eitaa logo
عماد دولت‌آبادی
83.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
844 ویدیو
5 فایل
نویسنده‌هه به نخست‌وزیر گفت؛ شماها دو روز پشت این میز می‌شینین ولی قلم همیشه دست ما نویسنده‌ها می‌مونه💪 عمادم، یه نویسنده تبلیغات: @ads100 ارتباط با خودم: @edolatabadi دو تا تیک نمی‌خوره ولی می‌خونم امکان پاسخ‌گویی ندارم💔 ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه ذی‌قعده با چهارتا یکشنبه‌ی طلایی شروع شد. یکشنبه‌های ذیقعده یه نمازی داره که علما خیلی تاکید دارن بخونین. آقاهم مخصوصا تاکید کردن یبار. توضیحات نماز توی تصویر هست. بفرستید برای مامان‌ها و خاله‌هاتون که دنبال نماز می‌گردن بخونن😬 عماد دولت‌آبادی | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
بچه‌هایی که نمایشگاه کتاب می‌رن یه کمکی به من بدین لطفا؛ یه خلأیی توی بحث کتاب نوجوان در زمینه‌ی حجاب و عفاف هست و کتاب خوب درباره‌ی فرهنگ پوشیدگی برای سنین ۱۲ تا ۱۵ سال سراغ نداریم. از اونجاییم که ما مرکز پخش ترگل رو داریم؛ خیلی از اوقات ملت ازمون می‌خوان که کتاب مناسب برای این مقطع سنی بهشون معرفی کنیم. اگه توی سالن کودک و نوجوان می‌رین، گوشه‌ چشمتون دنبال این موضوع باشه و ببینید آیا میتونید کتابی پیدا کنید که برای ۱۲ تا ۱۵ سال مناسب باشه؟ یا میتونید اثری پیدا کنید که اگه خیلی خوب نیست، ولی نزدیک به خوب باشه؟ اگه چیزی پیدا کردین به من خبر بدین👇 @EDolatabadi
‌ خودمم بی‌حرف‌پیش ان‌شاءالله پنج‌شنبه میام نمایشگاه اگه نکته‌ای، غرفه‌ای، جایی سراغ دارین که میدونین بطور کلی به دردم می‌خوره، معرفی کنین بهم🙏
‌ بچه‌های باتجربه به‌نظرتون من پنج‌شنبه بیام نمایشگاه؟ که آخر هفته است و شلوغه؟ یا شنبه بیام؟ که روز آخر نمایشگاس و شلوغه؟
آره اینجوری خیلی بهتره😂
‌ یکی از مواقع استجابت دعا هنگام وزش باد هست؛ مارم یادتون نره
‌ اونجاهاییم که الان مثه اصفهان وزش باد ندارن، احتمالا بارون دارن. که اونم از مواقع استجابت دعاس👌🌱
‌ البته کم‌کم از حالت وزش باد در اومده الان تبدیل شده به پرش باد😐 نمی‌دونم آیا در هنگام پرش باد هم دعا مستجابه یا نه😬
‌ حالا که سالگرد قیام توتون و تنباکوئه داستان پارسالو یه مرور بکنیم باز؛
اگر میخواین داستان امشب، در عمق جانتون نهاده بشه، باید داستان قلعه ویلیام هند رو قبلا خونده باشین، نخوندین بخونین و بیاین👇 https://eitaa.com/emaddavari/590
ناصرجون سفر انگلیس بود که کیسه‌ی پولش ته کشید، انگلیسی‌‌های ناقلام حواسشون بود و از فرصت استفاده کردن. اومدن به ناصرخان گفتن، این پولو بگیر، امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو توی ایران رو بده ما. عباس داداش ناصر میگه؛ همین که شاه اسم سالی ۲۵ هزار لیره رو شنید، هوش از سرش در رفت و فورا قرارداد رو امضا کرد.
خب حالا توتون و تنباکوی ایران چه اهمیتی داشت؟؟ اون روزا یک پنجم مردم ایران، کارشون تولید توتون و تنباکو بود. خب وقتی امتیاز یه محصولی به صورت انحصاری دست یه نفر باشه، یعنی شما مجبوری محصولت رو به قیمتی که اون میگه بفروشی بهش و اونیم که می‌خواد بخره مجبوره به همون قیمتی که طرف میگه بخره. پس طرف می‌تونه از تولید کننده ارزون بخره و به مصرف‌کننده گرون بفروشه.
ناصرالدین شاه در حکم خودش نوشته بود؛ کشت و معامله‌ی کل توتون و تنباکویی که در ایران بعمل می‌آید را تا پنجاه سال به آقای تالبوت واگذار می‌فرمایین. هیچ‌کس بدون اجازه‌ی ایشان حق هیچ‌گونه معامله‌ای را ندارد و الا سخت مجازات خواهد شد. مردم نیز مکلف‌اند محصول خود را فقط به کمپانی بفروشند. سال ۱۲۶۷ شمسی.
خب حالا داستان قلعه ویلیام هند رو یادتونه؟ که گفتیم انگلیسی‌ها اول یه قطعه زمینی رو توی هند خریدند، اونجا مستقر شدند و بعد کم‌کم زمین‌های تحت تصرف خودشون رو گسترش دادن، تا نهایتا روی سرتاسر هند مسلط شدن؟؟
حالا بیایم سراغ ایران خودمون،‌ بعد از واگذاری امتیاز توتون و تنباکو به انگلیسی‌ها، کمپانی‌شون توی ایران مشغول کار شد. مرکز کمپانی توی خیابون فردوسی مثه یه پایگاه مستحکم آماده شد و سپاهی از نیروهای مسلح رو هم اونجا مستقر کرد. همزمان صد هزار زن و مرد انگلیسی هم برای کمک به کمپانی اومدن تو ایران و در جای‌جای کشور مشغول تبلیغ مسیحیت شدن. مثه اینکه انگلیسی‌ها قصد داشتن همون داستان قلعه ویلیام هند رو توی ایران پیاده کنن🤷‍♂
تجار ایرانی خیلی‌ نگران شدن، چون باید محصولشون رو با قیمت مشخص به انگلیسی‌ها می‌فروختن. هم تجار و هم مردم خشمگین شدن. مردم تبریز که همیشه تنشونه، راه ورود نمایندگان کمپانی رو به شهر بستن. توی تهران،‌ میرزای آشتیانی به شاه تذکر داد ولی فایده‌ای حاصل نشد. توی اصفهان هم مردم به رهبری آیت الله آقانجفی، دست به تجمع زدن.
صدراعظم ناصرالدین شاه در واکنش به تجمعات اصفهان نوشت؛ شما رو باید احضار کنم تا به کیفر گستاخی‌تون برسین. یعنی مثلاً پاهاتون رو به فلک ببندم. اصلا حقتونه که گردنتون رو بزنن، تا از این به بعد هیچ کسی به خودش اجازه نده در امور دولتی دخالت کنه و بگه چرا؟ این دفعه رو چشم‌پوشی می‌کنم به شرط اینکه دست از گستاخی‌تون بردارین. پادشاه، صاحب اختیار اهالی ایران و اموالشونه و بهتر از هر کسی می‌دونه مصلحت مردم چیه.
ولی مردم شریف و عزیز و وطن‌دوست و انقلابی و درجه یک و نازنین و جان‌برکف و فداکار اصفهان، ابدا کوتاه نیمدن؛ آیت‌الله آقا نجفی، رهبر مردم اصفهان، برای اولین بار حکم تحریم استفاده از توتون و تنباکو رو صادر می‌کنه. مردم هم از مصرف این محصول دست کشیدن. حتی مامورین انگلیسی میان که محصول یکی از تجار اصفهانی رو ضبط کنن، طرف میگه یه روز بهم وقت بدین، نصفه‌شبی دوازده هزار کیسه محصول تنباکوی خودش رو آتیش میزنه که دست انگلیسی‌ها نیفته.😳
مردم مشهد هم توی مسجد گوهرشاد تجمع می‌کنن. ناصرالدین شاه بهشون پیغام میده که؛ اگه فورا نرید دنبال کارتون، تمام ارتش رو می‌فرستم مشهد، یکصد نفرتون رو به گلوله می‌بندم، پدرتونم می‌سوزونم. چه معنی داره این جسارتا؟؟
نماینده‌ی انگلیس می‌نویسه؛ مردم تا وقتی علما رو پشت خودشون داشته باشن، تره هم برای شاه خورد نمی‌کنن. همه چیز به نظر علما بستگی داره
توی شیراز، سیدعلی اکبر فال اسیری قیام می‌کنه، روی منبر میگه؛ وقت، وقت جهاده، من یه شمشیر دارم و دو قطره خون، هر بیگانه‌ای که برای توتون و تنباکو بیاد شیراز، شیکمش رو پاره می‌کنم😐 مامورین دولتی نصفه‌شبی میان سید رو می‌دزدن و می‌برنش عراق و فرداش چند هزار نفر از مردم شیراز، توی شاه چراغ تجمع می‌کنن.
اینجا عدو سبب خیره میشه فال اسیری توی مسیر عراق، سیدجمال الدین اسد آبادی رو می‌بینه. سیدجمال یه نامه بهش میده تا ببره برسونه به دست مرجع تقلید وقت،‌ یعنی میرزای شیرازی. میرزای شیرازی در شهر سامرای‌ عراق مستقر بوده‌