eitaa logo
🍂 الهه 🍂
6.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
59 ویدیو
3 فایل
تبلیغات پر بازده👇 https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5 رمان آنلاین الهه به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹ماهورا
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت121 با اشک چشم ساک کوچک دستیمو پر کردم از وسایل و
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 برای اولین تاکسی دستی تکون داد و توافق هزینه اشاره کرد سوار شم خودش هم کنارم جای گرفت فضای گرم ماشین حال بهتری بهم دست داد نیم نگاهی به محمد مهدی انداختم که مشغول کار با گوشی همراهش بود از وقتی باهاش رو به رو شده بودم سرم پایین بود و نتونسته بودم درست حسابی نگاهش کنم بنظرم از یک ماه پیش هیچ تغییری نکرده بود بجز عمیق تر شدن خطوط اخم پیشونیش و چندتار بیشتر از موهای سفید بین دسته های موهای مشکیش خودنمایی میکرد دنبال چی میگردی حاج خانم؟ لبخندی زدم رو به خیابون کردم و خودمو بیتفاوت نشون دادم تا رسیدن به فرودگاه حرفی نزد و حرفی نزدم ساک دستیم رو برداشت درحالی که میرفت سمت صندلی های سالن برای استراحت گفت مطمئنی همینا کافیت بود؟ گیج نگاهش کردم ساکو آوورد بالا نشون داد مگه لباس نیست؟ هست کم نیست؟ با تعجب جواب دادم مگه چند وقت قرار بمونم؟ تا هرموقع مطمئن بشیم خطری تورو تهدید نمیکنه چه خطری منو تهدید کنه اخه؟ شماره پروازمون اعلام شد با دست اشاره کرد بلند شم دوشادوش محمد نهدی رفتم سمت گیت پرواز و منتظر جواب سوالم موندم این بار برعکس قبل بدون ترس و استرس کنار محمد مهدی جا گرفتم و نگاهمو دوختم به لبهاش منتظری؟ بله چه خطری برای تو بزرگتر از اینکه قیم فعلی تو بابابزرگ سیاه کمریه و میتونه با یه اقدام غیرقانونی و اهرم قرر دادن مادرت تورو بکشونه اون واویلا سرا و تا عمر داری سیاه بختت کنه؟ با تعجب گفتم مگه من چیکار کردم که بخواد این بلا رو سرم بیاره؟ تو کاری نکرده بزرگترات کاری کردن که تاوانشو ممکنه تو پس بدی مگه جنگله اخه؟ جنگل نیست ولی خط دادن بهمدیگه چه خطی؟یعنی چی متوجه نمیشم یعنی قول قرار توافق سر تو سر مامانت سر پسرشون سر اینکه کسی از دو طایفه بی گناه پای دار نره سر هرچی که بگی و فکرشو بکنی تو در خطری و باید دور باشی از هرچیزی که تهدیدت کنه 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
میم•▪︎✨ مثل دلتنگ••🍂••ی برای سردار🖤🍃 کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
• • • خاکِ‌آدم‌کھ سرشتند،غرض‌عشقِ تو بود هرکھ خاکِ‌‌ره عشقِ‌تونشد،آدم نیست ..! - هلالیヅ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
☑ °| اگر میخواهے گُناه و مَعصیٺ نَڪنے،هَمیشہ با وضــو باش، چــون {وضُـو}انساݩ را پاڪ نَگـہ مےدارد و جُلوے مَعصیٺ را مے گیرد..|° ✍🏻شهید عباس علی کبیری کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
☑ °| اگر میخواهے گُناه و مَعصیٺ نَڪنے،هَمیشہ با وضــو باش، چــون {وضُـو}انساݩ را پاڪ نَگـہ مےدارد و جُلوے مَعصیٺ را مے گیرد..|° ✍🏻شهید عباس علی کبیری کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
🍂 الهه 🍂
#پارتِ‌قبلی👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 #الهه #پارت122 برای اولین تاکسی دستی تکون داد و توافق هزینه ا
👆👆👆👆 💞❣💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞 💞❣ 💞 شوکه از حرفای محمد مهدی و گذشته ی تلخی که من ازش بی اطلاع بودم بیحال تکیه زدم به صندلی هواپیما و چشمامو بستم دست محمد مهدی که نشست روی دست سمت راستم حس خوب به بدنم منتقل شدم و پشتم گرم شد از داشتن خانواده ای که پشت بودند و از خودشون میزدن که مبادا من دلم بلرزه هواپیما نشست فرودگاه تهران و من بعد از یک ماه هوای آلوده ی شهرم رو نفس کشیدم محمد مهدی رفت تا ماشینشو از پارکینگ بیاره بیرون ماشین شاسی بلندی که اسمشو نمیدونستم جلوی پام توقف کرد تعجب کردم من هیچوقت مزاحم نداشتم بدون نگاه کردن به طرفش کمی رفتم جلوتر تا بدونه منتظرم و راهشو بکشه بره ولی سمج تر این حرفابود و همزمان با من حرکت میکرد گوشیمو از جیبم کشیدم بیرون تا زنگ بزنم ببینم محمد مهدی کجا مونده که باناامیدی آهی کشیدم خاموش شده بود ماشین ناشناس شروع کرد به بوق زدن استرس تمام وجودم رو گرفته بود مخصوصا که حرفای محمد مهدی ترس انداخته بود به دلم لا جون نگاهی به شیشه سمت کمک راننده انداختم که در حال پایین اومدن بود چهره ی خندان مهدی پیدا شد برسونیمتون چشمام سیاهی رفت اگه خودمو به ماشین نرسونده بودم تا حایلی بسازم برای خودم حتما میخوردم زمین و سرم میگرفت به بلوک‌های کنار خیابون چیشد الهه؟ جوابی ندادم بیحال در ماشین و باز کردم و تن خسته ام رو انداختم روی صندلی ترسیدی چرا؟؟ منتظر پراید درب و داغونت بودم خنده ی سرخوشی کرد نه دیگه باباجونی اینو انداخت بهم چطور راضی شدی؟؟ رخشو که دارم گذاشتم میراث پدری بدمش شاه پسرم توجهی نکردم و خودمو سرگرم دیدن خیابونا و گوش دادن به آهنگی کردم که پخش می‌شد 👇 https://eitaa.com/elahestory/135 ⛔️⛔️⛔️ کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑 💞 💞❣ 💞❣💞 💞❣💞❣ 💞❣💞❣💞
Hojat-Ashrafzadeh-Atasham-Bash-128.mp3
3.86M
آهنگی که الهه توی ماشین گوش می کرد... 🍃☝️☝️
|°🍃 .‌.. ... و 💚 ️ °•°🌸 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌸°•°
«🌸🌱» . . از آیت‌الله‌بهجت(ره) پرسيدند: آيا‌آدم‌گناهڪارهم‌مےتونه‌امام‌زمانش‌رو ببينه!!! ایشون‌فرمودند: شمر" هم‌امام‌زمانش‌راديد! امانشناخت....! ....خداااا♥️ به‌ من‌ معرفتۍدِه‌ تا امام‌خویش‌رابشناسم‌وبصیرتۍده تا آنچه‌راباطل‌استــ درلباس‌حق،تشخیص دهم ‌و آنچه‌رادوست‌بدارم‌ڪه‌امامم‌دوست‌دارد... . . کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
«🌚☄» . . قَالَ اَلصَّادِقُ : [ الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِی عَشَرَ ؛ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ ؛ يَدَی رَسُولِ اللَّهِ يَذُبُّ عَنْه ...] کسۍ‌ڪه‌در امام به سر مۍبرد ؛ همانندڪسی‌ستــ ‌ڪه‌در رڪاب‌رسول‌خدا ڪشیده‌وازآن دفاع‌مۍنماید ...!!! . . کانالهاۍ‌مــا در ایتـــــا👇 🎭 @fotoactor 🎭 🍂 @elahestory 🍂 💑 @khateratezanane 💑‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌