🔸نصفهشب بیخوابی به سرش زد.
آمد داخل حیاط مدرسه.
یکدفعه صحنه عجیبی دید:
اتاق خادم مدرسه غرق نور، مثل خورشید!
رفت پشت درِ اتاق.
فالگوش ایستاد.
خادم داشت با کسی حرف میزد.
صدا قطع شد.
نور اتاق هم رفت.
پرید داخل اتاق.
پرسید:
راستش را بگو، چه کسی اینجا بود؟...
🔸خدمتکاری که امام زمان علیهالسلام به سراغش آمد 👇
https://eitaa.com/elteja_tales/346
#داستان_تشرف
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_5987994613254720993.mp3
7.16M
🔘خدمتکاری که امام زمان علیهالسلام به سراغش آمد.
📚به نقل از مرحوم سید غلامرضا کسایی (داماد علامه امینی)
📚مشابه در مطلع انوار ج۱ ص۱۲۰
#داستان_تشرف
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
▫️شب جمعه بود،
دلش هوایی زیارت،
قدمهایش راهی کربلا...
ناگهان مرد تنومندی جلوی راهش را گرفت.
پرسید:
کجا میروی؟
گفت:
عاشق حسینم. میروم کربلا.
مرد گفت:
«عاشق؟!
عاشق از دور هم که سلام کند باید جواب بیاید!
اگر عاشق هستی، از همینجا سلام کن ببینم»
دلش لرزید...
این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/348
#حکایت
#زیارت
#تا_همیشه_سلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
🔸دلش میخواست ازدواج کند.
دستش اما خالی بود.
نه پول داشت، نه خانه.
یکدفعه فکری به سرش زد.
رفت خانه باب الحوائج،
حاجتش را برای امام کاظم علیه السلام گفت...
🔸این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/350
#حامی_شیعیان
#امام_کاظم_علیه_السلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_6006078414140738853.mp3
5.9M
🔸حاجت ازدواجش را از بابالحوائج گرفت.
📚قرب الاسناد ص۳۱۰
📚مشابه امالی مفید ص ۱۲
#حکایت
#حامی_شیعیان
#امام_کاظم_علیه_السلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
Hazrate abotaleb.mp3
3.23M
▪️به مناسبت سالروز وفات جناب ابوطالب پدر گرامی امیرالمومنین علیهما السلام (۲۶ رجب)
#حکایت خدمتگزاری خالصانه جناب ابوطالب علیه السلام به محضر رسول اکرم صلیالله علیه و آله
▪️کانال قصههای مهدوی👇
@Elteja_tales
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
🔸اوصاف پیامبر آخرالزمان را خوانده بود.
دلش میخواست او را ببیند.
از هند راهی سفر شد
رسید به شهر کابل
رفت پیش عالم شهر.
عالم گفت:
گمشده تو پیامبر ماست.
اما بیش از دویست سال است که از دنیا رفته!
پرسید:
آیا امروز جانشینی دارد؟
شنید:
جانشین او امروز غایب است!
آواره بیابانها شد به شوق دیدن امام غائب....
🔸این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/353
#داستان_تشرف
#پیامبر_صلی_الله_علیه_وآله
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_6016928764250819645.mp3
7.4M
▫️تازهمسلمانی که امام زمانش را دید.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱ ص۵۱۵.
#داستان_تشرف
#پیامبر_صلی_الله_علیه_وآله
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
▫️خدمتکار باغ امام بود.
نشسته بود پای یک درخت،
کنار سگ نگهبان باغ.
یک لقمه غذا خودش میخورد،
یک لقمه هم به سگ میداد.
امام از راه رسید.
پرسید:
چرا غذایت را با این سگ نصف میکنی؟
خدمتکار جوابی داد که اشک شوق از چشمهای امام حسین علیه السلام جاری شد...
🔸این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/355
#حکایت
#خدمت_به_حضرت
#امام_حسین_علیه_السلام
▪️کانال قصههای مهدوی👇
@Elteja_tales
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
4_5847993982373595649.mp3
6.08M
▫️خدمتکاری که اشک امام حسین علیهالسلام را درآورد...
📚 مستدرك الوسائل ج7، ص 193.
#حکایت
#خدمت_به_حضرت
#امام_حسین_علیه_السلام
▪️کانال قصههای مهدوی👇
@Elteja_tales
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
🔸به گناهانش معتاد شده بود.
هرچه این در و آن در میزد، نجات پیدا نمیکرد.
اتفاقا کربلا قسمتش شد.
روی رفتن به حرم نداشت.
نمیدانست چه کند.
یکدفعه آقایی سر راهش سبز شد.
فرمود:
چارهی کار این است که ...
🔸این حکایت زیبا را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/357
#حکایت
#حضرت_عباس_علیه_السلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_6032980525914787339.mp3
5M
▫️قمر بنیهاشم از گناه نجاتش داد!
#حکایت
#حضرت_عباس_علیه_السلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
▪️از سفر مدینه برگشته بود.
سرزنشهای زنش شروع شد:
این همه میروی دیدن زینالعابدین علیه السلام،
این همه برایش هدیه میبری،
شد یکبار برایت جبران کند؟!...
👈 سال بعد دوباره رفت دیدن امام،
شنید:
همسرت سرزنشت کرد؟!
سرش را پایین انداخت.
وقت آن بود که امام معجزهای نشانش دهد.
فرمود تشتی از آب بیاورند...
▫️این حکایت جذاب را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/359
#حکایت
#معرفت_حضرت
#امام_سجاد_علیه_السلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
Hekayate Marde Balkhi _ Emam sajad.mp3
5.89M
▫️حکایت جذّاب دیدار مردی از بلخ با امام سجّاد علیه السلام
📚 بحارالانوار ج۴۶ ص۴۷.
#حکایت
#معرفت_حضرت
#امام_سجاد_علیه_السلام
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
🔸رفت بالای منبر.
گفت:
مردم! میخواهم اعترافی بکنم!
من بیست سال تمام به شما دروغ گفتم!
من اصلا درس حوزه نخواندهام.
الکی حدیث میگفتم.
جواب همهی سوالها را از خودم در میآوردم...
مردم مات و مبهوت!
اول فکر کردند تواضع میکند.
اما نه، قضیه جدی بود!
تا میخورد کتکش زدند.
بعد هم از روستا بیرونش کردند.
آواره بیابانها شد.
مضطر، بیکس، پشیمان.
ناگهان آقایی نورانی جلویش سبز شد...
▫️این حکایت جذاب را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/361
#توبه
#داستان_تشرف
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_6048676698646384307.mp3
8.52M
🔸 داستان یک اعتراف!
📚 دانشنامه امام مهدی علیهالسلام، ج۵، ص۲۷۷ به نقل از مرحوم آیتالله خویی
#توبه
#داستان_تشرف
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
🎉 یک خبر خوش!
🔸به مناسبت ایام ولادت با سعادت مولا صاحبالزمان علیه السلام،
سومین مجموعهی نمایشهای صوتیِ "به امیدِ دیدار" از امشب در کانال قصّههای مهدوی در شش قسمت، تقدیم حضورتان خواهد شد.
👈 این اثر در قالب نمایش صوتی، داستان تشرّف چند نفر از سعادتمندان را روایت میکند.
☂️ برای شنیدن قسمت اول و دوم مجموعهی «به امید دیدار» میتوانید به لینکهای زیر مراجعه فرمایید.
https://eitaa.com/be_omide_didar1
https://eitaa.com/be_omide_didar2
🔁 با نشر این مجموعه، در ثواب یاری امام عصر علیهالسلام شریک شوید.
به امید دیدارِ رویِ ماهتر از ماهِ حجت بن الحسن علیهماالسلام 🙏
.
🔸پای چوبهی دار
#داستان_تشرف یک مرد هندو به محضر امام عصر علیهالسلام 👇
https://eitaa.com/elteja_tales/364
#به_امید_دیدار
#نمایش_صوتی
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_5765066341505568501.mp3
17.44M
🔸پای چوبهی دار
#داستان_تشرف یک مرد هندو به محضر امام عصر علیهالسلام
📚 آشنای غریب، ص۱۳.
#به_امید_دیدار
#نمایش_صوتی
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
🔸در خدمت پدر
#داستان_تشرف جوان دلاک به محضر امام عصر علیهالسلام👇
https://eitaa.com/elteja_tales/366
#به_امید_دیدار
#نمایش_صوتی
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_5766870352323940358.mp3
15.42M
🔸در خدمت پدر
#داستان_تشرف جوان دلاک به محضر امام عصر علیهالسلام.
📚 النجم الثاقب، حکایت۸۶.
#به_امید_دیدار
#نمایش_صوتی
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
🔸نشسته بود بین راه برای گدایی.
پیرمردی از راه رسید.
قَسَمش داد کمکش کند.
پیرمرد گفت:
من چیزی در بساط ندارم.
اما چون قسمم دادی، دست خالی ردت نمیکنم.
از الان، من بردهی تو!
من را ببر بازار بردهفروشان.
مرا بفروش، پولش مال تو.
قبول کرد.
حضرت خضر را برد بازار تا بفروشد...
🔘 این حکایت جذّاب را اینجا بشنوید👇
https://eitaa.com/elteja_tales/369
#حکایت
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales
4_5771863775791550975.mp3
4.28M
▫️وقتی حضرت خضر علیه السلام به بردگی میرود!
📚اعلام الدین ص ۳۵۰
#حکایت
👈عضویت در قصه های مهدوی
@Elteja_tales