eitaa logo
قصه های مهدوی ( اِلتجا♡)
11.9هزار دنبال‌کننده
248 عکس
3 ویدیو
0 فایل
﷽ ▪️حکایت‌هایی پیرامون امام زمان علیه السلام؛ شامل تشرفات، توسلات و... برگرفته از تولیدات گروه اِلتجا ▪️کانال اصلی اِلتجا: @Elteja ▪️کانال حدیث گرافی (اِلتجا): @Elteja_Hadith 🚫بدون تبلیغ و تبادل 📞 تماس با ما: @Thdjvd
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸قدرت تکلّمش را از دست داده بود. دوا و دکتر فایده نداشت. حتی خارج هم رفت. دست خالی برگشت. ناامید از همه جا، با خودش عهدی کرد: چهل هفته، شب چهارشنبه، مسجد جمکران. هفته آخر رسید. اعمال مسجد را انجام داد. ناگهان احساس کرد سیّدی در کنارش نشسته... 🔘 حکایت مرد لالی که با امام زمانش حرف زد! 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/281 ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
85-Tasharofe Farde Lal_Haj Qodratollah Latifinasab.mp3
5.15M
🔸مرد لالی که با امام زمانش حرف زد! 📚 به نقل از مرحوم لطیفی نسب (رییس هیات امنای مسجد مقدس جمکران) ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
🔸عاشق دختری شده بود. اما به دامادی قبولش نمی‌کردند؛ چون هم فقیر بود، هم مریض. تصمیم گرفت به امام زمان علیه السلام متوسّل شود. به دلش افتاد چهل شب چهارشنبه برود مسجد کوفه، هفته آخر از راه رسید... 🔘 عاشقی که امام زمان علیه السلام مشکل ازدواجش رو حل کرد 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/283 ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
4_5769404743805832745.mp3
6.97M
🔸عاشقی که امام زمان علیه السلام مشکل ازدواجش را حل کرد! 📚 النجم الثاقب، جلد۲، حکایت ۹۰. ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
🔸آمده بود دمشق، زیارت حضرت زینب سلام الله علیها. دید حرم پر از گرد و غبار است. جارو پیدا نکرد! شروع کرد به غبارروبی حرم، با دست خالی، با عبایش! غافل از اینکه امام زمانش همان موقع، در حرم بود... 🔘 امام زمان علیه‌السلام، در حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/285 💠 قصه‌های مهدوی در بله👇 ble.ir/join/Nzc4NzU5NG ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
4_5776173685278773094.mp3
4.49M
🔸امام زمان علیه‌السلام، در حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها... 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام، ج۳، ص۱۴۲. ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
▫️خبر پیچید در شهر: « زینب کبری به اذن خدا دوباره زنده شده! آن هم ۱۵۰ سال بعد از عاشورا! » مردم دسته‌دسته به دیدنش می‌رفتند. خبر رسید به امام سلام الله علیه. فرمود: اگر واقعا زینب باشد، باید کاری را که می‌گویم انجام دهد... 🔘 زنی که ادّعا می‌کرد زینب کبری است. 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/287 💠 کانال قصه‌های مهدوی در بله👇 ble.ir/join/Nzc4NzU5NG ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
4_5780584423418236145.mp3
4.43M
زنی که ادّعا می‌کرد زینب کبری است. 📚 الخرائج ج ۱ ص ۴۰۴ / همچنین ج ۲ ص۲۶۱. ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
▫️یک نگاه ... فقط یک نگاهت کافیست برای باز شدن کورترین گره ها... میشود یک نگاهت را هم نصیب من کنی؟! ...✨ 🔘 "در حوالیِ حرم"👇 https://eitaa.com/elteja_tales/289 💠 کانال قصه‌های مهدوی در بله👇 ble.ir/join/Nzc4NzU5NG ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
1_1170809410.mp3
13.84M
▫️یک نگاه ... فقط یک نگاهت کافیست برای باز شدن کورترین گره ها... میشود یک نگاهت را هم نصیب من کنی؟! ...✨ 🔘 "در حوالیِ حرم". 👉 Elteja_tales | عضویت در قصّه‌های مهدوی 👉 Elteja | عضویّت در اِلتجا
▪️برای دخترش خواستگار زیاد می‌آمد. اما هیچ‌کدام باب میل نبود. می‌خواست دامادش هم مومن باشد هم سید. دلش گرفت. دست به دامان حضرت مادر شد: چهارده شب، حدیث کساء، با دلی شکسته. روز چهاردهم خانواده‌ای از تهران تماس گرفت... 👈 حکایتی عجیب از برکات حدیث کساء 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/297 👈 عضویت در قصه‌های مهدوی @Elteja_tales
Hekayate Hadis Kesa-Damade Momen.mp3
6.61M
▪️حکایتی عجیب از برکات حدیث کساء. 📚حدیث کساء و آثار شگفت، ص۹۸. 👈 عضویت در قصه‌های مهدوی @Elteja_tales
▫️دلم که بهانه ات را میگیرد، به روضه ها پناه می برم، هرجا که روضة الحسین باشد، حتما عطر گل نرگس هم هست. ...✨ 🔘 "روضه خوان". 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/299 👈 عضویت در قصه‌های مهدوی @Elteja_tales
4_5883979735230318397.mp3
11.2M
▫️دلم که بهانه ات را میگیرد، به روضه ها پناه می برم، هرجا که روضة الحسین باشد، حتما عطر گل نرگس هم هست. ...✨ 🔘 "روضه خوان". 👈 عضویت در قصه‌های مهدوی @Elteja_tales
▪️دست‌هایش می‌لرزید. باید رضایت‌نامه را امضا می‌کرد. دکتر گفته بود: "امید زیادی به زنده ماندن‌شان نیست؛ نه همسرت، نه نوزادت." رضایت داد. با گریه آمد خانه. ساعتی بعد تلفنش زنگ خورد. از بیمارستان بود. دلش ریخت... 👈 حکایت معجزه حدیث کساء در شفای یک بیمار سرطانی 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/301 👈 عضویت در قصه‌های مهدوی @Elteja_tales
4_5820914870702313329.mp3
4.27M
👈 حکایت معجزه حدیث کساء در شفای یک بیمار سرطانی... 👈 عضویت در قصه‌های مهدوی @Elteja_tales
▪️تلفن خانه زنگ خورد. گوشی را برداشت. پسرش بود. تماس گرفته بود برای خداحافظی: "مادر! اولیای دم، رضایت ندادند. حکم اعدامم امضا شده..." مضطر شد. رفت سر سجاده. پناه برد به نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها ساعتی بعد دوباره تلفن خانه زنگ خورد... ♦️حکایت زیبایی از برکات نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/304 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
4_5825712928992529983.mp3
2.78M
▪️حکایت زیبایی از برکات نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها . 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
▪️امام زمان علیه السلام به او فرمود: برایم روضه مادرم را بخوان! 👈 این حکایت جذّاب را اینجا بشنوید 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/306 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
4_5843723247283080300.mp3
6M
▪️امام زمان علیه السلام به او فرمود: برایم روضه مادرم را بخوان! حاج قدرت الله لطیفی نسب به محضر امام عصر علیه السلام. 📚 شیدای گمنامی، ص۵۲. 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
▪️دهه اوّل محرم. دعوتش کرده بودند روضه‌خوانی. قبل منبر، بانی مجلس صدایش زد. گفت: امشب روضه حضرت زهرا بخوان. پرسید: روضه حضرت زهرا؟ آن هم شب اول محرم؟! روضه مادر را خواند. شب‌های دوم و سوم هم. شب آخر، روضه‌خوان سرّ ماجرا را پرسید. بانی مجلس گفت: من قبلا سنّی بودم ... 👈 حکایت شیعه شدن یک سنّی از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/318 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
4_5859688323622113180.mp3
5.34M
▪️حکایت شیعه شدن یک سنّی از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها. 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
▫️این دست رفاقت من... با من رفیق شو تا برایت سنگ تمام بگذارم. (امضا: حجت بن الحسن العسکری) ...✨ 🔘 "رفیق ترین". 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/320 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
4_5893093733141843766.mp3
9.54M
▫️این دست رفاقت من... با من رفیق شو تا برایت سنگ تمام بگذارم. (امضا: حجت بن الحسن العسکری) ...✨ 🔘 "رفیق ترین". 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
▪️سیّدی بود در نجف، مردم می‌گفتند علم غیب دارد! به خودش گفت: «بگذار امتحانش کنم.» رفت پیش سیّد. گفت: «من گمشده‌ای دارم، بگویید الان کجاست؟» سیّد در فکر فرو رفت. یک‌دفعه رنگ صورتش تغییر کرد. بهت‌زده گفت: ... 🔘 حکایت سیّدی که از غیب میگفت! 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/324 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales