▫️هرچند انگلیسیها افغانستان رو با حملهی نظامی از ایران جدا کردن، اما تو قضیهی پاکستان، با پنبه سرمون رو بریدن، چطور؟
🔺پونزده سال قبل از جدا کردن پاکستان؛
وقتی داشتن قرارداد جدایی افغانستان رو با ایران میبستن، یه بندی چِپوندن تو قرارداد:
که هروقت یه اختلافی بین ایران و افغانستان پیش بیاد، ایران باید کارو بسپره دست انگلیسیا تا بیان مشکل رو حل کنن.
▫️حالا نقشهشون این بود که حاکم افغانستان رو علیه ایران بشورونن.
تا ایران هم مقابله کنه. بینشون دعوا بشه. بعد طبق قرارداد قبلی، بیان بین ایران و افغانستان داوری کنن و یه تصمیمی بگیرن.
▫️به اسم کشیدن خط تلگراف اومدن تو سیستان و بلوچستان و حاکمان محلی رو مسلح کردن.
از اون طرف رفتن پیش حاکم افغانستان، گفتن برو سیستان و بلوچستان رو بگیر.
اینجوری بین افغانستان و ایران دعوا انداختن.
▫️طبق قرارداد قبلیَم قرار بود هروقت بین این دو کشور دعوا میشه، انگلیسیا بیان قضیه رو حل کنن.
خب، خیلی شیک و مجلسی نمایندشون رو فرستادن سیستان و بلوچستان.
اون بابام اومد لب مرز فعلی، گفت اشکالی نداره، سیستان و بلوچستان رو تقسیم میکنیم تا مشکل حل بشه. اینقدرش بمونه برای ایران، بقیش جدا بشه😐
منبع امشب:
چکیده تاریخ تجزیه ایران، از هوشنگ طالع🍀
شروع داستان تجزیهی پاکستان از ایران، اینجا👇
eitaa.com/emaddavari/284
بیانات رهبر انقلاب در دیدار بسیجیان_Clip4_Clip_1.mp3
680.3K
دو هفته پیش؛
متناسب با حوادث اخیر یه ویرایش جدیدی روی ترگل زدیم.
آقا امروز آخر صحبتشون یه نکتهای گفتن
دوسه صفحهی اول ویرایش جدید رو به همین نکته اختصاص دادیم.
با توضیح کافی و وافی☺️
رفقا اگه میخواین داستان امشب رو تُخس کنین تو ایتا
این پستی که نشون کردم رو بفرستین🍀
چونکه از بحث #مغالطات استقبال کردین
به هرچی برخوردم براتون میذارم.
اینم یکی:
▫️آقا دیروز فرمودن:
بچههای تیم ملی
چشمِ ملت ما را روشن کردند.
▫️اینترنشنال اومده کلمهی ملت رو حذف کرده و نوشته:
بچههای تیم ملی چشم ما را روشن کردند.
🔺به این میگن مغالطهی «نقلِقولِناقص»
تو این نوع مغالطه؛
طرف میاد یه کلمه یا یه بخشی از گفتهی شخص رو حذف میکنه تا نتیجهی مطلوب خودش رو بگیره😐
عماد داوری دولتآبادی | عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الحمدلله خیلی کربلا رفتم...
ولی هیچ وقت
بارون بین الحرمین رو تجربه نکردم😞
🆔 @emaddavari
بیانات رهبر انقلاب در دیدار بسیجیان_Clip1_1.mp3
2.01M
🔺دیروز رهبری چندتا شخصیتِ تاریخیِ معاصر رو نام بردن؛
▫️شیخ محمد خیابانی
▫️محمدتقیخان پسیان
▫️میرزا کوچک خان جنگلی
▫️آقانجفی و حاجآقا نورالله
▫️سیدعبدالحسین لاری
▫️شیخ جعفر محلاتی
▫️رییس علی دلواری
داستان زندگی همهی این
شخصیتها رو تو کتابم آوردم.💪
یکیشونو بفرمایین؛
امشب دربارش حرف بزنیم😎
تو مطالعهی تاریخ معاصر اصفهان
اسم دو تا شخصیت رو زیاد میشنوین.
▫️یکی ظلُالسلطان یا همون ظِلّهسلطونِ ما اصفهانیا
حاکم اصفهان، پسر ناصرالدینشاه، داماد امیرکبیر
▫️یکیم حاجآقا آقانجفی، رهبر دینی مردم اصفهان
داستانایی دارن، این دو تا شخصیت باهم.
هر دو در اصفهان قدرت داشتن👊
و زور هیچ کدوم بر دیگری نمیچربیده.
اول
دوتا داستان دربارهی ظِلّهسلطون میگم.
داستان اولو عباس میرزا عموی ظلّهسلطون
و داداش ناصرالدین شاه میگه؛
🆔 @emaddavari
ظلهسلطون خاطرخواه یه زنی میشه😳
زن بیچاره فرار میکنه میره خونهی پدر حاجآقا آقانجفی
ظلهسلطونهم به واسطهی قدرت آقانجفی نمیتونسته بهزور طرف رو بکشه بیرون
یه نقشهای میکشه؛
یه خانومی رو میفرسته خونهی حاج آقا
که با اون زن طرح رفاقت بریزه🙃
طرح رفاقت رو میریزه و بعد از مدتی بهش میگه:
خونهی ما همین نزدیکه، روضه داریم، بیا یکم گریه کن ایشالا که مشکلت حل میشه.
تا بالاخره اون زن دربدرهم گول میخوره و از خونهی حاجآقا میاد بیرون که بره روضه. کجا؟
تو همون خونهای که ظلهسلطون چشبِراهیش رو میکشیده
رسیدنش به اون خونه همانا و ادامهی داستان هم همانا
عضو شوید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
میگن همین ظلهسلطون یه مبلغ هنگفتی رو
بهزور از یه تاجری قرض میگیره
بَرَم نمیگردونه
تاجر اصفهانی هم ناچار میره تهران از ظلهسلطون پیش باباش شکایت کنه، یعنی پیش ناصرالدین شاه
شاه یه دستخط مینویسه و میده به تاجر که
«طلب شاکی رو هرچه زودتر بپردازید»
تاجر اصفهانی خوشحال و خندون برمیگرده اصفهان و دستخط شاه رو میده به شازده
ظلهسلطونم بعد از خوندن دستخط
یه نگاهی به تاجر میکنه و میگه:
«معلومه که این آقای محترم خیلی پُردل و رشیده، که از شازدهای مثه من به شاه شکایت میبره. -حالا که اینطوره پس- من باید دلش رو ببینم»
بعد دستور میده شیکمش رو بشکافن و دلش رو تو سینی بذارن😳
عضو شوید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
میگن یه روز چند نفر از دست ظلهسلطون فرار میکنن، پناه میارن به خونهی آقانجفی
مامورای حکومتی میان در خونه آقا، که بگیرنشون.
آقانجفی میاد در خونه میگه برین به شازده بگین:
«پا رو دم من نذاره»😁
مامورا میرن پیغام رو میرسونن
و بر میگردن به حاجآقا میگن؛
سلطان فرمودن:
«ما هرجا پا میذاریم میگن اینجا دم آقاست.
بیزحمت محدودهی دمتون رو مشخص کنین تا دیگه اونجا پا نذاریم.»😂
🆔 @emaddavari
البته اینا داستانه
و معلوم نیست عباسمیرزا راست گفته یا نه.
چون میونهی خوبیم با ناصر نداشته.
ولی بههرجهت این داستانهارو نوشتن
اما چیزی که مشخصه؛
اینه که حاکم هر منطقه
صاحب اختیار مال و ناموس ملت بوده
و متاسفانه بجای مملکتداری
مشغول عیش و نوش بودن
من تصاویری از آلبوم شخصی ناصرالدینشاه دیدم
که روم نمیشه حتی عنوانش رو بگم اینجا🙈
ملت بیچارم از ظلم و جور این آقایون
به دوجا پناه میبردن؛
▫️یکی خونهی علما
▫️یکی سفارت انگلیس و روس
جالبه بدونین؛
حکم تحریم استعمال توتون و تنباکو رو
اول حاجآقا آقانجفی توی اصفهان میده
و تجار اصفهان حتی تنباکوهاشون رو آتیش میزنن که به دست انگلیسیا نیفته.
بعد میرزای شیرازی حکم سراسری صادر میکنه
آقانجفی سیسال با ظلهسلطون تو اصفهان میجنگنه و خیلی برای مهار قدرت قاجار در اصفهان تلاش میکنه، اینقدر هم قدرت داشته که قجریها هیچ وقت نتونستن از صحنه به درش کنن.
تامام تامام✋
شروع داستان ظلهسلطون از اینجا👇
eitaa.com/emaddavari/304
میخواین داستان امشبو برای کسی بفرستین
اینی که نشون کردمو زحمت بکشین😒
حتما میدونین که تو همین دورهی قاجار
و به دلیل شکار بیرویه
نسل بسیاری از حیوانات نابود میشه😞
و همین ظلهسلطون، سهم بسزایی در این قضیه داشته.