🔸پدرش زمینگیر شده بود.
هر شب تا صبح پرستاریش میکرد،
غیر از سهشنبه شبها.
سهشنبهشبها راهی مسجد سهله میشد.
چهل هفته نذر کرده بود به شوق دیدن امام زمان علیه السلام.
هفته چهلم رسید.
حال پدر خوب نبود.
مانده بود میان دوراهی؛
برود مسجد سهله؟
یا بماند پیش پدر؟...
👈 این حکایت جذاب را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/342
#داستان_تشرف
#پدر
👈 عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_5976495916356472316.mp3
4.45M
🔸فرمود: پدر پیرت را دریاب!
📚 النجم الثاقب، حکایت ۸۶.
#داستان_تشرف
#پدر
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales