#آشنایی_با_نرمافزار
#درایة_النور
برای این کار کافی است نشانهگر ماوس را روی عنوان بازسازیشده یک راوی نگاه داشته و چند لحظه بعد، اطلاعات رجالی مربوط به وی را در یک کادر کوچک مشاهده نمود.
4 ـ سیستم مترادفات
یکی از مشکلاتی که در بسیاری از اسناد روایات به چشم میخورد، پرکندگی در تعبیر از یک راوی است . در بخش اسناد برنامه «درایة النور» این مشکل با در نظر گرفتن عنوان معیار و عنوان اصلی حل شده است. با تهیه فهرست کاملی از عناوین اصلی و ارجاع آنها به عنوان معیار، ضمن ایجاد ارتباط منطقی بین اسناد روایات و اطلاعات کتب رجالی، یکی از مشکلات اساسی پژوهش در مورد راویان و ارزیابی اعتبار اسناد حل شده است.
5 ـ معرفی شاگردان و اساتید
آشنایی با شاگردان و مشایخ یک راوی، از طریق بخش اسناد برنامه میسر است. علاوه بر این، تعداد روایتهایی که وی از هر یک از اساتید خویش نقل کرده و یا شاگردان از او نقل کردهاند با تعیین درصد مشخص میگردد. همچنین، میتوان فراوانی روایات نقل شده از شاگردان و مشایخ یک راوی را به صورت نمودار میلهای یا دایرهای مشاهده کرد.
6 ـ تعیین طبقه راوی
با کمک این برنامه میتوان از طبقه هر راوی مطلع شده و به فهرستی از معصومانی که اسناد راویِ مورد نظر به آنها ختم میگردد دست یافت. در برابر نام هر معصوم تعداد واسطههایی که بین ایشان و راوی قرار دارد و نیز فراوانی روایات در هر مورد، قابل مشاهده است.
7 ـ ترکیب راویان
کاربر با استفاده از این قابلیت میتواند به سندی که مشتمل بر نام دو یا چند راوی است دست یابد و با انتخاب گزینه «آمار» از تعداد موارد نقل هر یک از دو راوی نیز آگاه میشود.
8 ـ مقایسه دو متن
به منظور انجام پژوهشهای تطبیقی، امکان مطالعه همزمان دو متن از یک کتاب یا مطالب دو کتاب متفاوت، در برنامه پیشبینی شده است.
امکانات مشترک برنامه
1 ـ نمایش متن کتب
متن کامل کتابهای موجود در لوح فشرده «درایة النور» در این بخش نمایش داده میشود. امکانات نمایشی همچون استفاده از رنگهای متمایز برای متن، عنوان، سند و...، گسترده کردن صفحه متن و بزرگنمایی نیز در برنامه فراهم آمده است. در کنار متن کتابها، فهرست کاملی از مطالب هر کتاب برای کاربر مهیا شده است. فهرست مطالب به گونهای تنظیم گردیده که دسترسی به جزئیترین عناوین نیز میسر باشد. همچنین، کاربر با استفاده از این قابلیت میتواند متن کامل احادیث و سند آنها را با اِعرابگذاری کامل مطالعه کند.
2 ـ امکانات پژوهشی
«نمایهزنی» از جمله امکانات پژوهشی است که در آن پژوهشگر محتوای اصلی یک عبارت یا بند را در چند کلمه خلاصه میکند تا امکان دستهبندی و بازیابی سریع اطلاعات را فراهم آورد و در انتها با کنار هم گذاردن موارد مشابه، نکات جدیدی را استنباط کند.
با استفاده از قابلیتِ «علامتگذاری» کاربر میتواند بخشهای مهم را علامت گذاری کرده و در صورت نیاز به آنها مراجعه نماید.
در قسمتهای مختلف برنامه میتوان از طریق «رنگی کردنِ» سطور دلخواه، در هنگام رجوع مجدد به متن، سریعتر به مطالب مورد نظر دست یافت، ضمن این که دستهبندی سطرهای هم رنگ با سهولت بیشتری انجام میگیرد. گنجاندن قابلیتِ «حاشیهنویسی» موجب گردیده تا پژوهشگران ژرفنگر با دقت و تأمل در هر عبارت، نکتههای مورد نظر خود را در بخش حاشیه وارد کنند.
در بخش معجم رجال الحدیث و کتب هشتگانه رجالی «گزینه پژوهش» فعّال نیز گنجانده شده است. با کمک این گزینه کاربر میتواند به معنای یک واژه یا موارد استعمال آن در دیگر بخشهای کتاب دست یابد.
3 ـ جستجو
از دیگر امکانات مشترک برنامه، امکان جستجوست. از طریق گزینه جستجو میتوان در متن و فهرست کتب، جستجوی لفظی نمود و با کمک عملگرهای ترکیبی، عبارات مختلف را بازیابی کرد و در صورت نیاز از گروههای فهرستسازی برای ساختن فهرستهای پویا و متنوع از کلمات با استفاده از کاراکترهای عمومی (* و ؟) به شکلهای مختلف بهره برد و کلمات موجود در یک فهرست را یکجا یا در ترکیب با واژهها و یا فهرستهای دیگر جستجو نمود. قابلیت دستیابی به متون مورد نظر از طریق فهرست ابواب و شماره جلد و صفحه، یکی دیگر از امکانات مشترک در بخش جستجوست که دسترسی آسان به متن دلخواه را به سرعت فراهم میسازد.
@Elal_alhadith
#آشنايي_با_نرمافزار
#درایة_النور
4 ـ لغتنامه
به منظور دستیابی به مفهوم واژههای دشوار در امر پژوهش، لغتنامههای معتبر ذیل در دسترس کاربر قرار دارد:
1ـ کتاب العین، 8جلد، خلیلبن احمد فراهیدی (175 ـ 100 ه.ق)
2ـ لسان العرب، 15جلد، از ابنمنظور (711 ـ 630 ه.ق)
3ـ مجمع البحرین، 6جلد، فخرالدین طریحی (1087 ـ 979 ه.ق)
5 ـ سایر امکانات
گزینش مطالب مورد نظر و انتقال آنها به دفترچه یادداشت از جمله قابلیتهایی است که در قسمتهای مختلف برنامه وجود دارد. «دفترچه یادداشت» با قابلیت ویرایش متون، چاپ و انتقال روی پرونده در قالبهای مختلف همچون MS-Wordو زرنگار، استفاده بهتر از امر پژوهش و ذخیره و نگهداری مطالب انتخابی را ممکن ساخته است. در کلیه بخشهای برنامه امکان «چاپ» متن دلخواه در اندازههای مختلف موجود است. به وسیله گزینه «راهنما» میتوان اطلاعاتی مختصر و مفید در باره قسمتهای گوناگون برنامه به دست آورد. با ورود در قسمت «کتابشناسی» نام کتب موجود در برنامه قابل مشاهده بوده و امکان دسترسی به توضیحات کافی در مورد هر کتاب و مؤلف آن برای کاربر فراهم گردیده است.
فایلهای تصویری #آموزش نرم افزار درایة النور در ۶جلسه توسط #حضرت_استاد در مؤسسه نور ارائه شده است، مراجعه بفرمایید.
@Elal_alhadith
رفقای عزیز مستحضرید که در مورد معرفی آثار کتبی و آموزشیِ #حضرت_استاد ، در این کانال هیچ منفعت مادی ، برای آدمین و حتی حضرت استاد نمیباشد.
فقط صرفا برای اطلاع رفقا و آشنایی عزیزان در راستای مباحث حدیثی ، میباشد.
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۱۰. عدم کلینگری به معارف و آموزههای دینی؛ از جمله بستر شکلگیری و انتقال حدیث
🔰بسا میشود که نبود دیدی همه سونگر در فرایند تعامل با معارف و آموزههای دینی، سبب گردد که پیوند برخی از این آموزهها و معارف با دیگرها به خوبی فهم نشود و یا از بن نشود! نیازمند توضیح نیست که نگرش جامع به ساحتهای گوناگون میتواند در استنتاج درست کمک کار باشد. برای نمونه، به گاه تعامل با میراث حدیثی شیعه، باید پیجو بود که پیشینه عرضه معارف از جانب معصوم چه بوده است و آیا راهکارهایی برای چگونگی حفظ و انتقال احادیث شیعه از جانب نهاد امامت تعریف شده است؟ پرسشهایی که دردمندانه باید اعتراف کرد یا گویی مطرح نیستند و یا پاسخی درخور بدانها داده نشده است!
گزارش ششم کلینی در باب «دعائم الاسلام» کتاب الکافی که از سندی استوار برخوردار است و پس آنگاه برابر نهادن آن با حدیثی از امام باقر که ابانبن تغلب را به نشستن در مسجد مدینه و فتوا دادن امر میکنند، نمونه خوبی است.
حدیث ششم باب «دعائم الاسلام» را میتوان ترسیم کننده نمای جامعه شیعی در ابتدای امامت امام باقر علیهالسلام و آن هم از زبان مبارک امام صادق علیهالسلام دانست که در آن، جامعه شیعی از جهت فرهنگی از هم گسیخته توصیف میشود؛ جامعهای که حتی در تأمین نیازهای روزانهاش، دست نیاز به جامعۂ رقیب و حریف ، یعنی عامه، دراز کرده است! بخشی از آن گزارش، این است:
مُحَمَّدُبْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ صَفْوَانَبْنِ يَحْيى، عَنْ عِيسَىبْنِ السَّرِيِّ أَبِي الْيَسَعِ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللهِ عليهالسلام: «أَخْبِرْنِي بِدَعَائِمِ الْإِسْلَامِ، الَّتِي لَايَسَعُ أَحَداً التَّقْصِيرُ عَنْ مَعْرِفَةِ شَيْءٍ مِنْهَا، الَّتِي مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَةِ شَيْءٍ مِنْهَا فَسَدَ دِينُهُ و َلَمْ يُقْبَلْ مِنْهُ عَمَلُه ، وَ مَنْ عَرَفَهَا وَ عَمِلَ بِهَا صَلَحَ لَهُ دِينُهُ و َقُبِلَ مِنْهُ عَمَلُهُ، و َلَمْ يَضِقْ بِهِ مِمَّا هُوَ فِيهِ لِجَهْلِ شَيْءٍ مِنَ الْأُمُورِ جَهِلَهُ».
فَقَالَ: «شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلهَ إِلاَّ اللهُ، و َالْإِيمَانُ بِأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم، و َالْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ، وَ حَقٌّ فِي الْأَمْوَالِ الزَّكَاةُ، و َالْوَلَايَةُ الَّتِي أَمَرَ اللهُ ـ عَزَّ وَجَلَّ ـ بِهَا وَلَايَةُ آلِ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآلهوسلم».
قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: «هَلْ فِي الْوَلَايَةِ شَيْءٌ دُونَ شَيْءٍ فَضْلٌ يُعْرَفُ لِمَنْ أَخَذَ بِهِ؟».
قَالَ: «نَعَمْ؛ قَالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ و َأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ) و َقَالَ رَسُولُ اللهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم: «مَنْ مَاتَ وَ لَايَعْرِفُ إِمَامَهُ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» و َكَانَ رَسُولَ اللهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم و َكَانَ عَلِيّاً عليهالسلام، -و َقَالَ الْآخَرُونَ: كَانَ مُعَاوِيَةَ- ثُمَّ كَانَ الْحَسَنَ، ثُمَّ كَانَ الْحُسَيْنَ، -وَ قَالَ الْآخَرُونَ: يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ- و َحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ ؛ و َلَا سَوَاءَ و َلَا سَوَاءَ».
قَالَ: ثُمَّ سَكَتَ ، ثُمَّ قَالَ: «أَزِيدُكَ؟» فَقَالَ لَهُ حَكَمٌ الْأَعْوَرُ: نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاكَ! قَالَ: «ثُمَّ كَانَ عَلِيَّبْنَ الْحُسَيْنِ، ثُمَّ كَانَ مُحَمَّدَبْنَ عَلِيٍّ أَبَاجَعْفَرٍ،
👈 و َكَانَتِ الشِّيعَةُ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ أَبُوجَعْفَرٍ و َهُمْ لَايَعْرِفُونَ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتّى كَانَ أَبُوجَعْفَرٍ، فَفَتَحَ لَهُمْ، و َبَيَّنَ لَهُمْ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ و َحَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتّى صَارَ النَّاسُ يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا كَانُوا يَحْتَاجُونَ إِلَى النَّاسِ، و َهكَذَا يَكُونُ الْأَمْرُ، وَالْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلاَّ بِإِمَامٍ، وَ مَنْ مَاتَ لَايَعْرِفُ إِمَامَهُ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ... ». (الکافی ، ط-دارالحدیث ، ج۳ ، صص۵۷-۵۹)
اکنون این حدیث را با فرمان امام باقر علیهالسلام به ابانبن تغلب سنجه کنید:
إجلس في مسجد المدينة و أفت الناس، فإنّي أحب أن يُرى في شيعتي مثلك .(نجاشی،الرجال ، ش۷ ؛ طوسی،الفهرست ، ش۵۱)
با برابر نهادن این دو گزارش آشکار میشود که امام باقر علیهالسلام تنها در بیان ویژگی ممتاز ابانبن تغلب نیستند، بلکه گویی قصد دارند ثمره تولید فرهنگی خویش و توانایی علمی وی را به جامعه فرهنگی رقیب معرفی کنند.
برای نمونهای دیگر ...
برای نمونهای دیگر، میتوان در دو گزارش از دو باب الكافي را با هم سنجید.
گزارش نخستین از باب «اختلاف الحديث» ، حکایتگر پرسش سُلَیمبن قيس هلالی از امیرالمؤمنین علیهالسلام است درباره اختلاف احادیث سلمان و مقداد و ابوذر از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم با احادیثی که دیگر هم روزگاران ایشان از آن حضرت نقل میکنند. سُلَیم در ادامه، چرایی پذیرش احادیث روایت شده از سه تن نخستین و نپذیرفتن احادیث دیگران را از سوی امیرالمؤمنین علیهالسلام پیجو میشود و بیغبار میپرسد: آیا دیگرانی غیر از سه تن نخستین، بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم دروغ بستهاند؟!
حضرت در پاسخ به پرسش سُلَیم، بر دروغ بستن به رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلم حتى در زمان حیات ایشان، مهر درستی میزنند و سپس راویان را به چهار بخش بخشش میکنند و درباره هر یک به تفصیل سخن میگویند. در پایان، امیرالمومنین علیهالسلام حال و روز مردم آن روزگار را چنین وصف میکنند:
و َلَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم كَانَ يَسْأَلُهُ عَنِ الشَّيْءِ فَيَفْهَمُ ، وَ كَانَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْأَلُهُ و َلَا يَسْتَفْهِمُهُ، حَتّى أَنْ كَانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِيءَ الْأَعْرَابِيُّ و َالطَّارِئُ فَيَسْأَلَ رَسُولَ اللهِ صلىاللهعليهوآلهوسلم حَتّى يَسْمَعُوا ... . (الکافی ، ج۱ ، صص۱۵۷-۱۶۱)
اکنون آن توصیف از امیرالمومنین علیهالسلام را با این گزارش بسنجید:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدِبْنِ خَالِدٍ، عَنْ مُحَمَّدِبْنِ عَلِيٍّ، عَنْ مُحَمَّدِبْنِ الْفُضَيْلِ، عَنْ أَبِيحَمْزَةَالثُّمَالِيِّ، قَالَ: كُنْتُ جَالِساً فِي مَسْجِدِ الرَّسُولِ صلىاللهعليهوآلهوسلم إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ فَسَلَّمَ، فَقَالَ: مَنْ أَنْتَ يَا عَبْدَ اللهِ؟ قُلْتُ: رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ، فَقُلْتُ: مَا حَاجَتُكَ؟ فَقَالَ لِي: أَتَعْرِفُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَبْنَ عَلِيٍّ عليهالسلام؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ، فَمَا حَاجَتُكَ إِلَيْهِ؟ قَالَ : هَيَّأْتُ لَهُ أَرْبَعِينَ مَسْأَلَةً أَسْأَلُهُ عَنْهَا، فَمَا كَانَ مِنْ حَقٍّ أَخَذْتُهُ، وَمَا كَانَ مِنْ بَاطِلٍ تَرَكْتُهُ.
قَالَ أَبُو حَمْزَةَ: فَقُلْتُ لَهُ: هَلْ تَعْرِفُ مَا بَيْنَ الْحَقِّ و َالْبَاطِلِ؟ قَالَ: نَعَمْ، فَقُلْتُ لَهُ: فَمَا حَاجَتُكَ إِلَيْهِ إِذَا كُنْتَ تَعْرِفُ مَا بَيْنَ الْحَقِّ و َالْبَاطِلِ؟ فَقَالَ لِي: يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ، أَنْتُمْ قَوْمٌ مَا تُطَاقُونَ، إِذَا رَأَيْتَ أَبَاجَعْفَرٍ عليه السلام فَأَخْبِرْنِي. فَمَا انْقَطَعَ كَلَامِي مَعَهُ حَتّى أَقْبَلَ أَبُو جَعْفَر ٍعليهالسلام وَ حَوْلَهُ أَهْلُ خُرَاسَانَ وَ غَيْرُهُمْ يَسْأَلُونَهُ عَنْ مَنَاسِكِ الْحَجِّ، فَمَضى حَتّى جَلَسَ مَجْلِسَهُ، و َجَلَسَ الرَّجُلُ قَرِيباً مِنْهُ.
قَالَ أَبُو حَمْزَةَ: فَجَلَسْتُ حَيْثُ أَسْمَعُ الْكَلَامَ و َحَوْلَهُ عَالَمٌ مِنَ النَّاسِ، فَلَمَّا قَضى حَوَائِجَهُمْ و َانْصَرَفُوا، الْتَفَتَ إِلَى الرَّجُلِ، فَقَالَ لَهُ: «مَنْ أَنْتَ» قَالَ: أَنَا قَتَادَةُ بْنُ دِعَامَةَ الْبَصْرِيُّ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عليهالسلام: «أَنْتَ فَقِيهُ أَهْلِ الْبَصْرَةِ؟» قَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ عليهالسلام: «وَيْحَكَ يَا قَتَادَةُ، إِنَّ اللهَ ـ جَلَّ وَعَزَّ ـ خَلَقَ خَلْقاً مِنْ خَلْقِهِ فَجَعَلَهُمْ حُجَجاً عَلى خَلْقِهِ، فَهُمْ أَوْتَادٌ فِي أَرْضِهِ، قُوَّامٌ بِأَمْرِهِ، نُجَبَاءُ فِي عِلْمِهِ، اصْطَفَاهُمْ قَبْلَ خَلْقِهِ أَظِلَّةً عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ ... ». (الکافی، ط-دارالحدیث، ج۱۲ ، صص۲۵۳-۲۵۵)
آری؛ مردمی که در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، گویی با پرسش و پرسشگری بیگانه بودند و حتی آن را نمیدانستند، در زمان امام باقر علیهالسلام چنان مشتاقاند که گروه گروه برای یافتن پاسخ پرسشهایشان به امام باقر العلوم علیهالسلام روی میکنند و حتی فقیه عامّه، قُتاده، برای این هدف از بصره به مدینه میآید.
با برابر نهادن این دو گزارش، به خوبی میتوان درک کرد که در زمان امام باقر علیه السلام چه دگرگونی فرهنگیِ بزرگی در بستر جامعۂ شیعی و حتی غیر شیعی رخ داده است؛ امری که به یقین غیرعادی و اعجاز گونه است.
@Elal_alhadith
بایسته های رجال پژوهی جلسه۱ (5).pdf
461.8K
تقریر سلسه دروس
#بایستههای_رجال_پژوهی
جلسه اول: نگاه راهبردی اهل بیت علیهمالسلام به حفظ و انتقال میراث حدیث شیعه
@Elal_alhadith
بایسته های رجال پژوهی جلسه۲ (4).pdf
589.9K
اعتبارسنجی احادیث شیعه:
تقریر سلسه دروس
#بایستههای_رجال_پژوهی
جلسه دوم: مفهوم شناسی واژههای توصیفی
@Elal_alhadith
بایسته های رجال پژوهی جلسه۳ (4).pdf
359.2K
اعتبارسنجی احادیث شیعه:
تقریر سلسه دروس
#بایستههای_رجال_پژوهی
جلسه سوم: تعارض جرح و تعدیل(۱)
@Elal_alhadith
بایسته های رجال پژوهی جلسه۴ (4).pdf
502.2K
اعتبارسنجی احادیث شیعه:
تقریر سلسه دروس
#بایستههای_رجال_پژوهی
جلسه چهارم: تعارض جرح و تعدیل(۲)
@Elal_alhadith
بایسته های رجال پژوهی جلسه۵ (3).pdf
260.9K
اعتبارسنجی احادیث شیعه:
تقریر سلسه دروس
#بایستههای_رجال_پژوهی
جلسه پنجم: تحلیل پدیده استثناء در دانش رجال
@Elal_alhadith
بررسی تطبیقی منابع رجالی شیعه .pdf
922.8K
🔰تقریر سلسه دروس
#بررسی_تطبیقی_منابع_رجالی_شیعه
#پیشگفتار
جزوه حاضر ، مربوط به بررسی تطبیقی منابع رجالی شیعه است که توسط استاد گرامی جناب آقای سید علیرضا حسینی شیرازی دام عزّه در مرکز تخصصی امامت اهل بیت علیهم السلام نیم سال اول تحصیلی ۹۱-۹۲ ارائه شده است ...
@Elal_alhadith
#چالشهای_پیشروی_حدیث
۱۱. بیتوجهی به مسئولیت حساس، فراگیر و تأثیرگذار محدّثان و تأثیر آن در سالم سازی فرایند انتقال احادیث شیعه
🔰برخی را گمان آن است که راویان شیعه، بیشتر به سان ظرفی هستند برای انباشت انبوهی حدیث و پس آنگاه، انتقال این انباشت انبوه به شاگردان و دیگر هیچ❗️ در این نگاه، به مسئولیت راویان، که گستراندن آموزههای دینی و فراگیر کردن آن در بستر جامعه دینی است به هیچ رو توجه نشده است؛ مسئولیتی که نشر و گسترش آموزههای بنیادینی چون ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام¹ را در بر میگرفت و پیش نیازی چون ورع داشت² و دانش پژوه و دین شناس کوشا را چنان مرتبتی میبخشید که چونان ماه در چهاردهمین شب نورافشانی، دیگر شهروندان جامعه دینی را نور میبخشید³ پیجویی و پیگیری شرح حال راویان شیعه، دست کم پُر کارها و پُرروایههاشان، در لابه لای متون حدیثی و رجالی، بیگفتگو آشکار میسازد که ایشان به همان پایه که بیشتر حدیث فرا میگرفتند، به همان سان بیشتر تقواپیشه و زهدورز بوده اند⁴؛ یعنی اصحاب ما در گام نخست، پیشتر از نقل روایت و بیشتر از دیگران، خویش را مخاطب روایتی که ناقلش بودند، میدیدند و مییافتند و در گام بعد، آن احادیث را به شاگردان خویش تعليم میکردند. تقواپیشگی و زهدورزی، راویان را وامیداشت که نخست، آموزهها را درست و بی کم و کاست دریافت کنند و سپس، درست و بی کم و کاست به نسل بعدی بسپارند.
________________
①يا معشر المسلمين! هذا ولیّکم من بعدي فلْيُبلِّغِ الشّاهد من الغائب (الکافی، ج۲، ص۱۶)
②عليبن إبراهيم، عن أبيه، عن ابنمحبوب، عن ابنرئاب: عن أبي عبدالله علیهالسلام، قال: «إنّا لانَعُدُّ الرّجُلَ مؤمناً حتّى يكون لجميع أمْرِنا مُتَّبِعاً مُرِيداً، ألا و إنّ مِن اتّباع أمْرنا و إرادَتِه الورع، فتَزَيَّنُوا بِه یرحمْکُم اللّه (الکافی، ج۳، ص۲۰۱)
③ محمدبن الحسن، و عليبن محمد، عن سهلبن زياد و محمدبن یحیی، عن احمدبن محمد جمیعا، عن جعفربن محمد الأشعري، عن عبداللهبن ميمون القَدّاح؛ و عليبن إبراهيم، عن أبيه، عن حمادبن عيسى، عن القدّاح، عن أبي عبدالله علیهالسلام، قال: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «مَن سلك طريقاً يطلب فيه علما، سلك الله به طريقا إلى الجنة، و إن الملائکة لتضع أجنحتها لطالب العلم رضا به، و إنه ليستغفر لطالب العلم من في السماء و من في الأرض حتى الحوت في البحر، وفضل العالم على العابد كفضل القمر على سائر النجوم ليلة البدر» (الکافی،ج۱، ص۸۲و۸۳)
④درنگ در گزارشی که کشّی در ترسیم چهرۂ عبادی سه نفر از اصحاب، یعنی معروفبن خَرَّبوذ از طبقه اول اصحاب اجماع، جميلبن دَرّاج از طبقه دوم و محمدبن أبیعُمَیر از طبقه سوم، فراز میآورد، بسیار خواندنی است:
نصربن الصباح قال: حدّثني الفضلبن شاذان قال: «دخلتُ على محمدبن أبي عمير و هو ساجد، فأطال السجود، فلمّا رفع رأسه، ذَكر له الفضل طولَ سجوده، فقال: «كيف لو رأيتٍ جميل بن درّاج ؟!» ثم حدّثه أنه دخل على جميل فوجده ساجداً فأطال السجود جدّاً؛ فلمّا رفع رأسه قال له محمدبن أبيعمير: «أطلتَ السجود!» فقال: «كيف لو رأيتَ معروفَ بن
خَرَّبوذ؟! » (رجال الكشی، ش ۴۶۹)
گزارش ابوغالب زراری از زرارةبن اعین نیز در همین راستا درخور توجه است: ... و رُوي أنّ زرارة كان وسيماً جسيماً أبيض و كان يخرج إلى الجمعة و على رأسه برنس أسود و بين عينيه سجادة و في يده عصا، فيقوم له الناس سماطين ينظرون إليه لحسن هیئته، فربّما رجع عن طريقه. و كان خصماً جدلاً لا يقوم أحد لحجّته، إلا أنّ العبادة أشغلتْه عن الكلام؛ و المتكلمون من الشيعة تلاميذه (ابوغالب زراری، رسالة ابيغالب الزراری، ۱۳۶)
و همچنین از گزارش نجاشی در بیان زهد صفوانبن یحیی، نمیتوان چشم پوشی کرد: قد توکّل للرضا و أبيجعفر علیهماالسلام و سلم مذهبه من الوقف و كانت له منزلة من الزهد و العبادة و كان جماعة الواقفة بذلوا له مالاّ كثيراً و كان شريكاً لعبداللهبن جندب و علىبن النعمان. و رُوی أنّهم تعاقدوا في بيت اللّه الحرام أنه من مات منهم صلّی من بقی صلاته و صام عنه صيامه و زکی عنه زکاته. هماتا و بقي صفوان، فكان يصلی في كل يوم مائة و خمسين ركعة و يصوم في السنة ثلاثة أشهر و یزکی زکاته ثلاث دفعات و كل ما يتبرع به عن نفسه ممّا عدّا ما ذکرناه یتبرع (تبرع) عنهما مثله. و حکی أصحابنا أن إنساناً كلّفه حمل دینارین إلى أهله إلى الكوفة فقال: «إنّ جمالی مکریة و أنا أستأذن الأجراء». و كان من الورع و العبادة على ما لم يكن عليه أحد من طبقته رحمه الله (نجاشی، الرجال، ش ۵۲۴)