eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
83.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
848 ویدیو
5 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱دو سه‌تا نکته بگم و بریم سراغ پست امشب؛ ◽️آیا رضاشاه خدماتی هم داشته؟ بله، تو کتاب آوردم، اینجا هم خواهم گفت. ◽️چرا منابع رو توی کانال نمیارم؟ چون بنای من در کانال‌، کوتاه‌نویسیه. پس هرکی منبع بخواد تو شخصی در خدمتم. ◽️منابع اصلی چیا هستن؟ اینجور نیست که همه‌ی مطالب از یه منبع باشه، ممکنه یه داستان چندین منبع مختلف داشته باشه. ◽️کتابم کی منتشر میشه؟ دو سه‌سالیه که در حال نوشتن یه روایت تاریخی هستم، بی‌حرف‌پیش و به امید خدا سال آینده منتشر خواهد شد. عضو کانال بشین 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
🔺راستی من سه تا سوال از محضر شریفتون دارم؛ که اگه جوابشو بدونم بهتر میتونم بنویسم. سنتون؟ تحصیلاتتون؟ جنسیتتون؟ ممنون میشم این پیوندو باز کنین و بهم پاسخ بدین👇 survey.porsline.ir/s/XrQBmKr
عماد دولت‌آبادی
فردا ایذه‌ای‌‌ها دو سه روز دیگه‌هم اصفهانی‌ها و مشهدی‌ها نشون خواهیم داد یه من ماست چقدر کره داره.
مردم اصفهان همونایی هستن که مثل دیروزی، ۳۶۰ تا شهید رو روی دستشون تشییع کردن ولی همون روز صف کشیدن که دوباره برن جبهه👊 ما اینجوری از ماست کره می‌گیریم✌️ عضو کانال بشین 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
عماد دولت‌آبادی
اینکه رضاخان چه بلایی سر مخالفین خودش آورد باشه برای بعد اینکه چطور مدرسِ مظلوم رو توی غربت زجرکش کر
ظهر جمعتون بخیر🌺 عزیزای دلی که تازه تشریف آوردن، داستان پریشب رو بخونن و بیان تا ادامشو بگم. نیم ساعت دیگه همینجا قرارمون❤️
🔺تا قبل از رضاخان،‌ تهران زندان درست‌و‌درمونی نداشت؛ قرار شد یه زندان جدیدی بسازن و ساخت این زندان به «سرتیپ محمد درگاهی» رییس شهربانی سپرده شد. 🔺درگاهی وقتی کار ساخت و ساز رو تموم کرد، رضاشاه رو برای افتتاح به زندان دعوت کرد. رضاشاه همراهانی هم داشت، از جمله؛ ▫️تیموتارش، وزیر دربار ▫️سردار اسعد،‌ وزیر جنگ که هیچ وقت فکر نمی‌کردن این زندان یه روزی میزبان خودشون خواهد بود.😊 🔺دربدرتر از همه خود سرتیپ درگاهی بود؛ دو روز بعد از افتتاح، شاه دستور داد بگیرنش و شد اولین زندانیِ زندانی که خودش ساخته بود🙃
قصر قاجار رو برای ساخت این زندان انتخاب کردن و بعد هم معروف شد به زندان قصر. حالا هم تبدیل شده به باغ‌موزه
عماد دولت‌آبادی
🔺تا قبل از رضاخان،‌ تهران زندان درست‌و‌درمونی نداشت؛ قرار شد یه زندان جدیدی بسازن و ساخت این زندان ب
شاید بپرسین به همین راحتی؟ بله😊 سردار اسعد بختیاری‌هم همچین داستانی داره با رضاشاه میرن گرگان، مراسم اسب‌دوانی، حتی با هم میشینن تو اتاق بازی می‌کنن. ولی بعدش بازداشت میشه و می‌فرستنش زندان قصر، نهایتا هم توی همین زندان می‌کشنش‌.
سردار اسعد و افرادی از خاندان بختیاری توی تخت فولاد اصفهان دفن هستن. تکیه‌ی خیلی قشنگی هم دارن. اگه اومدین اصفهان و مشرف شدین تختِ فولاد، یه سری‌هم به اینجا بزنین.😉
عماد دولت‌آبادی
سلام، عصرتون بخیر😊 نظر مثبت‌تون چیه که امروز درباره‌ی فلسطین حرف بزنیم؟ داستان دشمنی ما با اسرائیل.
دوستای عزیز تازه‌وارد؛ هفته‌ی پیش درباره‌ی مشکلمون با اسراییل صحبت کردیم. اینکه علت دشمنی ما با صهیونیست‌ها چیه؟؟ کوتاه و مختصر دوست داشتین منور بفرمایین🍀
🔺برای داستان بعدی، دوتا موضوع در نظر دارم؛ 1⃣ قحطی صدسال‌پیش و تلف‌شدن چندمیلیون ایرانی 2⃣ جدا شدن پاکستان از ایران با سیم تلگراف! نظر شریفتون با کدومه؟👇 https://EitaaBot.ir/poll/a8214v
می‌دونستی رضاخان وقتی روی تخت سلطنت جاگیر میشه، یکی‌یکی دوستان و اطرافیان خودش رو نِفله می‌کنه؟ وزیر جنگش، وزیر اقتصادش، وزیر دادگستریش، وزیر دربارش، رییس مجلسش،‌ رییس شهربانیش و... داستانش رو از اینجا بخون👇 eitaa.com/emaddavari/158
عماد دولت‌آبادی
می‌دونستی رضاخان وقتی روی تخت سلطنت جاگیر میشه، یکی‌یکی دوستان و اطرافیان خودش رو نِفله می‌کنه؟ وزی
قرار شد وقتی یه داستانی رو تموم کردیم زحمت بکشین و پست معرفیش رو تُخس کنین تو ایتا. بفرمایین، اینم از معرفی داستان پریشب😊
بچه‌های اصفهان؛ فردا نه‌و‌نیم صبح میدون بزرگمهر، قرارمون✌️ تشییع شهدای تروریستی اخیر
عماد دولت‌آبادی
جالبیش می‌دونین کجاس؟؟ عمده‌ی منابعِ تاریخیِ مربوط به رضاشاه؛ قبل انقلاب یعنی در زمان محمدرضاشاه چاپ
◽️یادتونه گفتم منابع تاریخیِ رضاشاه در دوره‌ی محمدرضاشاه چاپ شده؟🤔 ◽️حالا یکی پیام داده: از اینجا معلوم میشه در دوره‌ی محمدرضا آزادی بیان وجود داشته. ◽️بله داشته. ولی در حدود ده سال. وقتی رضاشاه سقوط کرد و از کشور اخراج شد، محمدرضای ۲۲ ساله به پادشاهی رسید. محمدرضا اون اوایل جاگیر نشده بود و قدرتی نداشت. قدرت اصلی در دست صاحب‌منصبان دولتی مثل دکتر مصدق بود. ◽️از زمان سقوط رضاشاه در سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۳۲ روزنامه‌ها و مورخین نسبتاً آزادی داشتن و تونستن تاریخ رضاشاه رو بنویسن. ◽️بعدش کودتا پیش اومد و دوران دیکتاتوری و خفقانِ محمدرضا شروع شد.
عماد دولت‌آبادی
◽️یادتونه گفتم منابع تاریخیِ رضاشاه در دوره‌ی محمدرضاشاه چاپ شده؟🤔 ◽️حالا یکی پیام داده: از اینجا م
جالبه بدونین؛ الان توی همین کشور رسماً و با مجوز ارشاد، در دفاع از رضاخان کتاب چاپ می‌شه.😐 تازه حکومت رو هم متهم میکنن به سانسور و خفقان.
امشب داستانِ دلخراشِ قحطی رو داریم؛ ساعت ده قرارمون😒
🌱تشریف دارین؟؟ پیشاپیش بابت مکدر شدن اوقات شریفتون، عذر می‌خوام؛ دوستانِ دل‌نازک، از داستان امشب بگذرن. عضو کانال بشین 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
▫️۱۰۵ سال پیش، یعنی در زمانِ پدربزرگِ باباهامون؛ کشورهای اروپایی با هم درگیر شدن، این درگیری بزرگترین جنگ تاریخ رو رقم زد و طرفینِ جنگ، کم‌کم پای ایران رو هم کشیدن وسط. ▫️جنگ بین اروپایی‌ها بود؛ ایران نه سرِپیاز بود نه تهِ‌پیاز، ولی دست‌آخر بیشترین قربانی رو همین ایران داد.😔 ▫️در جریان این جنگ، قحطیِ بزرگی، دامن‌گیرِ ایران شد. فاجعه‌ای که خوندنش تنِ آدمو می‌لرزونه. ▫️تلفات قحطی اونقدر زیاد بود که میگن جنازه‌های مردم توی کوچه و خیابون، روی هم تلمبار می‌شد.
🔺پدربزرگم از قول پدرشون می‌گفتن؛ ▫️قحطی به شکلی بود که مردم از شدتِ گرسنگی‌ می‌مردن، و خیلی‌ها چون می‌دونستن به زودی می‌میرن، خودشون رو به قبرستون می‌رسوندن، تا اونجا جون بدن؛ اینطوری احتمال دفن شدنشون بیشتر بود.
دکتر محمدقلی مجد توی کتاب «قحطی‌ بزرگ» ابعاد این فاجعه رو بررسی کرده، کتاب حدودا ۳۵۰ صفحست و من خلاصش رو در شش‌هفت صفحه توی کتابم آوردم. در ادامه گزارشی از این قحطی رو از زبون افراد مختلف می‌خونیم؛
یکی از دیپلمات‌های آمریکایی میگه؛ ▫️خرداد ۱۲۹۷ به ایران رفتم، قحطی بیداد می‌کرد. از مرز که رد شدیم، روی یکی از کامیون‌ها مشغولِ ناهار شدم. غذا کنسرو لوبیا بود، درِ قوطی‌ رو باز کردم و یه قاشق از روش برداشتم و انداختم دور. چون به‌نظرم مناسبِ خوردن نبود. ▫️یک‌دفعه مردم گرسنه‌ای رو دیدم که دورمون جمع شدن. ده‌ها زن و مرد به‌طرف همون یه قاشق لوبیا هجوم بردن. هر کدوم مشتی از خاک که فکر می‌کردن داخلش لوبیاست رو بر می‌داشتن و دهن میذاشتن. ▫️اونا مثل حیوونای وحشی به غذای ما نگاه می‌کردن، باهم می‌جنگیدن تا بتونن قوطی‌ِ کنسروِ خالیِ مارو به چنگ بیارن. بعد انگشت و زبونشون رو مثل دیوونه‌ها داخل قوطی می‌کردن تا شاید یه چیزی گیرشون بیاد. غالبا دست و زبونشون رو هم می‌بریدن، ولی براشون مهم نبود. ▫️به چشم خودم افرادی رو دیدم که تو جاده‌ها جون دادن، آدمایی رو دیدم که سِرگین حیوونات و علفای صحرا رو میخوردن. ▫️آزار دهنده‌تر، پیکرهای نیمه‌جونی‌ بود که کنار جاده‌ها زیرِ آفتابِ داغ افتاده بودن، مگس‌ها دور چشماشون جمع شده بودن و از دهان‌هاشون برگ و علف بیرون مونده بود. حتی توان خوردن هم نداشتن.
سفیر آمریکا میگه: ▫️توی کرمانشاه کمبود غله اون‌قدر شدید بود که خاک سفید رو با آرد قاطی می‌کردن تا حجم بیشتری پیدا کنه.
خبرنگار روزنامه‌ی رعد میگه؛ ▫️با چشم خودم دیدم توی تهران، مردم از قصابی، خونِ گوسفند می‌گیرن برای خوردن. حتی گوشت و پوست و استخونِ شترِ مرده هم دور ریخته نمیشه. دستکم روزی صدنفر تو معابر تلف میشن.