eitaa logo
التجا (دوستداران امام زمان)
18.4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
949 فایل
▫️سامانه تخصصی پیرامون مهدویت و دعا برای ظهور امام زمان ▪️توجه به مناسبت‌های آیینی با رویکرد مهدوی ▫️در قالب سخن آوا، عکسنوشته، داستانک، تشرفات و... 👈 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/elteja_com 🚫بدون تبلیغ و تبادل ادمین: @Eltejagroup
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️فرمود: به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را قسم دهند به حقّ عمّه‏‌ام حضرت زينب سلام الله علیها تا فرج مرا نزديک گرداند. 🎵 روایت سی و ششم: خطبه‌ی امام سجاد علیه‌السلام در مسجد شام (۳) 👉 https://eitaa.com/elteja/5178 🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
4_5837187634203463678.mp3
13.55M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! 🎵 روایت سی و ششم: خطبه‌ی امام سجاد علیه‌السلام در مسجد شام (۳) 🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
🏴 کربلا مقصد اهل زمین است تا بر آمدن ندای دل انگیز اناالمهدی... @Elteja
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل پنجم: دیدار ↶ https://eitaa.com/elteja/5181 علیه‌السلام @Elteja
4_6023951091614355769.mp3
16.72M
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل پنجم: دیدار علیه‌السلام @Elteja
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸قرار امام زمانی‌ها اینجاست... ✋ موکبی مزیّن به نام و یاد امام عصر علیه‌السلام @Elteja
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 حال و هوای این کوچولوهای منتظر واقعا دیدنیه 😍 👈غرفه «مثل فرشته‌ها» _ عمود ۳۰۹ @Elteja
💚 به امید اینکه زائران اربعین، از مسجد سهله غافل نشوند و در اجابت‌خانه سهله، برای تعجیل فرج صاحب سهله دعا کنند. 🍀متن روایت🍀 علیه‌السلام @Elteja
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل ششم: اشتیاق ↶ https://eitaa.com/elteja/5188 علیه‌السلام @Elteja
4_6028517629692482224.mp3
17.92M
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل ششم: اشتیاق علیه‌السلام @Elteja
‍ ▪️با رفقایش، از ایران راهی کربلا شده بود. در دلش دو حاجت بزرگ داشت: اول، دیدن امام غائب؛ بعد هم گرفتن هدیه‌ای از دستان حضرت. شب چهارشنبه رسیدند مسجد سهله. نوبت روضه و توسل شد. جمع شدند کنار مقام امام زمان علیه السلام. حال خوشی دست داد. صدای گریه تمام مسجد را پر کرد. ناگهان سیدی نورانی کنار محراب دید. بدون اینکه چیزی بگوید، سید به طرفش آمد. یک مُهر تربت در دستش گذاشت و رفت. با خودش گفت: این سید ناشناس که بود؟ ذهنش را اما مشغول نکرد. دوباره گرم روضه شد. چند روز بعد برگشت ایران. دلگیر از اینکه چرا حاجت نگرفته. خاطرات سفر را با خودش مرور می‌کرد. یک‌دفعه به خودش آمد. تازه فهمید در سهله حاجتروا شده. 📚ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا، ص۲۷۳. علیه‌السلام @Elteja