اختیار دلم گرفت از اینکه خواهرمی خطابم کرد
چشمام پر از اشک شد
اومد نزدیکتر انگشتای دستمو میون دستاش گرفت
نگاهم کن الهه
دلم نمیخواست اشک چشمم رو ببینه
الهه خانوم نگاهم کن
صورتمو کشوندم بالا و نگاهش کردم همزمان اشک چشمم ریخت روی گونه ام
لبخند مهربونی زد
گریه چرا دوباره؟ بس نیست؟ چشماتو دیدی تو ایینه؟
شده اندازه توپ تنیس حیف نیست؟
حالا حاج خانوم بیا که برات سوپرایز دارم
نشست روی تختم سامسونتی که دستش بود رو باز کرد
لب تاب نقره ای رنگی رو از توش دراوورد گرفت سمتم
مبارکت باشه
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞
♡••🌿🌙
•°|و
مَن
اَزکودکی🌱
آموخـتَم✎❝
مـیٰآنِ
تَمـامِ
عِشـقھا♥️👣
عِشقبِھ #حُــسین
چیزدیگَریسـت🖇🌿|•°
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#یاسلطاݩ💛°❥
『دلتنگم🌱؛براےدورڪعتنمازبالاسر
براےتڪیهبهسنگهاےحرم🌙
براےدیدههاےڪویرےڪهبانگاهبه
حریمتان♥️🌿غریقباراݩشد...🌊』
بطلبجانا....
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#ریحانه 🌸🍃
صد جلوہ حیاستــ
پیڪر خاڪے تان❤️
لبخند خــدا📿
مقام افلاڪے تان🌈..
با #چــادرتان🖤🍃
مدافعان حرمید🕌
احسنت بر این حجابـ💖
و بر پاڪے تان..💚
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
💠 #عکسنوشته
🔵فواید به یاد مرگوقیامت بودن....
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
🎀🌱 #پروفایل 🌱🎀
خداییدارممهربان❤
ازتاروپودچادرم
بهمننزدیکتر..😌
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#تلنگر
🔸️شخصی ، وقتى دید من با پوششى نامناسب در معرض نگاهها هستم ، با لحنى مهربانانه به من گفت: اجازه مىدى یه حرفى بزنم؟
گفتم: بفرمایید!
گفت: دخترم!
اگر خاطرخواه زیاد دارى ، معنىاش این نیست كه خیلى جذابى..
❌ظاهرا خیلى ارزون قیمتی!
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
🍂 الهه 🍂
#پارتِقبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت78 خب منتظرم بشنوم با ترس توی چشماش نگاه کردم آب
#پارتِقبلی👆👆👆👆
💞❣💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞
💞❣
💞
#الهه
#پارت79
باورم نمیشد محمد مهدی حرفمو جدی گرفته باشه و برام لب تاپ رو خریده باشه
برای همین به کل ناراحتیم را فراموش کردم و با ذوق خاصی گفتنم
وای باورم نمیشه تو یادت بود
با لبخند نگاهم کرد و جواب داد
مگه میشه یادم بره حاج خانوم
سرمو انداختم پایین و مشغول کار کردن با لپ تاپ شدم
انگار از قبل زده بود روی شارژ چون بعد از زدن دکمه خاموش و روشن روشن شد و صفحه را بالا آورد جالب بود که روی صفحه عکسی از خودش گذاشته بود
خندیدم و با لحن مسخره گفتم
از کی تا حالا خود شیفته شدی
خندید و فیگور گرفت جواب داد
از موقعی که عیالوار شدم
خندیدم و با خجالت سرمو انداختم پایین
محمد مهدی انگار که چیزی یادش اومده باشه با هیجان دستاشو به هم کوبید و گفت
راستی راضیه بهت گفت
با تعجب سرمو تکون دادم و پرسیدم
چیو؟
لپتاپ را از دستم گرفت و ضربه آرومی کوبید روی پیشونیش و گفت
تو چقدر خنگی شدی حاج خانوم مگه نمیدونی جواب های کنکور اومده راضیه نگاه کرده بود ظاهراً راضی نبود حالا باید دید تو چیکار کردی
تند تند انگشتاش روی صفحه کلید لپ تاپ چرخوند و انگار وارد اینترنت شد تا چیزی رو سرچ کنه
بهت زده نگاهش کردم چی شده بود که من تاریخ از دستم در رفته بود و نفهمیده بودم که دیشب جواب آزمون اومده و من باید نگاه کنم
پس راضیه که هی زنگ میزد برای همین بود بیچاره جوابشو ندادم توی چند ثانیه انگار کل انرژیم تحلیل رفت روی زمین کنار پای محمدمهدی نشستم منتظر چشم دوختم توی چشماش که هر لحظه توی صفحه لپ تاپ جابجا میشد و دنبال چیزی میگشت
بشکنی زد و انگار به چیزی که میخواست رسیده بود با یه لبخند بدجنس نگاهم کرد و گفت
به نظرت چی کار کردی
التماس چگونه جواب دادم تو رو خدا بهم بگو چند شده لطفاً
خندید و با بدجنسی ابرویش را بالا داد و جواب داد
نه دیگه حاجخانوم نمیشه خرج داره
بی اختیار دستشو گرفتم و گفتم
باشه هرچی تو بخوای فقط بهم بگو چی شده چیکار کردم
خندید و بدجنسانه گفت
هر چی من بخوام
گفتم آره هرچی تو بگی فقط بهم بگو
صورتشو آورد جلو و گفت
بوسم کن
احساس کردم نفس تو سینم حبس شد و از بلندی پرت شدم پایین
دوباره با التماس گفتم
توروخدا
حرفم تموم نشده بود که پاشو کوبید زمین و گفت
قول دادی هرچی من خواستم انجام بدی پس بوسم کن منتظرم
خندم گرفت از این روحیه بچگانه محمد مهدی که تا حالا ندیده بودم
مهدی باورم نمیشه چرا بچه شدی بده نگاه کنم
ابروهاشو داد بالا و گفت
نچ امکان نداره
نمی دونستم باید چی کار کنم تا از زیر حرفی که زده بودم فرار کنم برای همین خودمو که کشیدم روی تخت تا گوشیم رو بردارم
زرنگ تر از من بود و فهمید قصدم چیه برای همین سریع گوشی رو از دستم کشید
نوچ نوچ خانم نامردی نداشتیم قول دادی باید سر قولت بمونی
دوباره صورتشو آورد جلو و گف
زود تند سریع منتظرم
دیگه جونی برای مخالفت نداشتم روی دو زانو نشستم و نالیدم
محمد مهدی
محمد مهدی انگار خوشش اومده بود که با تمام وجود گفت
جانم
#رفتن_به_پارت_اول👇
https://eitaa.com/elahestory/135
#کپی_حرام_و_پیگرد_قانونی_دارد⛔️⛔️⛔️
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
💞
💞❣
💞❣💞
💞❣💞❣
💞❣💞❣💞
|°🍃
#با_یاد_خدا ...
#برای_خدا ...
و #به_نام_خدا ♥️
️ °•°🌸 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌸°•°
🍃 *﷽ 🍃
#سلام_امام_زمانم♥
از فکرگنـاه پـاک بودن عشـق است
ازهجرتو سینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه میروی آقــا جـان
زیر قدم تو خاک بودن عشـق است😍
#اربعین
اللهــم عجــل لولیـک الفــرج
🌼🍃🌺🍃🌼
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#دلتنگتم🌿🙃
ایندلسنگمراگریہعجببود،عجب!💔
دمِنقارهزنتگرم،[غریـباݪغـربا]...🌿
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑
#عاشقانہاےباخدا 🔗💞
••🌸🌱••
حاجاسماعیلدولابی
❁وقتیبه#خدابگویی
خدایامنغیرازتوڪسیراندارم🌱
خداغیوراستوخـواستهاترا
اجـابتمیڪند..!!🎁❁
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
کانالهاۍمــا در ایتـــــا👇
🎭 @fotoactor 🎭
🍂 @elahestory 🍂
💑 @khateratezanane 💑