eitaa logo
التجا (دوستداران امام زمان)
18.4هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
949 فایل
▫️سامانه تخصصی پیرامون مهدویت و دعا برای ظهور امام زمان ▪️توجه به مناسبت‌های آیینی با رویکرد مهدوی ▫️در قالب سخن آوا، عکسنوشته، داستانک، تشرفات و... 👈 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/elteja_com 🚫بدون تبلیغ و تبادل ادمین: @Eltejagroup
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6021772344899407926.mp3
22.51M
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل چهارم: اجابت علیه‌السلام @Elteja
▪️قرض پشت قرض، بدهی پشت بدهی، طاقتش دیگر تمام شده بود. شبی در عالم رویا، راه را نشانش دادند: "اگر نجات می‌خواهی به مسجد سهله برو." خیلی زود همه قرض‌هایش ادا شد. اما دیگر از مسجد سهله دل نکَند. تصمیم گرفت چهل شب چهارشنبه برود، این بار به قصد دیدن امام غایب. هفته سی و نهم اتفاق عجیبی افتاد... 🎧 این حکایت جذّاب را اینجا بشنوید ↶ https://eitaa.com/elteja_tales/512 علیه‌السلام عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا♡) @Elteja_tales
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️این روزها در خانه امام زمان علیه‌السلام عجب شور و غوغایی برپاست... مسجد سهله - اربعین ۱۴۴۵ علیه‌السلام 🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل پنجم: دیدار ↶ https://eitaa.com/elteja/5181 علیه‌السلام @Elteja
4_6023951091614355769.mp3
16.72M
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل پنجم: دیدار علیه‌السلام @Elteja
💚 به امید اینکه زائران اربعین، از مسجد سهله غافل نشوند و در اجابت‌خانه سهله، برای تعجیل فرج صاحب سهله دعا کنند. 🍀متن روایت🍀 علیه‌السلام @Elteja
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل ششم: اشتیاق ↶ https://eitaa.com/elteja/5188 علیه‌السلام @Elteja
4_6028517629692482224.mp3
17.92M
▪️ای که مرا خوانده‌ای... 📖 داستانِ زیارت اربعین سه جوان دانشجو 🎧 فصل ششم: اشتیاق علیه‌السلام @Elteja
‍ ▪️با رفقایش، از ایران راهی کربلا شده بود. در دلش دو حاجت بزرگ داشت: اول، دیدن امام غائب؛ بعد هم گرفتن هدیه‌ای از دستان حضرت. شب چهارشنبه رسیدند مسجد سهله. نوبت روضه و توسل شد. جمع شدند کنار مقام امام زمان علیه السلام. حال خوشی دست داد. صدای گریه تمام مسجد را پر کرد. ناگهان سیدی نورانی کنار محراب دید. بدون اینکه چیزی بگوید، سید به طرفش آمد. یک مُهر تربت در دستش گذاشت و رفت. با خودش گفت: این سید ناشناس که بود؟ ذهنش را اما مشغول نکرد. دوباره گرم روضه شد. چند روز بعد برگشت ایران. دلگیر از اینکه چرا حاجت نگرفته. خاطرات سفر را با خودش مرور می‌کرد. یک‌دفعه به خودش آمد. تازه فهمید در سهله حاجتروا شده. 📚ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا، ص۲۷۳. علیه‌السلام @Elteja
▪️آمده بود مسجد سهله برای عبادت. نزدیک اذان صبح، صدای مناجاتی شنید. دلش رفت. عجب صدای لطیفی! چه سوز و گدازی! صدا از سمت مقام امام زمان علیه السلام می‌آمد. انگار در و دیوار سهله با او دعا می‌خواندند. گوش‌هایش را تیز کرد. می‌خواست ببیند کدام دعاست. جمله‌ای شنید که زبانش بند آمد: " خدایا، شیعیان من را... " فهمید صاحب سهله دارد برای شیعیانش دعا می‌کند. خواست برود سمت مقام، اما نتوانست! پاهایش نا نداشت. صدای مناجات قطع شد. در پاهایش رمق احساس کرد. دوید سمت مقام امام زمان علیه السلام، اما کسی را ندید! 📚 العبقري الحسان، ج‏۲، ص۵۵۹. علیه‌السلام 🔘 ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام @Elteja
▪️با هم قرار گذاشته بودند هر هفته بیایند مسجد سهله. هر هفته یک نفر بانی غذا. بانی آن شب، غذا را جا گذاشته بود. از گرسنگی خوابشان نمی‌برد. ناگهان صدای در آمد... 🎧 این حکایت جذّاب را اینجا بشنوید ↶ https://eitaa.com/elteja_tales/514 علیه‌السلام عضویّت در قصّه‌های مَهدوی(اِلتجا♡) @Elteja_tales