eitaa logo
قصه های مهدوی ( اِلتجا♡)
13.7هزار دنبال‌کننده
267 عکس
3 ویدیو
0 فایل
﷽ ▪️حکایت‌هایی پیرامون امام زمان علیه السلام؛ شامل تشرفات، توسلات و... برگرفته از تولیدات گروه اِلتجا ▪️کانال اصلی اِلتجا: @Elteja ▪️کانال حدیث گرافی (اِلتجا): @Elteja_Hadith 🚫بدون تبلیغ و تبادل 📞 تماس با ما: @Eltejagroup
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️شب جمعه بود، دلش هوایی زیارت، قدم‌هایش راهی کربلا... ناگهان مرد تنومندی جلوی راهش را گرفت. پرسید: کجا می‌روی؟ گفت: عاشق حسینم. می‌روم کربلا. مرد گفت: «عاشق؟! عاشق از دور هم که سلام کند باید جواب بیاید! اگر عاشق هستی، از همینجا سلام کن ببینم» دلش لرزید... این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇 https://eitaa.com/elteja_tales/348 👈عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
4_5818667013668604919.mp3
4.39M
🔸 زائری که جواب سلام امام حسین علیه السلام را شنید! 👈عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
🔸دلش می‌خواست ازدواج کند. دستش اما خالی بود. نه پول داشت، نه خانه. یکدفعه فکری به سرش زد. رفت خانه باب الحوائج، حاجتش را برای امام کاظم علیه السلام گفت... 🔸این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇 https://eitaa.com/elteja_tales/350 👈عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
4_6006078414140738853.mp3
5.9M
🔸حاجت ازدواجش را از باب‌الحوائج گرفت. 📚قرب الاسناد ص۳۱۰ 📚مشابه امالی مفید ص ۱۲ 👈عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
Hazrate abotaleb.mp3
3.23M
▪️به مناسبت سالروز وفات جناب ابوطالب پدر گرامی امیرالمومنین علیهما السلام (۲۶ رجب) خدمتگزاری خالصانه جناب ابوطالب علیه السلام به محضر رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
🔸اوصاف پیامبر آخرالزمان را خوانده بود. دلش می‌خواست او را ببیند. از هند راهی سفر شد رسید به شهر کابل رفت پیش عالم شهر. عالم گفت: گمشده تو پیامبر ماست. اما بیش از دویست سال است که از دنیا رفته! پرسید: آیا امروز جانشینی دارد؟ شنید: جانشین او امروز غایب است! آواره بیابان‌ها شد به شوق دیدن امام غائب.... 🔸این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇 https://eitaa.com/elteja_tales/353 👈عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
4_6016928764250819645.mp3
7.4M
▫️تازه‌مسلمانی که امام زمانش را دید. 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱ ص۵۱۵. 👈عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
▫️خدمتکار باغ امام بود. نشسته بود پای یک درخت، کنار سگ نگهبان باغ. یک لقمه غذا خودش می‌خورد، یک لقمه هم به سگ می‌داد. امام از راه رسید. پرسید: چرا غذایت را با این سگ نصف می‌کنی؟ خدمتکار جوابی داد که اشک شوق از چشم‌های امام حسین علیه السلام جاری شد... 🔸این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇 https://eitaa.com/elteja_tales/355 ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
4_5847993982373595649.mp3
6.08M
▫️خدمتکاری که اشک امام حسین علیه‌السلام را درآورد... 📚 مستدرك الوسائل ج‏7، ص 193. ▪️کانال قصه‌های مهدوی👇 @Elteja_tales ▪️کانال اصلی التجا👇 @Elteja
🔸به گناهانش معتاد شده بود. هرچه این در و آن در می‌زد، نجات پیدا نمی‌کرد. اتفاقا کربلا قسمتش شد. روی رفتن به حرم نداشت. نمی‌دانست چه کند. یکدفعه آقایی سر راهش سبز شد. فرمود: چاره‌ی کار این است که ... 🔸این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇 https://eitaa.com/elteja_tales/357 👈عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
▪️از سفر مدینه برگشته بود. سرزنش‌های زنش شروع شد: این همه می‌روی دیدن زین‌العابدین علیه السلام، این همه برایش هدیه می‌بری، شد یک‌بار برایت جبران کند؟!... 👈 سال بعد دوباره رفت دیدن امام، شنید: همسرت سرزنشت کرد؟! سرش را پایین انداخت. وقت آن بود که امام معجزه‌ای نشانش دهد. فرمود تشتی از آب بیاورند... ▫️این حکایت جذاب را اینجا بشنوید👇 https://eitaa.com/elteja_tales/359 👈عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales