eitaa logo
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
1هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
4.2هزار ویدیو
140 فایل
یه عده جوونیم از جنس مونث، دانشجو، دانش‌آموز و طلبه... سرمان درد می‌کرد برای کار، حسین جمع‌مان کرد 🌸 . . . کانال ایتا: @elalhabibk پیج اینستاگرام: @elalhabib_1401 کانال تلگرام: @elalhabib1401 . . . ارتباط با ادمین کانال 👇 @Ro_siyah
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 این تن ضعیف و لرزان چگونہ فراز و نشیب بیابان و مھمل لغزان را تاب بیاورد؟ عمر سعد فریاد می زند:((غل و زنجیر!)) و ھمہ با تعجب بہ او نگاہ می کنند کہ: (( برای چہ؟)) اشارہ میکند بہ محمل سجاد (علیہ السلام) و می گوید: ((ببندید دست وپای این جوان راکہ در طول راہ فرار نکند)) عدہ ای می خندند و تنی چند اطاعتِ فرمان می کنند و تو سخت دلت می شکند🖤 بغض آلودہ می گویی: ((چگونہ فرار کند کسی کہ توان ایستادن و نشستن ندارد؟)) آنھا اما کار خودشان را می کنند دستھا را با زنجیر بہ گردن می آویزند و دو پا را باز با زنجیر از زیر شکن شتر بہ ھم قفل می کنند🖤🖤🖤 سپید شدن مویت را در زیر مقنعہ ات احساس می کنی و خراشیدہ شدن قلبت را و تفتیدن جگرت را از اینکہ توان ھیچ دفاعی نداری، مفھوم اسارت را با ھمہ وجود لمس می کنی دشمن برای رفتن، سخت شتابناک است و ھنوز تو وسکینہ بر زمین ماندہ اید ﴿ و تازہ اینجاست کہ روضہ اسارت آغاز می شود ﴾ 💠برگرفتہ از کتاب اثر کم نظیر سید مھدی شجاعی 🆔 @elalhabibk 🌹
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 ۔۔۔۔۔۔۔ناگھان بہ یادِ وصیتِ مادرت می افتی؛ بوسہ ای از گلوگاہ حسین، آنگاہ کہ عزم را بہ رفتنِ بی بازگشت جزم می کند چہ مھربانی غریبی داشتی مادر! کہ دروصیتِ خود ھم، نیازِ حیاتی مرا لحاظ کردی 🍂🍂🍂 چہ باید کرد؟ برخیز وحسین را صدابزن یا بہ زمان بگو بایستد یا تو راہ بیفت اما چگونہ؟ اسم رمز! نام مادرتان زھرا! تنھا کلامی کہ می تواند او را بایستاند و تو را بہ آرزویت برساند: مھلا مھلا! یابن الزھرا! قدری درنگ مھلتی ای فرزند زھرا! ایستاد! چہ سرّ غریبی نھفتہ است در این نام زھرا! احترامِ حضورتوست یا حرمتِ نامِ زھرا کہ حسین را از اسب پیادہ کردہ است و بوسہ گاہ تو را دست یافتنی تر 💠💠💠💠 نہ فرصت است و نہ نیاز بہ توضیحِ واضحات کہ حسین، ھم وصیتِ مادر را می داند و ھم نیاز تورا می فھمد فقط وقتی سیراب، لب از گلویِ حسین بر می داری، عمیق نفس می کشی و می گوئی:" جانم فدای تو مادر!" و کسی چہ می داند کہ مخاطب این "مادر" فاطمہ ای است کہ این بھانہ را برای تو تدارک دیدہ است یا حسینی کہ تو اکنون او را نہ برادر کہ پسر می بینی و ھزار بار از جان عزیزتر، یا ھردو؟ 🗃🗃برگرفتہ از کتاب آفتاب در حجاب اثر بی بدیل سید مھدی شجاعی 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🆔 @elalhabibk 🌹
🖤🖤🖤🖤 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 یکی از کودکان مات ایستادہ و بہ چشمھای حسین می نگرد یکی مدام دور حسین چرخ می زند و سرتاپای اورا دورہ می کند یکی پیش روی حسین زانو زدہ است، دستھا را دور پای او حلقہ کردہ و سر بر زانوانش نھادہ است یکی دست حسین را بوسہ گاہ لبھای خود کردہ و آن را بر چشمھای اشکبار خود می نھد یکی بازوی حسین را در آغوش گرفتہ، انگار کہ برترین گنج ھستی را پیدا کردہ است یکی پہلوی حسین را بالش گریہ ھای خود کردہ و بہ ھیچ روی دستش را از کمر حسین رھا نمی کند و چہ سخت است برای حسین، گفتن این کلام بہ تو کہ: زینب! باز کن این حلقہ ھای عاطفہ را از دست و بال من 😭😭😭😭😭😭😭😭 و از آن سخت تر، امتثالِ این امر است برای تو کہ وجودت منتشر در این حلقہ ھاست کاری باید کرد زینب اگر بہ حسین باشد ھیچ نگاہ تضرعی را بی پاسخ نمی گذارد و روی از ھیچ چشمِ خواھشی برنمی گرداند و دست بہ کار می شوی یکی را بہ ناز ونوازش، دیگری را بہ قربان و تصدق سومی را بہ وعدہ ھای شیرین چھارمی را بہ وعیدھای دشمن پنجمی را بہ منطق واستدلال ششمی را بہ سوگند والتماس ھمہ را یکی یکی بہ زحمتِ ستاندنِ کودک از سینہ مادر،از حسینشان جدا می کنی و حال یک سو تو ایستادہ ای، سدی در مقابل سیلِ عاطفہ بچہ ھا و سوی دیگر حسین، عطشناکِ این زلالِ عاطفہ دستت را محکمتر بہ دوسوی خیمہ می فشاری و با تضرع و التماس بہ امام می گویی: " حسین جان! برو دیگر! " 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🗃🗃برگرفتہ از کتاب " آفتاب در حجاب" اثر بی بدیل سید مھدی شجاعی 🆔 @elalhabibk 🌹
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 نگاہ اشکبار و التماس آمیز دخترک سہ سالہ، پدر را از اسب فرود می آورد دخترک از جا بر می خیزد۔ در سکوت، دست پدر را می گیرد و بر زمین می نشاند، چھارزانو۔ و بعد خود بر روی پاھای او می نشیند، سرش را می چرخاند، لب برمی چیند، بغض کودکانہ ش را فرو می خورد و نگاہ در نگاہِ پدر می دوزد: ۔پدرجان! منزل "زبالہ" یادت ھست؟ وقتی خبر شھادت مسلم رسید؟ پدر مبھوت چشمھای اوست: ۔تو یتیمان مسلم را برروی زانو نشاندی و دستِ نوازش بر سرشان کشیدی! پدر بغضش را فرو می خورد و از پشت پردہ لرزان اشک بہ او نگاہ می کند۔ "پدرجان! بوی یتیمی در شامہ جھان پیچیدہ است" و ناگھان بغضش می ترکد ۔بابا! این بار کہ تو می روی، قطعا یتیمی می آید۔ چہ کسی گرد یتیمی از چھرہ ام بزداید؟ چہ کسی مرا بر روی زانو بنشاند و دست نوازش بر سرم بکشد؟ خودت این کار را بکن بابا! کہ ھیچ دستی بہ لطف دستھای تو در عالم نیست و تو ای زینب خوب می دانی ۔ و حسین نیز۔ کہ این مصیبت، فوق طاقت دخترک است و اگر دست ولایت مدد نکند، دخترک پیس از حسین قالب تھی می کند و جان می سپارد این است کہ حسین با ھمہ عاطفہ اش، فاطمہ را در آغوش می فشرد، بر سر وروی و سینہ اش دست می کشد و چشم وگونہ و لبھایش را غرق بوسہ می کند و تو انتقال آرامش را بہ وجود دخترک، احساس می کنی و ضربانِ تسلیم و توکل و تفویض را از قلب او می شنوی۔ حالا دخترک می داند کہ نباید بیش از این پدر را معطل کند و آغوش استقبال خدا را گشادہ نگہ دارد و حسین می داند کہ دخترک می ماند شھادت را می بیند و تاب می آورد دخترک بر می خیزد و حسین نیز اما تو فرو می نشینی زینب حسین می ایستد اما تو فرو می شکنی حسین بر می نشیند اما تو فرو می ریزی۔ ☀️برگرفتہ از کتاب آفتاب در حجاب اثر بی مانند سید مھدی شجاعی 🆔 @elalhabibk 🌹
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 لزومی ندارد کہ سکینہ بہ عباس، حرفی زدہ باشد۔ لزومی ندارد کہ سکینہ از عباس آب خواستہ باشد لزومی ندارد کہ نگاھش را بہ نگاہ عباس دوختہ باشد تا عباس، خواستن را از چشمھای او بخواند۔ ھمینقدر کافیست کہ او پیش روی عباس ایستادہ باشد، مژگان سیاھش را حایل چشمھایش کردہ باشد و نگاھش را بہ زمین دوختہ باشد۔ ھمین برای عباس کافیست تا زمین و زمان را بہ ھم بریزد و جھان را آب کند۔ اگر سکینہ بگوید آب، ھستیِ عباس آب می شود پیشِ پای سکینہ۔ نہ، سکینہ لب بہ گفتن آب، تر نکردہ است۔ فقط شاید گفتہ باشد: عمو!۔۔۔۔۔۔۔ یا نگفتہ باشد۔ چہ گذشتہ است میان سکینہ و عباس کہ عباسِ ادب، عباسِ معرفت، عباسِ مأموم، عباسِ خضوع، پیش روی امام ایستادہ است و گفتہ است: "آقا! تابم تمام شدہ است۔" و آقا رخصت دادہ است۔ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 💎💎برگرفتہ از کتاب "آفتاب در حجاب" اثر بی مانند سید مھدی شجاعی 🆔 @elalhabibk 🌹
🖤🖤🖤🖤🖤🖤 اینجا کوفہ است و چہ می کنی تو با این کاروان دلشکستہ، زینب؟؟ 🖤 یا اخی فاطم الصغیرۃ کلمھا فقد کاد قلبھا ان یذوبا برادرم با این فاطمہ کوچک سخن بگو کہ قلبش می رود کہ آتش بگیرد 🖤یا اخی قلبک الشفیق علینا مالہ قد قسا و صار صلیبا برادرم دلت کہ ھمیشہ با ما مھربان بود چہ شد کہ یکبارہ سخت و نامھربان گردید؟ 🖤یا اخی لو تری علیّا لدی الاسر مع الیتم لا یطیق وجوبا برادرم کاش علی را در این یتیمی و اسارت می دیدی کہ چگونہ از انجام واجبات نیز عاجز ماندہ است۔ 🖤کلما ارجعوہ بالضرب نادا ک بذل یغیض دمعا سکوبا و ھربار کہ بہ ضرب تازیانہ ای دردش را افزون می کنند، خفیف و بغض آلودہ و اشکریزان فقط تو را صدا می کند 🖤یا اخی ضمہ الیک و قربہ و سکّن فوادہ المرعوبا برادرم، علی را در آغوش خودت بگیر و پناھش دہ و قلب وحشتزدہ اش را آرام کن 🖤ما اذل الیتیم حین ینادی بابیہ و لایراہ مجیبا چہ دشوار و ذلت بار است برای یتیم کہ پدر را بخواند و پاسخ گویی نبیند۔ چہ می کنی تو با این کاروان دلشکستہ، زینب؟؟ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤 💎💎برگرفتہ از کتاب آفتاب در حجاب اثر بی مانند سید مھدی شجاعی 🆔 @elalhabibk
🖤🖤🖤🖤🖤 بسم اللہ الرحمن الرحیم کاش کوفہ، نقطہ ختم مصیبت بود۔ کاش شھری بہ نام شام در عالم نبود۔ کاش در بین کوفہ و شام،منزلی بہ نام " نصیبین" نبود و سجاد در این منزل با غل و زنجیر از مرکب فرو نمی افتاد۔ کاش منزل " جبل جوشن" ی در نزدیکی شام نبود و زنی از اھل بیت، بہ ضرب تازیانہ ماموران، کودکش سقط نمی شد۔ کاش در بین کوفہ و شام قریہ ای بہ نام " اندرین" نبود و اھالی و ماموران، شب را تا صبح با شادی و طرب و خواندن و نواختن و شراب نوشیدن، آتش بہ دل کاروان نمی زدند۔ کاش منزل " عسقلان"ی در کار نبود و دخترکی از مرکب نمی افتاد و زیر دست و پای شتران نمی رفت و با مرگش جگر تو را نمی گداخت۔ و با ھمہ این مصائب، قابل تحمل بود اگر شھری بہ نام شام در عالم نمی بود۔ کوفہ ای کہ زمانی مرکز حکومت پدرت بودہ است، جان تو را بہ آتش کشید، شام با تو چہ خواھد کرد؟! 🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🆔 @elalhabibk
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 آدمی به سر شناخته می شود، یا لباس؟ کشته ای را اگر بخواهند شناسایی کنند، به چهره اش می نگرند یا به لباسی که پیش از رزم بر تن کرده است؟ اما اکر دشمن آنقدر پلید باشد که سرها را از بدن جداکرده و برده باشد، چه باید کرد؟ اگر دشمن، کهنه ترین پیراهن را هم به غنیمت برده باشد، چه باید کرد؟ لابد به دنبال علامتی، نشانه ای، انگشتری، چیزی باید گشت. اما اگر پست ترین سپاهی دشمن در سیاهی شب، به بهانه بردن انگشتر، انگشت را هم بریده باشد و هر دو را با هم برده باشد، به چه علامت و نشانه ای کشته خویش را باز می توان شناخت؟ البته نیاز به این علائم مخصوص غریبه هاست نه برای زینبی که با بوی حسین بزرگ شده است. آری تویی که خود، جان حسینی و به بھترین نشانه برای یافتن او، اکنون نیاز به نشانه و علامت نداری... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🆔 @elalhabibk