eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
85.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
811 ویدیو
5 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
عماد دولت‌آبادی
تو اسنپ نشستم مسیرم یکم طولانیه گفتم یه گپی بزنیم😊
خب منم کم‌کم رسیدم مقصد دیگه شبتون بخیر عاقبتتون هم🌱
این دو تا پست برای بچه‌هایی که تازه اومدن تو جمع‌مون👇
26.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عماد هستم، کوچیک شما🙃 اینجا روی‌ صحبتم، بیشتر با رضاشاه خدابیامرزه. برای هر کلمه و هر حرفی، اگه سه تا سند نداشته باشم،‌ حتما یکی رو دارم💪 و چیزایی از رضاشاه تعریف می‌کنم که خود ربع پهلوی هم خبر نداره😂 این پایین می‌تونین فهرست مطالبمون رو تا امروز بخونین، ولی پیشنهاد من اینه که از اولین پست شروع کنین و مطابق با کلیپ، پشت سر هم داستان‌هارو بخونین، بیاین پایین. اگرم نپسندیدین طوری نیست، پس بیارین قبول می‌کنیم😬 اولین داستان رو از اینجا بخونین👇 http://eitaa.com/emaddavari/44
عماد دولت‌آبادی
ترگل به لطف خدا پریشب به چاپ هفتاد و هفتم رسید چند روز دیگم که روز دختره و ایشالا میز‌نیم تو گوش چا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بار جدید ترگل رسید😍 چاپ هفتاد و هشتم💪 ده هزارتا توی قم چاپ زدیم، تا اومد برسه اصفهان شد چهار هزار تا😂 نصفشو تو راه زدن یعنی باید بزنیم دوباره😐
بچه‌ها امروز سالروز لغو امتیاز توتون و تنباکوئه نه و نیم بیاین تا یه مروری داشته باشیم روش🤷‍♂
اگر میخواین داستان امشب، در عمق جانتون نهاده بشه، باید داستان قلعه ویلیام هند رو قبلا خونده باشین، نخوندین بخونین و بیاین👇 https://eitaa.com/emaddavari/590
سلاطین ایتا شرف حضور دارن؟؟😍
اگه ندارن که برم ده بیام😏
ناصرجون سفر انگلیس بود که کیسه‌ی پولش ته کشید، انگلیسی‌‌های ناقلام حواسشون بود و از فرصت استفاده کردن. اومدن به ناصرخان گفتن، این پولو بگیر، امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو توی ایران رو بده ما. عباس داداش ناصر میگه؛ همین که شاه اسم سالی ۲۵ هزار لیره رو شنید، هوش از سرش در رفت و فورا قرارداد رو امضا کرد.
خب حالا توتون و تنباکوی ایران چه اهمیتی داشت؟؟ اون روزا یک پنجم مردم ایران، کارشون تولید توتون و تنباکو بود. خب وقتی امتیاز یه محصولی به صورت انحصاری دست یه نفر باشه، یعنی شما مجبوری محصولت رو به قیمتی که اون میگه بفروشی بهش و اونیم که می‌خواد بخره مجبوره به همون قیمتی که طرف میگه بخره. پس طرف می‌تونه از تولید کننده ارزون بخره و به مصرف‌کننده گرون بفروشه.
ناصرالدین شاه در حکم خودش نوشته بود؛ کشت و معامله‌ی کل توتون و تنباکویی که در ایران بعمل می‌آید را تا پنجاه سال به آقای تالبوت واگذار می‌فرمایین. هیچ‌کس بدون اجازه‌ی ایشان حق هیچ‌گونه معامله‌ای را ندارد و الا سخت مجازات خواهد شد. مردم نیز مکلف‌اند محصول خود را فقط به کمپانی بفروشند. سال ۱۲۶۷ شمسی.
خب حالا داستان قلعه ویلیام هند رو یادتونه؟ که گفتیم انگلیسی‌ها اول یه قطعه زمینی رو توی هند خریدند، اونجا مستقر شدند و بعد کم‌کم زمین‌های تحت تصرف خودشون رو گسترش دادن، تا نهایتا روی سرتاسر هند مسلط شدن؟؟
حالا بیایم سراغ ایران خودمون،‌ بعد از واگذاری امتیاز توتون و تنباکو به انگلیسی‌ها، کمپانی‌شون توی ایران مشغول کار شد. مرکز کمپانی توی خیابون فردوسی مثه یه پایگاه مستحکم آماده شد و سپاهی از نیروهای مسلح رو هم اونجا مستقر کرد. همزمان صد هزار زن و مرد انگلیسی هم برای کمک به کمپانی اومدن تو ایران و در جای‌جای کشور مشغول تبلیغ مسیحیت شدن. مثه اینکه انگلیسی‌ها قصد داشتن همون داستان قلعه ویلیام هند رو توی ایران پیاده کنن🤷‍♂
تجار ایرانی خیلی‌ نگران شدن، چون باید محصولشون رو با قیمت مشخص به انگلیسی‌ها می‌فروختن. هم تجار و هم مردم خشمگین شدن. مردم تبریز که همیشه تنشونه، راه ورود نمایندگان کمپانی رو به شهر بستن. توی تهران،‌ میرزای آشتیانی به شاه تذکر داد ولی فایده‌ای حاصل نشد. توی اصفهان هم مردم به رهبری آیت الله آقانجفی، دست به تجمع زدن.
صدراعظم ناصرالدین شاه در واکنش به تجمعات اصفهان نوشت؛ شما رو باید احضار کنم تا به کیفر گستاخی‌تون برسین. یعنی مثلاً پاهاتون رو به فلک ببندم. اصلا حقتونه که گردنتون رو بزنن، تا از این به بعد هیچ کسی به خودش اجازه نده در امور دولتی دخالت کنه و بگه چرا؟ این دفعه رو چشم‌پوشی می‌کنم به شرط اینکه دست از گستاخی‌تون بردارین. پادشاه، صاحب اختیار اهالی ایران و اموالشونه و بهتر از هر کسی می‌دونه مصلحت مردم چیه.
ولی مردم شریف و عزیز و وطن‌دوست و انقلابی و درجه یک و نازنین و جان‌برکف و فداکار اصفهان، ابدا کوتاه نیمدن؛ آیت‌الله آقا نجفی، رهبر مردم اصفهان، برای اولین بار حکم تحریم استفاده از توتون و تنباکو رو صادر می‌کنه. مردم هم از مصرف این محصول دست کشیدن. حتی مامورین انگلیسی میان که محصول یکی از تجار اصفهانی رو ضبط کنن، طرف میگه یه روز بهم وقت بدین، نصفه‌شبی دوازده هزار کیسه محصول تنباکوی خودش رو آتیش میزنه که دست انگلیسی‌ها نیفته.😳
مردم مشهد هم توی مسجد گوهرشاد تجمع می‌کنن. ناصرالدین شاه بهشون پیغام میده که؛ اگه فورا نرید دنبال کارتون، تمام ارتش رو می‌فرستم مشهد، یکصد نفرتون رو به گلوله می‌بندم، پدرتونم می‌سوزونم. چه معنی داره این جسارتا؟؟
نماینده‌ی انگلیس می‌نویسه؛ مردم تا وقتی علما رو پشت خودشون داشته باشن، تره هم برای شاه خورد نمی‌کنن. همه چیز به نظر علما بستگی داره
توی شیراز، سیدعلی اکبر فال اسیری قیام می‌کنه، روی منبر میگه؛ وقت، وقت جهاده، من یه شمشیر دارم و دو قطره خون، هر بیگانه‌ای که برای توتون و تنباکو بیاد شیراز، شیکمش رو پاره می‌کنم😐 مامورین دولتی نصفه‌شبی میان سید رو می‌دزدن و می‌برنش عراق و فرداش چند هزار نفر از مردم شیراز، توی شاه چراغ تجمع می‌کنن.
اینجا عدو سبب خیره میشه فال اسیری توی مسیر عراق، سیدجمال الدین اسد آبادی رو می‌بینه. سیدجمال یه نامه بهش میده تا ببره برسونه به دست مرجع تقلید وقت،‌ یعنی میرزای شیرازی. میرزای شیرازی در شهر سامرای‌ عراق مستقر بوده‌
میرازی شیرازی، اول چند نامه به ناصرالدین شاه میده و نصیحتش می‌کنه. و میگه؛ اجرای این قرارداد، منافی صریح قرآن مجید است، استقلال مملکت را از بین می‌برد و نظم مملکت را مختل می‌کند.
شاه میگه؛ به هرحال ما قرارداد نوشتیم و دولت نمیتونه این قرارداد رو لغو کنه. میرزای شیرازی جواب میده که؛ اگه دولت نمیتونه، ملت می‌تونه و من بخواست خدا این قرارداد رو به‌هم میزنم. و نهایتا حکم تحریم مصرف توتون و تنباکو رو صادر می‌کنه، همین نیم‌خط؛ امروز، مصرف توتون و تنباکو به هرشکل ممکن، در حکم جنگ با امام زمان است.
آقا کل ممکلت قلیون‌هارو میشکنن حتی میگن شاه میاد توی حرم سرای خودش و می‌بینه دارن قلیون‌هارو جمع می‌کنن. از سوگلیش می‌پرسه، چرا داریم جمع میکنین قلیونارو؟ سوگلی میگه چون قلیون حرام شده شاه میگه کی حرام کرده؟ سوگلی میگه همونی که منو به شما حلال کرده😐😂
و خلاصه اینطوری میشه که امتیاز توتون و تنباکو در عمل شکست می‌خوره. انگلیسی‌ها اول میخواستن با امتیاز رویتر روی ایران مسلط بشن، داستانش رو قبلا گفتیم که با حکم ملاعلی کنی این امتیاز لغو شد. شونزده سال گذشت و انگلیسی‌ها تلاش کردن با امتیاز توتون و تنباکو روی ایران مسلط بشن، که این برنامه هم با حکم میرزای شیرازی شکست خورد.