◽️تنش مثل بید میلرزید،
میخواست از شهر فرار کند،
آمده بود برای خداحافظی از امام.
پرسید:
چرا میخواهی فرار کنی؟
گفت:
حاکم شهر به من نگینی داده برای حکاکی،
موقع حکاکی نگین شکست!
دستش به من برسد، مرا خواهد کشت!
امام هادی علیه السلام فرمود:
نترس، خیر است، برگرد خانه.
برگشت.
مامور حاکم آمد دنبال نگین...
👈 این #حکایت جذّاب را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/338
#امام_هادی_علیه_السلام
👈 عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_5947276283179175113.mp3
5.52M
▫️ماجرای عجیب نِگین شکسته
#حکایت زیبای یونس نقاش و پناه بردن او به امام زمانش، #امام_هادی_علیه_السلام
📚امالی طوسی ص۲۸۸.
👈 عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
🔸پدرش زمینگیر شده بود.
هر شب تا صبح پرستاریش میکرد،
غیر از سهشنبه شبها.
سهشنبهشبها راهی مسجد سهله میشد.
چهل هفته نذر کرده بود به شوق دیدن امام زمان علیه السلام.
هفته چهلم رسید.
حال پدر خوب نبود.
مانده بود میان دوراهی؛
برود مسجد سهله؟
یا بماند پیش پدر؟...
👈 این حکایت جذاب را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/342
#داستان_تشرف
#پدر
👈 عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_5976495916356472316.mp3
4.45M
🔸فرمود: پدر پیرت را دریاب!
📚 النجم الثاقب، حکایت ۸۶.
#داستان_تشرف
#پدر
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
🔸این دعا درهای آسمان را باز می کند 🌠
▫️#حکایت فوق العاده شنیدنی دعای امّ داوود👇
https://eitaa.com/elteja_tales/344
#توسلات_مهدوی
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
Hekayat Ome Davod (1).mp3
10.1M
🔘 این دعا درهای آسمان را باز میکند.
▫️#حکایت فوق العاده شنیدنی دعای امّ داوود👌
آشنایی با دستورالعمل این دعا👇
https://eitaa.com/elteja/3611
📚 بحارالأنوار ج۹۵، ص۳۹۷.
#توسلات_مهدوی
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
🔸نصفهشب بیخوابی به سرش زد.
آمد داخل حیاط مدرسه.
یکدفعه صحنه عجیبی دید:
اتاق خادم مدرسه غرق نور، مثل خورشید!
رفت پشت درِ اتاق.
فالگوش ایستاد.
خادم داشت با کسی حرف میزد.
صدا قطع شد.
نور اتاق هم رفت.
پرید داخل اتاق.
پرسید:
راستش را بگو، چه کسی اینجا بود؟...
🔸خدمتکاری که امام زمان علیهالسلام به سراغش آمد 👇
https://eitaa.com/elteja_tales/346
#داستان_تشرف
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_5987994613254720993.mp3
7.16M
🔘خدمتکاری که امام زمان علیهالسلام به سراغش آمد.
📚به نقل از مرحوم سید غلامرضا کسایی (داماد علامه امینی)
📚مشابه در مطلع انوار ج۱ ص۱۲۰
#داستان_تشرف
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
▫️شب جمعه بود،
دلش هوایی زیارت،
قدمهایش راهی کربلا...
ناگهان مرد تنومندی جلوی راهش را گرفت.
پرسید:
کجا میروی؟
گفت:
عاشق حسینم. میروم کربلا.
مرد گفت:
«عاشق؟!
عاشق از دور هم که سلام کند باید جواب بیاید!
اگر عاشق هستی، از همینجا سلام کن ببینم»
دلش لرزید...
این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/348
#حکایت
#زیارت
#تا_همیشه_سلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
🔸دلش میخواست ازدواج کند.
دستش اما خالی بود.
نه پول داشت، نه خانه.
یکدفعه فکری به سرش زد.
رفت خانه باب الحوائج،
حاجتش را برای امام کاظم علیه السلام گفت...
🔸این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/350
#حامی_شیعیان
#امام_کاظم_علیه_السلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_6006078414140738853.mp3
5.9M
🔸حاجت ازدواجش را از بابالحوائج گرفت.
📚قرب الاسناد ص۳۱۰
📚مشابه امالی مفید ص ۱۲
#حکایت
#حامی_شیعیان
#امام_کاظم_علیه_السلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales