eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
84.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
827 ویدیو
5 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی شیر بچه‌های فلسطینی شعار «یاعلی» سر می‌دن💪 دیروز تا حالا چند بار این ویدیو رو دیده باشم خوبه؟ منبع: فایضی 👇 https://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
مستحضر باشین؛ هرسال در ایام چهارشنبه سوری حدودا ده بیست نفر کشته صد الی دویست نفر قطع عضو هزار، هزار و پونصدتا مصدوم و پونصد ششصد نفر از ناحیه‌ی چشم آسیب می‌بینن. ولی امسال چهارشنبه‌سوری هیچ گونه تلفاتی نخواهد داد، چون؛ هرکی مصدوم بشه رو بسیجیا با باتوم زدن هرکی چشمش آسیب ببینه رو نیرو انتظامی ساچمه بهش شلیک کرده و هرکی کشته بشه توسط نیروهای سرکوب سپاه کشته شده😐 👇 https://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
سلاملکوم😌 اوضاع احوال چطوره؟😬 هستین یه سری بزنیم به شب چارشمبه سوری سال ۱۲۷۱؟؟
😂 یکی اومده بود دفتر مثه شمر وایساده بود بالا سرم من همون موقع داشتم لابلای کانال‌ها می‌گشتم کانال خودم رو پیدا کنم پست بذارم. یهو دیدم قیافه طرف این‌شکلی شد😐 گفتم چیه؟ گفت بابا ما کانالتو سنجاق کردیم خودت کانال خودتو سنجاق نکردی؟😁
معرفی می‌کنم؛ توپ مروارید 💣 ملجأ و پناه زنان تهرانی در دوران ناصرالدین‌شاه😁 قِدمتش بر می‌گرده به دوران فتحعلی شاه البته پدربزرگ ناصرالدین شاه الان هم گویا تو محوطه‌‌ی وزارت امور خارجه‌است🙆‍♂
الانشو نگاه نکنینا یه زمانی حاجت می‌داده🙃 پاتوق خانومای تهرانی بوده صف می‌کشیدن که بیان بهش دخیل ببندن. دخترای مجرد می‌رفتن می‌نشستن رو توپ، یه ذکری می‌خوندن تا شوهردار بشن.💪 زن‌هاییم که کتک می‌خوردن از شوهراشون، فرار می‌کردن میومدن به این توپ پناهنده می‌شدن.🤕
فکر کنین زنه به شوهرش می‌گفته دست رو من بلند کنی میرم پیش توپ😁
ناصر توی خاطراتش میگه قضیه‌شو جالبه؛👇👇
توپ مروارید، در زمان ناصرالدین شاه، توی میدون ارگ بوده، زن‌ها شب چهارشنبه‌سوری رسم داشتن جمع بشن دور این توپ و حاجت بخوان 🤲 ناصر‌الدین شاه این متن رو شب چهارشنبه سوری سال ۱۲۷۱ می‌نویسه، میگه که؛ دوساعت به غروب مانده آمدیم بیرون؛ هوا هم قدری باز شده بود. حالا کم‌کم شکوفه‌ی زردآلو هم باز می‌شود🌱 قدری تماشا کردیم؛😎 بعد آمدیم پائین سوار کالسکه شده، یکسر راندیم برای منزل. امشب شب چهارشنبه‌ی آخر سال است. زن‌ها اعتقادی دارند به توپ‌مروارید و جمع می‌شوند آنجا. ما از پارسال می‌دانستیم. از دراندرون که پیاده شدیم، یکسر رفتیم میدان ارگ. دیدیم بعله! زن‌های خیلی زیادی، پیر، جوان و دختر جمع شده‌اند و یکی‌یکی می‌آیند از دور توپ یکی صد دینار به توپچی می‌دهند و از آن‌طرف بیرون می‌آیند. تماشا کردیم؛🤓 به قدر دویست سیصدنفر زن‌ها رفته بودند و به قدر هفتصد هشتصد زن دیگر نشسته بودند که بعد از این بروند.🤦‍♀ دیدیم اولاً بد وضعی است که توپچی پول می‌گیرد؛ ثانیاً این‌که نزدیک غروب است، تا این همه زن‌ها بیایند، یکی‌یکی پول بدهند و بگذرند شب می‌شود و دور نیست که توپچی...😐🙁 امین‌همایون را صدا کردیم. دوتا اشرفی دادیم، گفتیم ببر به توپچی بده و بگو این دو تومان را بگیر و کاری‌ به زن‌ها نداشته باش. امین‌همایون رفت و به توپچی گفت. توپچـی هم رفت آن‌طرف.🚶‍♂ بعضی سـرباز‌های بی‌عار هم که آن‌جا‌ها راه می‌رفتند و زن‌ها را تماشا می‌کردند، همین‌که دیدند توپچی رفت، بنا کردند ترکی و فارسی به این زن‌ها حرف زدن: که پاشید! حالا خوب شد توپچی رفت مفت شد؟ پاشید بروید! که زن‌ها ریختند یک‌دفعه رو به توپ و رفتند زیر آن و از آن‌طرف بیرون می‌آمدند و بعد هم باید از زیر نقاره‌خانه و صدای دُمبک و این‌ها بگذرند که سفیدبخت بشوند.😶‍🌫 👇 https://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
عماد دولت‌آبادی
الانشو نگاه نکنینا یه زمانی حاجت می‌داده🙃 پاتوق خانومای تهرانی بوده صف می‌کشیدن که بیان بهش دخیل بب
محترمات مجرد کانال مستحضر باشین که ورود به محوطه‌‌ی وزارت خارجه برای عموم آزاد نیست. لذا مراجعه نفرمایید😜
عماد دولت‌آبادی
هوام که گویا بهاری شده و شکوفه‌هام زده که😍 درخته هولوئه؟ چه هولویی بزنیم به بدن اونجا😉 #قدس شریف❤️
ماه رمضونا قدس خیلی باصفاست خیلی باصفاست...🥺 چشم‌براه باشین هفته بعد خواهید دید🤲
ایشالا وقت بشه فرداشب دربارش حرف می‌زنیم. فقط یه چیزی؛ قبلا داستان نفت رضاشاه رو گفتیم حتی اگرم خوندین، باز بخونین یادآوری بشه که مقدمه‌ی داستان فردامونه.
داستان نفت رضاشاه👇
می‌دونستی رضاخان وقتی شاه میشه میگه برین قرارداد نفت ایران و انگلیس رو بیارین؛ بعد میندازتش تو بخاری؟؟ می‌دونی بعدش چی میشه؟ اینجا داستانش رو گفتیم👇 https://eitaa.com/emaddavari/434 قدمتون به چشم❤️
این‌شکلیش کردم که اگه دوست دارین بفرستین برای بقیه🌱✌️
سلام دوستان امشب داستان دکتر مصدق و ملی‌ شدن نفت رو داریم اگر هستین که ده چشم براهتونم😉
شب آخر سالتون به خیر😊 هستین که بریم پِیش؟
🔺سال ۱۲۸۰ انگلیسی‌ها موفق شدن امتیاز نفت ایران رو از مظفرالدین شاه بگیرن؛ قرار بود نفت ما رو ببرن و یک چهارم سودش رو به دولت ایران بدن. البته فقط قرار بود، چون هیچ وقت حق و حقوق مارو کامل ندادن، هر بار به یک بهانه‌ای.
🔺سال ۱۳۱۱ رضاشاه قرارداد مظفرالدین ‌شاه رو آتیش زد و گفت این چه مسخره بازیه؟ شاهان قجری عقل نداشتن که این امتیازات رو دادن. و بعد دستور داد که دولت یه قرارداد جدیدی با انگلیسی‌ها ببنده. قرارداد جدید بسته شد ولی نه باب میل ایرانی‌ها، بلکه به تعبیر انگلیسی‌ها با این قرارداد کلاه گشادی سر دولت ایران گذاشته شد. قصش رو قبلا اینجا گفتیم👇 https://eitaa.com/emaddavari/434
🔺سال ۱۳۲۰ رضاشاه سقوط کرد و از کشور اخراج شد ولی قرارداد نفتی رضاشاه همچنان پابرجا و زنده بود. قراردادی که سبب تسلط کامل انگستان بر ایران شده بود. چون فقط اینجور نبود که انگلیس‌ها نفت مارو ببرن و تمام. بلکه چون روی اصلی‌ترین منبع درآمد کشور تسلط داشتن، بنابراین در هر امری دخالت می‌کردن. (عکس: رضا در تبعید)
🔺از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ محمدرضا شاه جاگیر نشده بود و قدرت چندانی نداشت لذا نمایندگان مجلس به خودشون اجازه میدادن مطابق با صلاح مملکت اقداماتی بکنن.
🔺سال ۱۳۲۷ نمایندگان مجلس بحث ملی شدن صنعت نفت رو در مجلس مطرح می‌کنن. همینجا حسن تقی زاده یکی از وزرای رضاشاه که پای قرارداد نفتی رضاشاه رو امضا کرده بود؛ اومد مجلس و گفت ما خودمون می‌دونستیم این کار به ضرر کشوره، ولی رضاشاه مجبورمون کرد. و درخواست کرد که در این قرارداد بازنگری بشه.