الی الحبیب
🎤 ستایشگران و روضهخوانان گاهی از داستان گویی و روایتگری از شهداء به روضه خود برکت داده و گریز میزنند...
🔰 روایت زیر هم جهت استفاده شما عزیزان در این شبها ارائه میشود.
💠 #شهید_آفاقی ازلشکر۳۱ عاشورا که در #عملیات_والفجر_هشت بشهادت رسید.
🔹 ما راویان دور هم در کنار اروندرود نشسته بودیم که برادر جاویدی ازلشکر ۳۱ عاشورا تشریف آورد ...
🔻 گفت:
▫️ شب عملیات وقتی غواصان تو آب افتادند دیدم شهید آفاقی می لرزد!
_ گفتم اگر می ترسی بیا بالا برو تو قایق با بسیجی ها باش.
🔻 شهید آفاقی گفت:
✅ذبرادر جاویدی من نمی ترسم !
⬅️ گفتم پس چرا می لرزی؟
🔻 گفت:
➖ من پدر و مادر ندارم، یه خواهر کوچکتر از خودم دارم کلاس اول راهنمایی است و یک برادر از او کوچکتر که کلاس پنجم ابتدایی است، ما در پرورشگاه بزرگ شدیم آن دو تا منزل هستند.
🌹 من وعده شهادت را از اربابم حضرت سیدالشهداء (ع) گرفتم ، ناراحتیام این است بعد شهادت کسی نیست برام روضه بخواند تا پیکرم روضه را گوش دهد!
🍃 برادر جاویدی به من قول بده بعد اینکه پیکرم را پیدا کردی بچه های رزمنده را بگو اطراف جنازهام دور برنند و یک ساعت برام روضه بخوانند تا مردهام روضه را گوش دهد ...
💢 گفت قول دادم؛
🍂 سومین روز عملیات والفجر هشت پیکر شهید آفاقی راپیدا کردم.
💠 یه مداح از عزیزان رزمنده را آوردیم گفتم برادران رزمنده، دور جنازه شهید آفاقی حلقه بزنید.
👈🏻 مداح گفت: برادر جاویدی کدوم مصیبت را بخوانم؟
📖 گفتم کتاب مداحی را بازکن هر جا آمد بخوان
🔘 وقتی کتاب را باز کرد کوچه بنی هاشم و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها آمد که خود شهید زهرایی بود
🔻 این روضه و شعر از دفتر آمد و زمزمه شد:
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند...
|#شهادت_حضرت_فاطمه
|#داستان_شهدا
|#گریز_روضه
|#روضهخوانی
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir