🔴 جمهوریتستیزی در لباس جمهوریت
🔻 پاسخی بر نامه سرگشاده آقای موسویخوئینی ها به مقام معظم رهبری
🔸 نامه آقای خوئینیها از جنبههای گوناگون قابل بررسی است، ولی آنچه در این مجال مورد تحلیل قرار میگیرد، نگاه ایشان و برخی دیگر از سران اصلاحات به جمهوریت است.
🔹 انقلاب اسلامی ایران بر پایة دو رکن جمهوریت و اسلامیت شکل یافته است که به تعبیر بینانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی ره، اسلامیت محتوای حکومت و جمهوریت شکل و قالب آن است. یعنی محوریت حرکت نظام بر اساس مشارکت مردمی و البته در حدود تعیینشده از سوی اسلام است.
🔸 بر اساس این رویکرد، با رعایت حدود اسلامی، اجزای مختلف نظام بصورت مستقیم یا غیرمستقیم از طریق انتخاب مردم شکل میگیرد. البته مشارکت مردمی هزینههایی را هم خواهد داشت، از جمله اینکه انتخابهای احیاناً نادرست مردم مشکلاتی را در مسیر رشد نظام به وجود میآورد، ولی قطعاً چنین هزینههایی به مراتب کمتر از نفی جمهوریت یا مقابلة با این مشارکت است.
🔹 البته تحلیل و اثبات این نکته خود مجالی مستقل میطلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. از این رو، احترام به نظر مردم و اصرار بر رعایت حدود اسلامی از خطوط قرمز نظام اسلامی مبتنی بر مردمسالاری دینی است.
🔸 نکتة برجسته در نامه آقای موسویخوئینی ها به مقام معظم رهبری آن است که معظمله و اصل نظام باید پاسخگوی مشکلات اقتصادی و رفاهی موجود باشند. گویا توقع بزرگان اصلاحات آن است که ولی فقیه باید نقش رئیس قوة مجریه را ایفا کند و این یعنی باید از رئیس جمهور برآمده از آرای اکثریت مردم عبور کرده و بر خلاف قانون اساسی، وظایف دولت بر عهدة رهبری گذاشته شود.
🔹 در واقع، این توقع که رهبری باید پاسخگوی مشکلات فعلی باشند، به این معناست که رهبری باید به رأی مردم بیاعتنایی کرده و خود زمام امور را بدست گیرد. آیا این توقع، نهتنها بیاعتنایی، بلکه مقابلة با جمهوریت نیست؟ چگونه می توان از جمهوریت دفاع کرد، در حالی که مُنتخب مردم را از عرصۀ پاسخگویی خارج می کنیم.
🔸 نکته قابل توجه این است آقای موسوی خوئینی ها و سایر سران اصلاحات در ظاهر همواره از مدافعان جمهوریت و آزادی مردم بودند، تا حدی که باور ایشان به اسلامیت حکومت همواره محل تردید بود و حتی با تعابیری، اسلامیت را در مقابل جمهوریت قرار می دادند.
🔹 البته مقابلۀ ایشان با جمهوریت و رأی قاطع مردم مسأله تازه ای نیست. چنانکه در جریان فتنه 88، ابطال انتخابات با مشارکت حداکثری مردم از شرایط دست برداشتن آنها از فتنه انگیزی و همراهی با سرویس های بیگانه بوده است. و یا تلاش برای انحلال دولت منتخب مردم در سال 1384 از سوابق همین جریان به رهبری آقای هاشمی رفسنجانی بوده است. البته بعید است که حافظه تاریخی این جریان خیلی خوب باشد و بتوانند این خیانت ها را به یاد آورند؛ چنانکه گویا خاطرات نزدیک تری همچون حمایت قاطع از دولت فعلی که عامل مشکلات جدی اقتصادی شده است را به یاد نمی آورند.
🔸 با توجه به نکتۀ فوق، جمهوریت و رأی مردم برای آقای موسوی خوئینی ها و همفکران ایشان تنها زمانی ارزشمند است که نظر ایشان را تأمین کند. و این همان دیکتاتوری نهفته در مدعیان اصلاحات است که در موقعیت های گوناگون بیشترین دشمنی را با نظر مردم روا می دارند.
📝 به قلم: حجت الاسلام صفدر الهی راد (عضو هیأت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره))
#یادداشت
#موسوی_خوئینی_ها
#نامه_سرگشاده
#الهی_راد
📥کانال بنیان
@elahirad_ir
هدایت شده از گروه کلام و فلسفه دین موسسه امام خمینی ره
Page01-2.pdf
1.39M
#یادداشت
#فیلسوف_مجاهد
📌 به مناسبت رحلت آیتالله #محمد_تقی_مصباح_یزدی؛
🔸 در نوشتاری از حجت الاسلام دکتر صفدر الهی راد، عضو هیات علمی گروه کلام و فلسفه دین موسسه ، در روزنامه امروز جام جم
🔰 علامه مصباح؛ حکیم در میدان
💠 بسیار دشوار است سخن گفتن در مورد شخصیتی که عمق ابعاد مختلف حیاتش مانع از توصیفش می گردد. حضرت استاد مصباح را میتوان عصارة فکری سه استاد برجسته و بینظیرش یعنی امام خمینی ره، علامه طباطبائی ره و آیت الله بهجت ره دانست. جامعیت فکری و دقتهای علمیاش، جامعیت اجتماعی و بصیرت سیاسیاش، و جامعیت اخلاقی و اخلاص عمیقش حاکی از حضور آن سه روح بزرگ در ایشان است. چه زیبا علمدار انقلاب، عمار خویش را توصیف کرده است: «بنده هم به سهم خودم قدر آقاي مصباح
ميدانم... اين سه جهت در ايشان جمع است؛ هم علم، هم بصيرت به معناي حقيقي کلمه و هم صفا. اين سه تا با هم در وجود ايشان خيلي ارزشمند است». (آبان 1389)
💠 علامه مصباح، حکیمی است که با نگاهی عمیق، اندیشههای نظری اسلام ناب را به میدان عمل و اجتماع امتداد داده و عرش علم را به فرش سیاست گره زده است. از این رو، ایشان را میتوان جزو شخصیتهای کمنظیری دانست که نه علم را برای علم آموخته و گسترش داده است؛ از این رو، تلاش میکند تا اندیشههای نظری را برای تحول عملی بکار گیرد؛ این تحول از علوم انسانی تا سلوک اجتماعی- سیاسی را شامل میشود. و نه سیاست را گسسته از فکر و نظر دنبال کرده است. از این رو، همواره نظریههای سیاسی- اجتماعی خویش را به جنبههای نظری دین مرتبط میکند.
👇👇👇👇
#یادداشت
#الهی راد
هجمه ها به علامه مصباح (1)
مهاجمین پاسخ بدهند...
آقایان غربزدۀ «به اصطلاح روشنفکر» و «حضرات پشیمان»! جنابان دکتر سروش و عباس عبدی و نئوروشنفکرمآبهای حوزوی و دانشگاهی!
پس از رحلت حضرت علامه مصباح رحمه الله، همانند سه دهه اخیر، دوباره زبان به توهین و هجمه علیه ایشان گشودید. هیچ انگیزهای برای پاسخ به حملات و هتاکی های شما نداریم. شما هنوز پاسخِ سوالات و چالش های علمی ای را که مصباح بزرگ در این چند دهه در قبال شماها بیان کرده اند، نداده اید. هنوز منتظر پاسخ هایتان به پرسشهای اساسی ایشان هستیم. شماها! حالا حالاها باید کتاب و مقاله و یادداشت بنویسید تا جواب صدها کتاب و مقاله و رسالههای علمی ایشان و شاگردان ممتار و مؤثرشان را بدهید.
سه دهه است که از پاسخ علمی به این سوالات و حضور در مناظرات علمی امتناع نمودید! شماها از غرب، هتاکی های اراذل و اوباش کف خیابون را یاد گرفتید، نه گفتگوهای علمی و مودبانه میان ملحدان و متدینان را. شماها حتی یک غرب¬گرای واقعی نیستید! چرا که به اسم روشنفکری، ولی با رویکرد متحجرانه، تنها به تبعیت تامّ از دیدگاه های پوسیده و تاریخ مصرف گذشتۀ غرب، همانند پوزیتویسم و شکاکیت و لیبرالیسم دینی، اکتفا کردید، و حاضر نشدید اشکالات بنیادین برخی از اندیشمندان متأخر غربی به پیشینیانشان را مورد توجه قرار دهید، تا شما را یک غربگرای واقعی بخوانیم.
علامه مصباح ره و شاگردان ایشان در آثار فلسفی و غیرفلسفی خویش بارها تمامیت مبانی فکری تان را به چالش کشیده اند؛ ولی شما هرگز خود را مکلف به پاسخگویی ندانسته اید. دیگر نیازی نیست پاسخ مصباح بزرگ را بدهید... ایشان در ایام هتاکی ها و فحاشی ها و فرافکنی هایتان، آنقدر شاگردان توانمند برای معرفی معقول و منقول اسلام و مقابله علمی با شما و هم قطارانتان تربیت کرده است که هرگاه تصمیم به گفتگوی علمی گرفتید، همواره برای هماوردی با شما آماده اند.
📥 کانال بنیان
@elahirad_ir